صبح صادق >>  صفحه آخر >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۱  ، 
کد خبر : ۳۵۳۰۴۸

بون‌‌سای باشیم

پایگاه بصیرت / حکیمه‌سادات نظیری/ گروه جوان

دم عید نوروز بود که گلدان بونسای پایش به خانه ما باز شد. برادرم به جای سنبل و سبزه، یک گلدان بونسای برای مامان خریده بود. مامان هم با ذوق و شوق گلدان را گرفت و پیش الباقی دوستانش نشاند. برگ‌های کشیده و سرحال بونسای پر از شور و امید بود. کنار پنجره، رو به نور خورشید توی گلدان نارنجی رنگش رشد می‌کرد. مادرم هم با دقت به آن آب می‌داد و حواسش جمع بود. تا اینکه یک اتفاق، سرنوشت بونسای مامان را عوض کرد. مامان همه زندگی‌اش را ریخت توی کارتن‌های موز و گلدان بونسای را هم عین همه گلدان‌های دیگرش چید کف ماشین و اسباب‌کشی کردیم به خانه جدید. تمام شرایط خوبی که بونسای وابسته به آن رشد می‌کرد، حالا عوض شده بود. خانه چندان نورگیر نبود و فضای مناسبی برای رشدش نداشتیم. برگ‌های سبزش، دیگر نمی‌درخشید. مامان نگران شده بود و هی به من می‌گفت در گوگل نگاه کنم چه کاری از دست‌مان برمی‌آید تا بونسای بهتر شود؟ همان روزها مقاله‌ای خواندم در مورد تاب‌آوری. مفهوم ساده‌ای که با بونسای به خانه ما آمده بود. مقاله می‌گفت هرگاه شرایط دشوار شود، پاسخ انعطاف‌پذیری که ما به آن می‌دهیم، نشان تاب‌آوری ماست؛ همین‌ که پا پس نمی‌کشیم و شرایط را به نفع خودمان تغییر می‌دهیم. آن ‌روز برگ‌های بونسای را دوباره نگاه کردم، زرد شده بود اما نمی‌ریخت. هنوز درونش آب جریان داشت و زندگی می‌کرد. این ‌روزها عکسی از مردم غزه من را یاد بونسای انداخت. توی عکس زنی با لباس بلند گلریزش، از سطل کوچکی آب خالی می‌کند روی سر پسر بچه‌ها. هر سه می‌خندند. عین بونسای، زندگی درون‌شان جریان دارد. چه کسی باور می‌کند اینها وسط جنگند؟ 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات