صبح صادق >>  راهبرد >> خبر ویژه
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۸  ، 
کد خبر : ۳۵۵۰۶۳

فراتر از پادگان

دستگاه سیاست خارجه کشورها با محوریت وزارت امور خارجه، مأموریت پیشبرد دیپلماسی سنتی را بر عهده دارد؛ اما بدون شک این وزارتخانه و نهادهای هم‌تراز آن در کشورهای گوناگون به تنهایی دانش، تخصص و توان پیشبرد دیپلماسی تأمین‌کننده امنیت ملی و منطقه‌ای را ندارند[...]
پایگاه بصیرت / نوید کمالی/ گروه راهبرد
دستگاه سیاست خارجه کشورها با محوریت وزارت امور خارجه، مأموریت پیشبرد دیپلماسی سنتی را بر عهده دارد؛ اما بدون شک این وزارتخانه و نهادهای هم‌تراز آن در کشورهای گوناگون به تنهایی دانش، تخصص و توان پیشبرد دیپلماسی تأمین‌کننده امنیت ملی و منطقه‌ای را ندارند؛ به همین دلیل نیز در اغلب کشورهای توسعه‌یافته نهادهای نظامی و امنیتی محدود به پادگان‌ها عمل نکرده و در حوزه پیشبرد دیپلماسی به نقش‌آفرینی مشغول شده‌اند. 
برای تبیین بهتر این موضوع باید بر این نکته تأکید کرد که «دیپلماسی دفاعی» یک اصطلاح نسبتاً جدید و پاسخی به نیاز انکارناپذیر دستگاه سیاست خارجی کشورهای توسعه‌یافته به پیشرانی قدرتمند و مقتدر در عرصه دیپلماسی است؛ به همین دلیل پس از جنگ سرد برای نامگذاری وظایف جدید و بین‌المللی نیروهای مسلح در راستای تأمین منافع ملی از طریق پیشبرد سیاست خارجی مفهوم «Defence Diplomacy» خلق شد. با این حال، این نوع دیپلماسی را نباید به عنوان یک «دیپلماسی نظامی‌ـ سنتی» درک کرد؛ زیرا این نوع دیپلماسی ابعاد و کارکردهایی دارد که در دیپلماسی سنتی کمتر به آنها توجه می‌شود. 
دیپلماسی دفاعی در سیاست بین‌الملل، به تعقیب اهداف سیاست خارجی از طریق استفاده صلح‌آمیز از منابع و قابلیت‌های دفاعی اطلاق می‌شود. دیپلماسی دفاعی به‌عنوان مفهومی برای سازماندهی فعالیت‌های بین‌المللی مرتبط با دفاع، منشأ خود را در ارزیابی مجدد تأسیسات دفاعی غرب پس از جنگ سرد، به رهبری وزارت دفاع انگلیس، آغاز کرد و اصلی بود که برای کمک به غرب برای کنار آمدن با محیط جدید امنیتی بین‌المللی تعریف شد. به طور کلی، هدف اصلی کشورها از پرداختن به دیپلماسی دفاعی پیشبرد سیاست دفاعی‌ـ امنیتی در عرصه بین‌الملل و به تبع آن ایجاد روابط بین‌المللی پایدار و بلندمدت به واسطه روابط و پیوندهای دفاعی و امنیتی است.
در پژوهشی که مدرسه مطالعات نظامی پیشرفته آمریکا دربارە مفهوم شناسی دیپلماسی دفاعی منتشر کرده است، ضمن اذعان به فقدان وجود یک تعریف دقیق نظری درباره این نوع دیپلماسی، این مفهوم به شکل زیر تعریف شده است که دیپلماسی دفاعی عبارت است از انجام مذاکرات و دیگر روابط بین ارتش‌ها از سوی دیپلمات‌های نظامی که هدف از آن، تأثیرگذاری بر محیطی است که نیروی نظامی در آن می‌کند.
همانگونه که مشخص است مفهوم دیپلماسی دفاعی به ارتباط میان دیپلماسی و نیروهای مسلح اختصاص دارد. در طول قرن‌ها، روابط بین‌الملل نشان داده‌اند دیپلماسی و جنگ اصلی‌ترین اهرم‌هایی (یا ابزارهایی) بوده‌اند که دولت‌ها با استفاده از آنها منافع ملی (یا اهداف) خود را تأمین کرده‌اند. در این زمینه «سان تزو» فیلسوف شهیر چینی بیان داشته است: «دیپلماسی و جنگ ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر ندارند. آنها فعالیت بی‌وقفه و بی‌واسطه‌ای را تشکیل می‌دهند که در آن دیپلماسی بهترین ابزار برای کسب پیروزی بدون خونریزی خواهد بود.» نقل قول نسبت داده شده به «فردریش کبیر پروس» نیز به صراحت تأکید می‌کند دیپلماسی بدون سلاح، شبیه موسیقی بدون ساز است. 
«کلازویتز» نظریه‌پرداز شهیر جنگ در این باره بیان داشته است: «جنگ چیزی نیست جز ادامه یک گفت‌وگوی سیاسی با ترکیبی از ابزار دیگر.» وی همچنین بیان داشته است: «گفت‌وگوی سیاسی با جنگ پایان نیافته و به فرآیند متفاوتی تبدیل نمی‌شود، بلکه از طریق جنگ، گفت‌وگوی سیاسی ادامه می‌یابد تا صلح برقرار گردد.»
«جک متینگلی» نظریه‌پرداز معروف نیز به نظریه کلازویتز اشاره کرده و یادآور می‌شود،چگونه دیپلمات‌ها در قرون وسطی به سمت پشت قشون نبرد عقب‌نشینی می‌کردند تا به محض پایان درگیری‌ها مذاکرات را آغاز کنند. 
«جان ناگل» در کتاب تأثیرگذار خود با عنوان «خوردن سوپ با چاقو» نوشته است: «در جنگ‌های متعارف، خشونت آخرین راه حلی بود که در صورت شکست دیپلماسی به کار گرفته می‌شد. رهبران سیاسی مشکلات حل نشده از طریق دیپلماسی را به نظامیان خود می‌سپردند.»
برعکس، تهدید نظامی به طور آشکار یا ضمنی مذاکرات دیپلماتیک را هدف قرار می‌دهد. بنابراین، برای دولت‌ها تأمین منافع ملی با پذیرش، مجبور کردن یا ارعاب دیگران از طریق به رخ کشیدن برتری نظامی یا انتقال صلح‌آمیز منافع یا اراده به آنها بیشتر یک گزینه تکمیلی خواهد بود تا یک گزینه دوگانه. «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا در سال 2014 میلادی عنوان کرده است: «اگر پیمانی امضا کرده، اما سلاح و ارتش کارآمد در اختیار ندارید، صدای‌تان شنیده نخواهد شد»؛ به علاوه، یک ائتلاف کارآمد به چیزی بیش از ارزش‌ها یا یک فلسفه مشترک نیاز دارد (ارزش‌ها در صورت غیر قابل دفاع بودن، بی‌معنا خواهند بود)؛ بنابراین، آنچه ضروری است، حرف توأم با عمل است. 
از این‌ رو ضروری است  که نیروهای مسلح کشورمان ضمن توجه به ظرفیت‌های نخبگانی حاضر در بدنه سپاه و ارتش توسعه قابلیت‌های خود در این زمینه را به طور جدی در دستور کار قرار دهند. 
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات