صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۵۱۲۱۸

«نظم نوین جهانی» آمریکا چگونه از هم پاشید؟!

«نظم نوین جهانی» یک دکترین ثابت در نظریه‌های آمریکا از دوره‌های گذشته تا کنون بوده و با عناوین متعددی توسط دولت‌های مختلف این کشور مطرح شده است. در این میان «جورج بوش پسر» رئیس جمهور وقت ایالات متحده آغازگر جدیدترین مرحله یکجانبه‌گرایی آمریکا در جهان در چارچوب راهبرد نظم نوین جهانی بود که کاملا تحت سیطره این کشور باشد. 
جورج بوش پسر به این منظور در سال 2001 حمله‌ای علیه افغانستان ترتیب داد و دو سال بعد درحالی که مجوزی از سوی شورای امنیت نداشت، تهاجم مرگبار خود به عراق را آغاز کرد. در آن دوره «کاندولیزا رایس» به عنوان وزیر خارجه طراح اصلی سیاست‌های خارجی ایالات متحده بود. رایس از نو محافظه‌کارانی تعریف بود که به «استثناگرایی امریکا» و «برتری انگاری» این کشور در مقابل دیگر کشورهای دنیا باور داشتند.
پروژه «خاورمیانه جدید» نیز در چارچوب همین دکترین نظم نوین جهانی آمریکا بود که بعد از حمله رژیم صهیونیستی به لبنان در جولای سال 2006 مطرح شد؛ جایی که رایس اعلام کرد این جنگ درد زایمان خاورمیانه جدید است.
این اقدامات یکجانبه آمریکا تا حد زیادی انتقاد متحدان اروپایی این کشور و سازمان ملل را برانگیخت و آنها احساس کردند که ایالات متحده در نظم نوین جهانی که تعریف کرده، تنها خودش را می‌بیند. اما بعد از روی کار آمدن دولت دموکرات «باراک اوباما» کاخ سفید توانست مجددا روابط خود را با متحدانش ترمیم کند و سیاست معتدل‌تری پیش گرفت. امضای توافق هسته‌ای با ایران یکی از اقداماتی بود که دولت اوباما برای جلب رضایت سازمان ملل و غرب انجام داد.
با روی کار آمدن دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سابق آمریکا در کاخ سفید، یکجانبه‌گرایی آمریکا با شدت بیشتری دنبال شد. «مایک پامپئو» وزیر خارجه دولت ترامپ ترسیم کننده سیاست‌های خارجی آن بود که پروژه‌های خطرناکی برای جهان و به ویژه خاورمیانه طراحی کرد. «نظم لیبرال نوین جهانی» راهبردی بود که دولت ترامپ برای سیطره آمریکا بر نظام دنیا پیش گرفته بود.
اما واقعا آمریکا در پیشبرد این پروژه‌های خود تا چه اندازه موفق بوده است؟ جنگ‌های ویرانگر در افغانستان و عراق، حمله اسرائیل به لبنان، جنگ جهانی تروریسم در سوریه، بحران‌آفرینی در کشورهایی همچون لیبی و... از جمله تحرکات مخربی بود که آمریکا برای تثبیت هژمونی خود در جهان انجام داد؛ اما می‌توان گفت که هیچ یک از اهداف واشنگتن در این آشوب‌ها محقق نشد. 
پروژه هرج و مرج خلاق و خاورمیانه جدید در راس استراتژی آمریکا برای سیطره بر نظام جهانی قرار داشت و واشنگتن آن را کارت طلایی برای استقرار هژمونی خود در دنیا می‌دانست. در همین راستا روزنامه آمریکایی «فارین پاریسی» در مقاله‌ای درباره افول هژمونی ایالات متحده به تلاش‌های این کشور برای ایجاد شبکه‌ای گسترده از روابط خود در منطقه اشاره کرد.
در این مقاله آمده است که آمریکا همواره از 4 طرف اصلی برای اجرای برنامه‌های خود در منطقه استفاده کرده است، یعنی عربستان و اسرائیل و مصر و ترکیه.
 در طول سال‌ها واشنگتن توانست دستاوردهایی در منطقه کسب کند اما جهان به مرور دچار تحولاتی شد که نیاز به بازنگری در محاسبات داشت.  به عنوان مثال حدود یک دهه قبل ثابت شد که ابتکار آمریکا برای مذاکرات صلح بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها شکست خورده و هیچ راه سیاسی برای حل نزاع آنها وجود ندارد. امروز می‌بینیم که راست‌افراطی‌های اسرائیل روی کار آمده و در صدد الحاق همه اراضی فلسطین هستند.
این رسانه آمریکایی ادامه داد، در مرحله جدید می‌بینیم که عربستان و اسرائیل و مصر و ترکیه هرکدام مسیرهای خودشان را ترسیم می‌کنند و توجهی به منافع اصلی واشنگتن ندارد. این کشورها معتقدند که تقویت روابط سیاسی و اقتصادی و نظامی با روسیه یا چین یا هند یا برخی کشورهای دیگر به شکل علنی یا محرمانه، فرصت خوبی برای متنوع کردن ائتلاف‌های آنها فراهم می‌کند. بنابراین می‌توان گفت این 4 ستون اصلی آمریکا در خاورمیانه متزلزل‌تر از آن هستند که ایالات متحده بتواند به آنها تکیه کند.
فارین پالیسی نوشت، امروز آغاز عصر جدیدی در خاورمیانه است. کشورهایی که یمن را ویران و قطر را محاصره کردند و آتش جنگ را در سوریه و لیبی برافروخته و خواستار براندازی نظام بشار اسد بودند، امروز از آشتی حرف می‌زنند.  علاوه بر آن، 4 کشوری که آمریکا آنها را ستون اصلی خود در خاورمیانه می‌دانست امروز همکاری خود را در پرونده‌های منطقه با این کشور کاهش داده‌اند. «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر در اوایل سال جاری قصد داشت بدون اطلاع واشنگتن، موشک‌ها و راکت‌های توپخانه‌ای خود را در اختیار روسیه قرار دهد تا علیه اوکراین استفاده کند.
هده


طبق این مقاله، حتی عوامل تاریخی که زمانی روابط کشورهای جهان با آمریکا را تقویت می‌کرد از بین رفته است. به عنوان مثال شوروی دیگر تهدیدی برای کشورهای منطقه نیست و روسیه امروز روابط عمیقی با همه متحدان آمریکا از جمله عربستان برقرار کرده است. از آن گذشته حمایت آمریکا از نظام‌های سرکوبگر و اقدامات اشغالگرانه اسرائیل در زمین‌های عربی، موجب افزایش دیدگاه منفی ملت‌ها نسبت به واشنگتن شده است.
ظهور سازمان‌های اقتصادی غیرآمریکایی به رهبری قدرت‌هایی چون چین و روسیه که آمریکا آنها را دشمن خود می‌داند و همچنین تقویت روابط کشورهای شرقی با یکدیگر و حرکت آنها به سمت سیاست‌های قدرت‌های جدید جهان، تا حد زیادی درحال به چالش کشیدن هژمونی اقتصادی ایالات متحده در دنیاست که موجب چندقطبی شدن جهان می‌گردد.
تحلیلگران در تعریف جدید خود از نظم نوین جهانی به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران اشاره می‌کنند که سال گذشته از 3 تحول صحبت کردند که موجب تغییر این نظم می‌شود: انزوای ایالات متحده آمریکا، انتقال قدرت به آسیا، گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعه میدان‌های آن.
 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات