پایان امسال، کشور با رقابتی بااهمیت در عرصه دو انتخابات روبهرو خواهد بود. انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری که هر یک در جایگاه خود حائز اهمیت هستند. در این میان، بیش از هر چیز حضور پرشور در پای صندوق رأی مهم است تا حاصل آن تقویت انسجام ملی، شکست راهبرد دشمن، ناامیدسازی بدخواهان ملت و روی کار آمدن مجلسی کارآمد باشد. بدون شک، هر چه میزان رأی بیشتر باشد، آینده پیش روی کشور روشنتر و امیدوارانهتر خواهد بود.
در این میان، شاید مهمترین رسالت بر دوش احزاب و گروههای سیاسی و صاحبنظران و فعالان سیاسی است تا افکار عمومی را به سمت مشارکت حداکثری در انتخابات سوق دهند. نگاه امیدوارانه آنان به آینده کشور میتواند امید را در جامعه تقویت کند. روشنگری و پاسخ آنان به پرسشها و ابهامات درباره عملکردها میتواند اذهان جامعه را به سمت حقیقت امور و زحمات دولتمردان برای اصلاح و بهبود زندگی مردم سوق دهد و اجازه ندهد تا بدخواهان و دشمنان این سرزمین میداندار شده و از طریق رسانههایی که متأسفانه فراگیر شده و به سادگی در اختیار همگان قرار گرفته است، با تحریف واقعیات و وارونه کردن حقیقت، گرد ناامیدی و یأس را بر اذهان جامعه بپاشند.
در میان بازیگران سیاسی عرصه انتخابات، جریان اصلاحطلب در عرصه کمک رونق انتخابات و تقویت مشارکت، در طول هفتههای اخیر نمره قبولی نمیگیرد. این جریان از دوگانهای رنج میبرد که حاصل آن رفتار دوگانه در مواجهه با انتخابات است. از یکسو به دلایل متعدد، از جمله عملکرد و کارنامه ضعیف در دوران حاکمیت دولت مورد حمایت ایشان، نابسامانی تشکیلاتی، تضعیف پایگاه اجتماعی، اسیر شدن در دست جریانهای استحاله شده رادیکال، نداشتن برنامهای مشخص برای اداره امور و حل مشکلات کشور، و... طیفی از اصلاحطلبان حضور در عرصه انتخابات را چندان مقرون به نتیجه نمیدانند و خود را بازنده میدان میبینند. (هرچند تلاش دارد تا این ناکامی را به گردن دیگران انداخته و با فرافکنی نظام و شورای نگهبان و... را متهم کنند) لذا با قهر با انتخابات تمایل به شرکت در این آوردگاه را ندارند.
نکته تأسفبرانگیز آنکه طیف قهری و تحریمی، نه تنها خود در انتخابات شرکت نمیکند، بلکه با القای یأس و ناامیدی تلاش دارد تا هواداران و افکار عمومی را نیز به ترک انتخابات دعوت کند! این جریان نه تنها کمکی به گرهگشایی اذهان جامعه در خصوص انتخابات نمیکند، بلکه خود به عاملی برای شیوع اتهامات و دروغپردازیها بدل شده است! کافی است مروری بر رسانههای در اختیار این جریان بیندازید تا ببینید که روزانه چند پیام و نوشته از این جریان منتشر میشود تا از میل مردم به انتخابات بکاهد!
از سویی دیگر طیفی اعتدالی از میان اردوگاه اصلاحطلبان که عقلانیت سیاسی نزد آنان رشد بیشتری یافته و میدانند که در بازاری که فعالان آن احزاب و گروههای سیاسی هستند، نمیتوان در آن غایب بود، و کنارهگیری به بیاعتباری و فراموشی غایبان ختم خواهد شد، به میدان آمدهاند تا متناسب با شرایط پیش روی کشور در عرصه انتخابات فعالیت کنند. این طیف در انتخابات پیشرو دهها نامزد انتخاباتی را برای نامنویسی فرستاده و هر چند اغلب چهرهای جوان و کمتر شناخته شده برای افکار عمومی هستند؛ اما در میانشان چهرههای بنام و شناخته شده هم به اندازه کافی یافت میشود.
در این راستا، میتوان به فعالیتهای انتخاباتی حزب اعتدال و توسعه اشاره کرد که فعالیت حداکثری در انتخابات اسفندماه را در پیش گرفته است و بخش قابل ملاحظهای از اعضای آن به میدان رقابت آمده و نامنویسی کردهاند. به تازگی آقای حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین کشورمان با اعضای شورای مرکزی، کمیته سیاسی و دبیران استانی حزب اعتدال و توسعه دیدار و گفتوگو داشته و سخنرانی کرده است. وی در این دیدار ضمن یادآوری این مسئله که «ما تحزب را از شهید بهشتی آموختیم. او بود که ابتدای انقلاب بر تحزب تأکید کرد و توانست حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دهد که بسیار مؤثر بود. باید این خط را ادامه داد» مدعی شد: «پس از انتخابات 1398 و 1400 بوی ناامیدی و یأس به مشام میرسد و عده زیادی از مردم ظاهرا کنار کشیدند و ناامید شدند، در این شرایط احزاب نقش مهمتری بر دوش دارند.»
وی خطاب به فعالان حزب اعتدال و توسعه اظهار داشت: «اینکه در انتخابات شرکت کنید یا نکنید، تصمیم شماست اما در این قدم اول که عدهای از اعضای حزب شما در انتخابات مجلس، پیشثبتنام کردهاند نشان میدهد که وظیفهای احساس کردهاند. البته تا امروز نشانهای برای برگزاری انتخاباتی پرشور و رقابتی طبق فرمایش مقام معظم رهبری ندیدهایم.»
ایراد چنین اظهاراتی معلوم نیست با هدف تشویق اعضای این حزب برای حضور فعال در انتخابات است، یا آنکه بیشتر موجب کاهش انگیزه مخاطبان خواهد شد. آقای روحانی که عملکردش به اذعان حامیان و منتقدانش یکی از مهمترین عوامل کاهش مشارکت در انتخابات 1398 و 1400 است، نباید چنین رویکردی را اتخاذ کرده و به کنایه و تحریف سخن بگوید، و اگر در جمعی حاضر شده که به شرکت در انتخابات تمایل دارند، بهتر است تا آنان را به حضور در انتخابات تشویق کرده و آثار و نتایج تحقق آن را یادآوری کند.
بدون شک، تاریخ نسبت به عملکرد این دو رویکرد در مواجهه با انتخابات 1402 قضاوت خواهد کرد و روسیاهی برای ناامیدان و قهر و تحریمکنندگان باقی خواهد ماند.