جنبش دانشجویی در عصر ما به یکی از حرکتهای فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است و چه از طرف سیاست و چه از طرف دانشگاه، رغبتی دوجانبه برای برقراری نسبت و ارتباط بین این دو وجود دارد. اهمیت فعالیت سیاسی در دانشگاه از چند جنبه انکارناپذیر است و به همین دلیل، هم انقلاب اسلامی در سطح رهبران و سیاستگذاران و هم نظامهای استیلاطلب بهعنوان سرمایهگذاران در جریانهای اجتماعی کشورهای دیگر، برای تحقق کارکرد مدنظر خود، در نسبت دانشجو و سیاست میکوشند.
در بخش عمده تاریخ جنبش دانشجویی، این قشر بهمثابه چشم بینای جامعه عمل کرده است. به بیان عمیقتر، در دهه سی، جنبش دانشجویی از خواسته مردم پشتیبانی کرد و با آغاز نهضت امام خمینی(ره)، دانشجویان در کنار امام و با پیروی از مقام معظم رهبری، به حمایت از مردم در مقابله با رژیم ستمشاهی پرداختند. این رویه، اغلب از سوی گروههای مختلف دانشجویی تا ششمین دوره انتخابات ریاستجمهوری دنبال شد. ولی در دوران اصلاحات گسستی بین مردم و دانشجویان دیده میشود که حادثه کوی دانشگاه و... دلیلی بر گسل بهوجودآمده بین مردم و اقشار دانشجویی کشور بود.
عوامل زیادی موجب این گسل شد که در این میان، جنگ شناختی و جنگ قدرت و نه خدمت بین جناحهای موجود کشور، از آن جمله است. خود این مسئله نشان میدهد هرگاه جنبش دانشجویی به جناحها و نه به مردم بپیوندد، از هویت واقعی و تاریخی خود، که حمایت از مردم بوده است، فاصله میگیرد. یکی از ضروریات پویایی هر جامعه، فعالیت سیاسی دانشجویان به همراه تحصیل علم و دانش است. فهمیدن و تحلیل درست مسائل و جریانهای سیاسی در سطوح داخلی و جهانی جزء رسالت دانشجو است.
ضرورت سیاسیبودن دانشجویان
در ضرورت سیاسیبودن دانشجو، مقام معظم رهبری در دیداری به مناسبت «روز ملی مبارزه با استکبار» در تاریخ ۱۲آبان۱۳۷۲ چنین میفرمایند: «بنده دلم میخواهد این جوانان ما، شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانشآموزان مدارس، روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟»(بیانات مقام معظم رهبری، ۱۳۷۲/۸/۱۲). دقت در این جملات رهبری، ضمن تبیین چرایی لزوم سیاسیبودن دانشجویان برای نظامهای مردمسالار، عمق اعتقاد رهبر معظم انقلاب به این بایسته و رسالت دانشجویی را نشان میدهد.
دستیابی به آرمانها؟
مطابق منظومه فکری رهبر معظم انقلاب رسالت دانشجو بسیار مقدس است و نباید آلوده به اغراض جناحی و سیاسی شود؛ اما این موضوع به معنای نداشتن تحلیل سیاسی نیست. به همان مقدار که کار جناحی دانشجو و دانشگاه را از رسالت ملی و اسلامی و خدمت به مردم دور میکند، نداشتن تحلیل سیاسی روزآمد و رصدنکردن جبههبندیهایی که در دنیا حاکم است یا نشناختن روندهایی که تغییر هندسه قدرت جهانی را اعلام میکند، دانشجو و دانشگاه را از حیز انتفاع میاندازد. از این رو، سؤال این است که هدف جنبش دانشجویی چیست؟ آیا دانشجو باید برای رسیدن به قدرت همانند کارکرد احزاب و جناحهای سیاسی باید عمل کند یا پیگیری آرمانها و اهداف ملت بهمثابه نماینده مدنی و اجتماعی مردم برایش باید حائز اهمیت باشد؟ رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۲۴ درخصوص تفاوت کار دانشجویی با کار حزبی چنین میگویند: «تشکل دانشجویی با حزب فرق دارد. احزاب و سازمانهای سیاسی در وضع رایج و متعارف عالم، تشکیلاتی هستند که برای رسیدن به قدرت به وجود آمدهاند. احزاب در دنیا اینجورند؛ یعنی مجموعههایی تشکیل میشوند برای اینکه قدرت سیاسی را در جامعه در دست بگیرند. این خاصیت حزب است. تشکلهای دانشجویی مطلقاً برای این به وجود نمیآیند و نمیخواهند قدرت را در دست بگیرند. تشکلهای دانشجویی برای رسیدن به آرمانها به وجود میآیند که فراتر از مسئله به قدرت سیاسی رسیدن و حکومت را به دست گرفتن است. این قدرت سیاسی برایشان مطرح نیست. البته احزاب بدشان نمیآید از این مجموعههای دانشجویی برای رسیدن به قدرت استفاده کنند. به نظر ما این، روا نیست و خود دانشجوها باید به این توجه داشته باشند.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، ۱۳۸۷/۹/۲۴)
فعالیت سیاسی دانشجویی
به نظر میرسد معنای اصیل فعالیت سیاسی دانشجویی در سه بعد قابل بررسی است و توجه به این ابعاد میتواند به فعالیت سیاسی این قشر فاخر معنا دهد:
بعد اول؛ دانشگاه خواه یا ناخواه قطب اصلی «تربیتکننده» نسل بعدی سیاسیون نظام است. دانشجویان کنشگر سیاسی در فضای دانشگاه احتمالاً گزینههای اصلی هدایت سکان آینده کشور هستند و شیوه مواجهه امروز آنان با مسائل سیاسی در دانشگاه میتواند تأثیر جدی بر برخوردشان از جایگاه مدیران سیاسی نظام در آینده با مسائل کشور داشته باشد.
بعد دوم؛ «جریانسازی سیاسی» و فراگیرکردن یک گفتمان، بنا به خاصیت «مرجعیت» فکری در جامعه، بهسادگی تحقق مییابد. معمولاً در خانواده، اقوام و دوستان، افراد تحصیلکرده نهفقط از نظر علمی، بلکه در زمینه اظهارات سیاسی و... نیز مرجع بهحساب میآیند و همین مسئله توان جریانسازی مضاعف به قشر دانشجو اعطا کرده است.
بعد سوم؛ قدرت «مطالبهگری» دانشجویان است که باتوجهبه روحیه جوانی و نبود وابستگیهای منجر به محافظهکاری، طبیعت این طیف را به مطالبهگری فعال فارغ از عاقبتاندیشی وا میدارد؛ امری که برخی تحلیلگران سیاسی را بر آن داشته است که جنبش دانشجویی را ذاتاً جنبشی رادیکال بهحساب آورند. بر همین اساس است که مختصات جنبش دانشجویی اصیل را از منظر مقام معظم رهبری باید در ویژگیهای مهمی همانند ضداستکباری، ضدفساد و ضداشرافی بودن، تعقل و تفکر پیرامون مسائل سیاسی، امید و تلاش برای ساخت آینده بهتر جستوجو کرد.
نتیجهگیری
مبتنی بر مختصات و ویژگیهای گفتمانی و کارآمدی جنبش دانشجویی که به برخی از آنها در سطور فوق اشاره شد، امروز که دشمن با جنگ شناختی به مصاف انقلاب و ایران اسلامی آمده و میخواهد ملت ایران را در درون به خود مشغول و از تداوم مسیر پیشرفت باز دارد، رسالت دانشجویان بهعنوان افسران جنگ نرم، ورود آگاهانه در میدان نبرد ترکیبی و شناختی است تا در پرتو جهاد تبیین ضمن خنثیسازی طراحیهای دشمنان انقلاب، با تاباندن نور روشنگری و بصیرت بر دستاوردهای کشور دلهای مردم و جوانان را گرم و امیدوار کنند. مسلما، یکی از هدفگذاریهای مهم امروز و فردای دشمنان در راستای جنگ نرم و شناختی، معطوف به مهمترین تحول انتهایی سال یعنی انتخابات است. تلاش برای قهر مردم با صندوقهای رأی و لاینحل نشاندادن مشکلات در این راستاست. دانشجویان بهمثابه اقشار آگاه و نخبه کشور میتوانند در این میدان نقش بصیرتی و امیدآفرینی ایفا کنند و این واقعیت را سر دست بگیرند که اگر به دنبال حل مشکلات کشور هم هستیم، باز بهترین راه همان انتخابات و سپردن مناصب به شایستگان از طریق رأیدادن است.