طیف مذکور که سابقه فراخواندن مقام معظم رهبری به محکمه دانشگاه برای پاسخگویی درباره فساد را هم دارد؛ در این نامه ضمن انتقاد از نحوه حضور رئیس دستگاه قضایی در دانشگاهها؛ خطاب به اژهای نوشته است: هنوز به آن درجه از تحمل و توان شنیدن انتقادات صریح دانشجویان مختلف و پاسخگویی به آنها نرسیده اید.
این بیانیه میافزاید: زمانی که حتی تریبون را از دانشجویان تشکل دانشجویی انقلابی و دلسوزی، چون جنبش عدالتخواه دانشجویی دریغ میکنید، شنیدن صحبتهای اقشار مختلف مردم و برقراری عدالت برای همۀ آنها بدون تبعیض، طبیعتاً ممکن نخواهد بود.
تشکل مذکور سپس 20 نکته انتقادی را خطاب به حجتالاسلام اژهای مطرح کرده است.
"برخوردهای قهری و سلبی با فعالان سیاسی و اجتماعی و حتی مسئولین فسادستیز، شفاف نبودن دادگاهها و برخوردهای دوگانه در دستگیری و برخوردهای دوگانه در دستگیری و مجازات برخی اشخاص ذینفع با مردم عادی" از جمله انتقاداتی بوده که جمع دانشجویی مذکور مدعی وجود آنها در قوه قضائیه شده است.
به گزارش ایسنا، طیف مذکور همچنین از اژهای خواستار آزادی تجمعات و اعتراضات نیز شده و در انتها خطاب به وی نوشته است: از پاسخگویی و شفافیت فرار نکرده و بهجای تلاش برای ساکت کردن منتقدین، مردم را اقناع کنید! [3]
*جنبش موسوم به عدالتخواهی یکی از بدنامترین طیفها در ایران است که با حمله به عقلانیت، حمله به چهرههای خدوم و احضار رهبر معظم انقلاب به محکمه دانشگاه؛ داغ ننگی همیشگی را بر پیشانی خود نهاده است. [4]
این جنبش که صراحتا و همواره در سمت و سوی یک جریان خاص سیاسی در حرکت است؛ تاکنون منصهای از خود را به مردم نشان نداده که در آن عقلانیت باشد و حمله به مسئولان خدوم کشور نباشد!
کما اینکه انتقادات آنها از خدمات محرز حجتالاسلام محسنی اژهای مؤید همین ادعاست.
انتقاداتی که طبق معمول برای هیچیک از آنها سندی مبنی بر شیوع وجود ندارد و فرض بر صحت یک رخداد نیز این سطحینگری همیشگی تفکر عدالتخواهی تندروانه بوده که قصد دارد به بهانه یک دستمال قیصریهای را به آتش بکشاند و جامعه را فدای نفسانیتهای طیفی خویش کند.
آنها در نامه خود در حالی مدعی هستند اژهای به سخنان عدالتخواهان گوش نمیدهد که رئیس دستگاه قضا به گواه اسناد حتی با داعشیها و تکفیریها نیز سخن میگوید.
و یا در حالی ادعا میکنند که قوه قضائیه دچار برخورد دوگانه و اختلاف با مردم عادی است که اولا به گواه اسناد؛ بیشترین مراجعه مردم به قوه قضائیه است و این یعنی مردم بر خلاف عدالتخواهان تندرو؛ قوه را امین خود میدانند. و ثانیا همانطور که اشاره شد جنبش عدالتخواه هرگز در تاریخ خود نتوانست "فرق بین رخداد و رویه" را بداند و بر مبنای آن به تحلیل صحیح برسد.
تحلیل صحیحی که نبود آن توانسته عدالتخواهان تندرو را به بازیچه دست جریانات منحرف و برانداز و قدرتطلب تبدیل کند... همچنانکه میبینیم در همین نامه خواستار آزادی بیقید و شرط تجمع و اعتراض نیز شدهاند.
حرف درباره عدالتخواهی تندروانه بسیار است...
جریانی که خطر آن ریشه در تاریخ دارد.
تفکری که در پوستین عدالتخواهی حتی علی(ع) را هم در کنار معاویه و عمروعاص مفسد شناخت و دست به اعدام انقلابی او زد.
تفکری خطرناک که هیچگاه نخواهد، توانست بفهمد امام مجتبی(ع) در فساد مالی امیر لشکرش سهم داشت یا نداشت؟ (اگر نگوییم که اینان حکم به فساد امام میدهند!) و همان تفکری که در صدر انقلاب نیز در قالب فرقان رخ نمود؛ قرنی را ابتدا ترور شخصیت و سپس ترور فیزیکی کرد و برای مطهری نیز نسخه اشرافیت پیچید و دست به ترور او زد.
دقت شود که مخاطب ما در این یادداشت تاریخی و اثباتی؛ هرگز دانشجویان نیستند. بلکه مخاطب ما تفکر خطرناکی است که برای ایران و ایرانی هیچ آوردهای غیر از خطر و ترور و بیعقلی و بیمبنایی نداشته و البته سابقهاش در تاریخ نیز یک سابقه تاریک و کور است.
باید مراقب این تفکر بود و آبشخورها و دستاوردها و دروغهای آن را در جهاد تبیین برای جامعه شرح داد.
برخی محافل تحلیلی و رجال صاحب فکر معتقدند کار عدالتخواهی تندروانه در زمانه کنونی تولید همان فرقانیسم صدر انقلاب است.
در پایان ذکر این نکته ضروریست که جهاد تبیین حجتالاسلام اژهای درباره پرونده فساد چای و دستور او برای ورود به سازمان بازرسی به میزان تورم و گرانی؛ میتوانند از جمله دلایلی باشند که جریانات انحرافی تاختن به اژهای را آغاز کردهاند و آتش تهیه این تاخت و تاز را نیز طیف دانشجویی عدالتخواهان تندرو با محاکمه رسانهای اژهای بر عهده دارند.