در زمانهای زیست میکنیم که شهروندان و مخاطبان رسانهها و فضای مجازی زیر بمباران سهمناک اطلاعات و اخبار راست و دروغ هستند و این وضعیت کار را برای انسانهای حقطلب و جویای حقیقت بسیار مشکل میکند. متأسفانه، امروز نه تنها در سطح افراد عادى، بلکه در سطح رسانههاى دنیا توفان خطرناکى از شایعهپراکنى درباره اشخاص و گروهها و کشورها درگرفته که فضاى جهان را تیره و تار کرده است. یکی از شبهاتی که در این هفتههای اخیر و در کنار تشییع باشکوه شهدای گمنام آب و تاب گرفت، این بود که چرا با گذشت 35 سال از پایان دفاع مقدس و با پیشرفت دنیای ژنتیک هنوز گردونه تفحص و گمنامی پابرجاست؟
ما در دوران دفاع مقدس 197 هزار شهید تقدیم اسلام و انقلاب کردیم که از این تعداد حدود 47 هزار نفرشان مفقودالاثر شدند. پس از پیروزی جبهه ایران در مقابل بعثیهای متجاوز و آرام گرفتن هر دو جبهه ایران و عراق، شناسایی شهدای مفقودالاثر آغاز شد. در همان سالهای ابتدایی شناسایی به سبب پلاکهای هویت، 35 هزار نفر از شهدا کشف و شناسایی شدند، اما بیش از 12 هزار نفر از شهدا همچنان گمنام باقی ماندند. رفته رفته این اعداد کمتر و کمتر شد و از شهدای مفقودالاثر تنها 2 هزار نفرشان باقی ماندند. تأخیر در شناسایی شهدا هم به این دلیل بود که بسیاری از رزمندگان در مناطق خاص، مانند باتلاقها و میدان مین و هور شهید شده بودند و برخی هم در خاک عراق شهید شده بودند و تا همین چند سال پیش امکان تفحص آنها وجود نداشت، همین مسائل شناسایی شهدای مفقودالاثر را به تأخیر میانداخت.
سال 1381 درست زمانی که چهارده سال از جنگ میگذشت، هنوز پدران و مادرانی بودند که پیگیر اخبار جبههها بودند. خانوادههایی که چشمانتظار فرزندانشان بودند و تمام سهم آنها از فرزند شهیدشان یک قاب عکس و قطعه شهدای گمنام بود. در همان ایام، «دکتر محمود تولایی» متخصص ژنتیک طرح شناسایی شهدای گمنام را به وسیله پلاکهای پنهان هر نفر، یعنی DNA پشنهاد داد که با استقبال روبهرو شد. اجرای این طرح نویدبخش شناسایی بسیاری از شهدا بود. از آنجایی که در 85 درصد از موارد شناسایی از طریق DNA ماهها طول میکشید، برای حفظ حرمت شرعی و اخلاقی شهید پیکر او را به صورت گمنام دفن میکردند و در صورتی که DNA شهید با DNA اعضای خانوادهای که پیشتر از آن گرفته شده بود، مطابقت میکرد، گمنامی از مزار او برداشته و نامش نوشته میشد. در این میان، شهدایی که در سالهای قبل از 1381 کشف و دفن شده و شهدایی که در اروند به شهادت رسیدهاند، برای همیشه گمنام باقی میمانند.
داستان شناسایی افراد به وسیله پلاکهای پنهانی هویت، یعنی DNA به همین سادگیها نبود؛ چرا که کار شناسایی هویت شهدای گمنام مبتنی بر پدیده وراثت بود، به این معنا که هر فردی نیمی از اطلاعات را از پدر و نیم دیگر را از مادر کسب میکند. این تلفیق سبب به وجود آمدن یک سلول با آرایش ژنتیکی منحصر به فرد میشود. از طرفی هم بدن هر انسان بالغی متشکل از حدود ۱۰۰ تریلیون سلول است که گنجینه اطلاعاتی ژنتیکی به وسیله یک لایه محافظ در قالب هستک سلول نگهداری میشود، آن سلول را یک غشای دیگر در برگرفته است. در آزمایشگاه از روشهای علمی استاندارد فناوری زیستی نوین برای دستیابی به DNA نمونههای به دست آمده و تطبیق آن با DNA وابستگان پیکرها بهره گرفته میشود. بنابراین اگر بافت بدن شهیدی به دست میآید، از یک طرف باید از این سلولها، ماده ژنتیکی استخراج بشود و آنها را به عنوان مارکر و شناساگر تبدیل به بانک کنند. از طرفی هم باید این اطلاعات با اطلاعات ژنتیکی که از پدر و مادرهای محتمل جمعآوری شده، مطابقت داده شود؛ یعنی در اینجا ما تنها یک اطلاعات ژنتیکی از شهید داریم بدون هیچ نشانهای از محل ولادت، نژاد و شهری که از آن اعزام شده و حال باید این اطلاعات جزئی را با انبوه اطلاعات کسب شده از خانواده شهدا در بانک دادههای DNA تطبیق دهیم. تطبیقهایی که تا اواخر دهه 80 به وسیله نرمافزارهایی مخصوص صورت میگرفت، آنقدر قدرتمند نبود که سرعت کار را ارتقا بخشد؛ به همین دلیل سرعت شناسایی به کندی پیش میرفت، از طرفی هم همانطور که گفته شد، به دلیل حرمت و احترام شرعی پیکر شهید مجبور بودند آنان را به صورت گمنام دفن کنند تا در صورت شناسایی کامل نام شهید را بر سنگ قبر او قید کنند. در نتیجه مسئله شناسایی از طریق پلاکهای پنهانی هویت به سادگی و با سرعت پیش نمیرود و اگر امروز میبینیم در برخی از کشورها سرعت شناسایی اجساد در کمترین زمان رقم میخورد، به دلیل پیشرفته بودن و سرعت عمل آنها نیست؛ چرا که بنابر دادهها و اطلاعات به دست آمده در طول این سالها کشور ما به آن پیشرفت و فناوری دست پیدا کرده است و این موضوع را در تحقیقات امنیتی و آگاهی کشور میتوان دید. مسئله اینجاست که سرعت عمل آنها در این است که آنها از پیش اطلاعات ژنتیکی افراد را در بانک ژنتیکی خود دارند و به نخستین تطبیق به اطلاعات هویتی افراد دست پیدا میکنند. این در حالی است که ما در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتی سالهای پس از آن آنچنان از این اهمیت اطلاعات ژنتیکی آگاهی نداشتیم؛ از همین رو شناسایی افراد به فرصت و حوصله طولانی نیاز دارد.
ناگفته نماند که در بسیاری از موارد، اجساد مطهر شهدا طی مدتی طولانی در شرایط نامناسب محیطی قرار گرفتهاند و ممکن است بعضی از آنها برای آزمایشهای مورد نظر مناسب نباشند و در برخی موارد کار شناسایی را ناممکن میکند و همچنین برخی از این شهدا هر دو یا یکی از والدین آنها به رحمت ایزدی پیوستهاند که مطمئناً در این صورت شرایط شناسایی سخت و حتی غیر ممکن خواهد بود؛ هر چند مجریان طرح در تلاشند با اتخاذ روشهای مناسب، امکان بررسی این نمونهها را نیز فراهم کنند.