مسئله این نیست که سرزمین و جغرافیای جنگ کنونی کجا قرار دارد؛ مسئله اصلی این است که از حیث راهبردی سطوح سیاسی و امنیتی جنگ تا کجا امتداد پیدا کرده است. در سمت دیگر ماجرا و در پی آشکارتر شدن و تشدید اقدامات وحشیانه رژیم صهیونیستی، گروههای مقاومت مرحله¬ای جدید و بلکه بیسابقهای از قدرت نمایی خود در قالب یک ائتلاف منسجم را نمایان ساختند.
نه فقط در جبهه مقاومت بلکه تقریبا همه یا دست کم اکثرا کارشناسان سیاسی و امنیتی وابسته به غرب و حتی برخی مقامات صهیونیستی، جبهه مقاومت را بازیگر پیروز و دارای ابتکار عمل در صحنه نبرد کنونی دانسته و رژیم صهیونیستی را بازیگر شکستخورده و فاقد گزینههای راهبردی و نظامی معرفی کردهاند. برای درک بهتر این موضوع کافیست تحولات جاری جنگ را نه در مقیاس ۳۶۵ کیلومتری باریکه غزه، بلکه در سطح منطقه و نظام بینالملل یعنی همانگونه که صحنه واقعی و راهبردی جنگ است،تحلیل و ارزیابی کنیم.
از مقاومت ملت و مجاهدان فلسطینی که بگذریم، شلیک های پی در پی و هزار و هفتصد کیلومتری انصارالله به ایلات و اریتره و برخی نقاط دیگری سرزمینهای اشغالی اتفاقی مهم، راهبردی و جدید است. حزب الله به تنهایی حدود یک سوم از توان نظامی ارتش رژیم موقتی را در شمال مرزهای فلسطین اشغالی زمین گیر کرده و سران رژیم کودک کش را به استیصال کشانده و در عمق چند کیلومتری بسیاری از تجهیزات و پایگاههای نظامی و راداری رژیم را منهدم ساخته است. حملات مستمر گروههای مقاومت به پایگاههای ارتش آمریکا در عراق و سوریه به طرز کمسابقه ای در جریان است؛ در پی وارد ساختن ضربات اساسی به امکانات آمریکا در غرب آسیا، همین چند روز پیش یک مقام آمریکایی در یک اعتراف بزرگ گفت که ایران و شرکای منطقهای او منزلت ایالات متحده آمریکا را در خاورمیانه در نظر نمی گیرند.
این را باید در نظر داشت که جبهه و ائتلاف مقاومت علیه رژيم صهيونيستي هیچ گاه اینگونه منسجم و یکپارچه آرایش متحد نگرفته بود. به نظر میرسد این خود یکی از بزرگترین توفیقات و تجربیات موفق گروههای مقاومت به حساب میآید. به هر ترتیب جبهه مقاومت پای در هر نبرد منطقهای گذاشته، جز با پیروزی از آن خارج نشده است. این را تجربه نبردها و تحولات نظامی و سیاسی گذشته گواهی میدهد؛ مصاف راهبردی کنونی نیز از قواعد پيشين مستثنی نیست.
عزیز غضنفری