چند سالی است که همزمان با دیگر کشورهای دنیا، تبلیغاتی از حراج جمعه سیاه در کشور خودمان هم میبینیم. در دیگر کشورها، همیشه آخرین جمعه ماه نوامبر که به سال نو میلادی نزدیک میشویم، شرکتها و فروشگاههای بزرگ دنیا، به حراج برخی کالاهای خود دست میزنند، هرچند مدتی است که جمعه سیاه به خرده فروشهای فیزیکی و مغازههای کوچک هم رسیده است، اما فلسفه بلکفرایدی عموماً چیز دیگری است. در واقع، جمعهٔ سیاه یک روز تعطیل نیست و در آمریکا که خاستگاه اصلی این سنت است، بیشتر ادارهها به کارکنان خود اجازه میدهند که این روز را مرخصی گرفته و خرید سال نو را انجام دهند. سالهاست که این روز، شلوغترین روز برای فروشندههاست. این روز به قدری اهمیت دارد که فروشگاهها پیش از ساعت ۴ صبح کار خود را آغاز کرده و مردم از همان زمان برای خرید به فروشگاه هجوم میآورند و باید تا پیش از آغاز شب خرید کرده باشند.
همانطور که میبینیم این روز در فرهنگ آمریکایی به معنای خرید شب عید است و خانوادهها در این روز خریدهای عمده خود را انجام میدهند. در این بین، بسیاری از شرکتها به دلیل رقابت برای جذب مشتری، تخفیفهای عجیب و غریب ارائه میدهند، تخفیفهایی که عمدتاً بر روی کالاهای در انبار مانده و بدون مشتری اعمال میشود یا کالاهایی که مدل آنها قدیمی شده است و دیگر خریداری ندارد.
در فرهنگ خودمان شبیه چنین کاری وجود دارد، هنگامی که به آخر سال نزدیک میشویم، بسیاری از کسبوکارها شروع به انبارگردانی و حساب و کتاب موجودی خود میکنند و در این بین بسیاری از کالاهایی را که نگهداری آنها دیگر ضرر است، با تخفیف بالا به فروش میرسانند، اما متأسفانه با تقلیدی نابجا فقط در حال واردات غلط فرهنگ غربی هستیم بدون آنکه به کارکردهای فرهنگ آنها در رسم و رسوم و حتی تاریخ خودشان توجه کنیم. اگر حتی یک بار هم در جمعه سیاه خرید کرده باشید یا قیمتها را در جمعه گذشته پیگیری کرده باشید، حتماً دیدهاید که وعده تخفیف آنچنان که در تبلیغات رسانهها داده میشد، واقعی نبوده است. یکی از خرده فروشهای بزرگ کشور که به تازگی شروع به تبلیغات در رسانه ملی و تبلیغات محیطی کرده است، با وعده بزرگترین حراج خود سعی در جذب مشتری در این روز را داشت که با بررسی قیمتها میشد فهمید که آن وعدهها فقط یک کمپین تبلیغاتی بوده است و در عمل خبری از تخفیفهای وعده داده شده نبود یا اگر هم بود با انجام یک سری بازیهایی که توهین به شخصیت مخاطب به شمار میآید، یک کالا با تخفیف بالا به یک مشتری از میلیونها مشتری این خرده فروش فروخته میشد. بازیهایی که فقط در جهت بالا بردن ترافیک سایت بود تا ارائه تخفیف و این نشان میدهد که نیاز است حتماً نهادهای مسئول به نحوه برگزاری کمپینهای تبلیغاتی اینگونه شرکتها ورود کنند تا شاهد فریب مخاطبان نباشیم. دیگر فروشندهها هم در کشورمان در این روز حال بهتری نداشتند، حتی فروشگاههای تخصصی، مانند فروش لوازم خودرو، مانند روغن موتور و... احساس کردند که از غافله عقب افتادهاند و اگر تخفیفی ارائه نکنند، امتیاز منفی میگیرند.
چیزی که مشهود است، بلک فرایدی آیینی کاملاً مختص به فرهنگ آمریکایی است و در ایران در حال تبدیل شدن به یک کلاهبرداری است! ترغیب مردم به خرید، خریدی که بیشتر وقتها فراتر از نیازشان است و گول تبلیغاتی را خوردهاند که جیب سرمایهدارها را فقط پر میکنند و جیب کارمندان را در اول ماه، خالی! آیا بهتر نیست به فرهنگ خود برگردیم؟
نظام حاکم بر کشور ما یک نظام نیمه سرمایهداری است و در نهایت از تمام سازوکارهای سیستم سرمایهداری استفاده میکند؛ اما آنچه ما از آن تحت عنوان بلک فرایدی بهره میگیریم، یکشکل ناقص و معیوب نظام سرمایهداری جهانی است. ویژگی اصلی نظام کاپیتالیسم یا سرمایهداری این است که با تبدیل هر چیزی به کالا، آن را به فروش برساند و از آن منافعی به دست بیاورد. طبیعتاً در چنین شرایطی یک نظام ثابت در نظام سرمایهداری حاکم است و آن مصرف بیشتر برای تولید بیشتر است؛ یعنی مصرف برحسب نیاز نیست؛ بلکه مصرف برحسب سودی است که شرکتها، فروشگاهها و هلدینگهای بزرگ میبردند؛ در نتیجه برای بالا بردن میزان مصرف از ترفندها و روشهای گوناگونی استفاده میشود. نظام سرمایهداری با استفاده از فشن و مد به نیازسازی دست میزند. برای نمونه، شما سال گذشته پیراهنی را متناسب با رنگ سال خریدید و امسال به دلیل تغییر رنگ سال دیگر از آن استفاده نمیکنید. در واقع، نظام سرمایهداری هر ساله در عرصه طراحی لباس، رنگهای جدیدی را ارائه میدهد و با همین روش ساده باعث میشود تا افراد به دنبال مدگرایی بروند تا این بازار مکاره بچرخد. در پایان سال معمولاً فروشگاههای بزرگ عرضه کالاهای مختلف، روی اجناس خود مهر حراج میگذارند تا اولاً نیازسازی کرده و مردم را به خرید ترغیب کنند، ثانیاً سرمایه خوابیده خود را به چرخش بیندازند.