شورای برنامهریزی روانی سازمان سیا، پروژههای بزرگ دیگری را برای مقابله با ایدئولوژی و اندیشههای کمونیستی اجرا کرد. یکی از آنها، «طرح بزرگ کتاب» نام داشت. آنان در نخستین قدم، کتابهای ضدکمونیستی را در حوزههای فلسفه سیاسی و داستانی، با هدف به سخره گرفتن اساس تفکر ایدئولوژیک، ترجمه میکردند و سپس برای پخش و نشر به کشورهای تحت نفوذ کمونیستها مانند آمریکای لاتین میفرستادند.(فضلینژاد، 1391: 181) در واقع، این طرح یا پروژه بزرگ، چهره عدم مدارا و رواداری غرب لیبرال را نشان میدهد که تحمل هیچ نوع اندیشه و تفکر سیاسیای غیر از لیبرالیسم ندارد و با هر شیوهای تلاش میکند که آن را سرکوب نماید. جالب اینکه سازمان سیا در این پروژه نقش ویژهای داشته است. منابع مختلفی اقدامات سازمان سیا را در بهرهگیری از دانشگاهیان برای جلوگیری از نفوذ اندیشههای کمونیستی تأیید میکنند؛ از جمله کتاب «نظریههای سیاست مقایسهای رونالد چیلکوت». براساس یافتههای این تحقیق، مجلس سنا سهچهارم اقدامات پنهانی سیا در قبال سرکوب اندیشههای کمونیستی را هرگز تصویب و بررسی نکرده بود. از این گذشته، سیا برای گریز از دستور رئیسجمهور مبنی بر منع ارتباط سیا با دانشگاهها، به طور انفرادی با دانشگاهیان ارتباط مستقیم برقرار میکرد و صدها تن از این افراد به هدایت سیا، به تنظیم قراردادها و انتشار مقالات و کتابها مشغول بودند. بسیاری از این افراد جزو دانشمندان علوم سیاسی بودند و افراد زیادی هم به تحقیق درباره کشورهای دیگر سرگرم بودند. (همان: 95) نفوذ در سازمانهای فرهنگی و تحت تأثیر قرار دادن و جذب آنها از لحاظ فکری، اقدام دیگری است که چیلکوت به آن اشاره میکند. او در تحقیقات خود، از نویسندگانی نام میبرد که همکاری خودشان را با سازمان سیا فاش ساختند. «ویلیام باکلی» یکی از این افراد است که در داستان «نجات ملکه» که به زندگی خود وی اشاره دارد، فعالیتهایش را در سازمان سیا فاش میسازد. در مقابل، ناشران نیویورک و واشنگتن با کمکهای مالی سیا و سایر دوایر دولتی دست به انتشار صدها کتاب دیگر زدند که سیاستها و اقدامات آمریکا را تأیید میکردند. (همان: 94) آنچه در بالا گفته شد، تصویر بخشی از اقدامات فکری و فرهنگی آمریکا برای مقابله با نفوذ ایدئولوژی و اندیشههای کمونیستی بود. به غیر از این اقدامات، آمریکا دخالتها و عملیات پنهان گستردهای را در بسیاری از کشورهای جهان طی دوران جنگ سرد انجام داده است که حمایتهای سیاسی، مالی، فنی و تبلیغاتی از احزاب و گرایشهای غیرکمونیستی و خنثیسازی تلاشهای گروههای کمونیستی در اروپا و سایر کشورها یکی از مصادیق آن است. نویسنده کتاب «نبرد بیصدا» نوشت: «هدف این بود که این سازمانها جایگزین گروههای طرفدار شوروی یا الهامگرفته از کمونیسم شوند. پشتیبانی از سازمانهای متشکل در جبهه مقابلهای بهخصوص در حوزههای فعالیت دانشجویی، کارگری و فرهنگی در اوایل دهه 1950 تا اوایل دهه 1960، بسیار گسترش یافت». (همان: 185) کودتاها و سرنگونی دولتهای ملی، بخش دیگری از عملیات پنهان به منظور جلوگیری از حاکمیت ایدئولوژی کمونیستی بود که پیشتر به آن اشاره شد.