روشهای تحلیل را میتوان به دو دسته کلی راهبردی و عملیاتی تقسیم کرد. در تحلیل راهبردی یک موضوع کلان در سطح ملی اعم از برآورد، آینده نگری و هشداردهی مورد بررسی قرار میگیرد. در تجزیه و تحلیل عملیاتی، تحلیل گر در کنار جمع آوری، به تحلیل دادهها و اطلاعات میپردازد به طوری که از دادههای جمع آوری شده حداکثر استفاده را میبرد؛ بنابراین تفاوت تحلیل راهبردی و عملیاتی به سطح مشاهده یا واحد تحلیل مربوط میشود. هر تصمیمی که برای حرکت از وضع موجود (جهش تولید) به وضع مطلوب (مشارکت مردم در جهش تولید) اتخاذ شود، در بنیان خود از روش تحلیل بهره میبرد. تحلیل راهبردی در اندیشه رهبر معظم انقلاب به سه عنصر اهداف راهبردی، واقعیتهای راهبردی و تفکر راهبردی تقسیم میشود. الگوی معتبری که در این زمینه میتوان استخراج کرد، باید با تمرکز بر هدف، انتخاب راه میانبر و توجه به تحولات جهانی و تبدیل آن به فرصت باشد، اما برای مقدمه سه مولفه (ایجاد انگیزش در مردم، امید آفرینی در مردم و گفتمان سازی) قابل توجه است.
با نگاهی دقیق به شعارهای اقتصادی سال ها، میتوان به این رهیافت رسید که این شعارها مانند پازلی کنار هم چیده شده و هر کدام مکمل دیگری است به این معنی که برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب لازم است شعار هر سال مانند یک چراغ راه، مورد استفاده قرار گیرد. مقام معظم رهبری سال هاست محور شعار سال را موضوع تولید و اقتصاد قرار داده و همواره بر این اصل تاکید داشته اند. تمایز امسال با سالهای قبل، مردمی سازی در جهش تولید است که نشان دهنده به ثمر رسیدن کارهای اساسی به دست مردم است. چنانچه در طول این سال ها، تجربه هم نشان داده که هر کجا مردم میآیند، دست خدا و عنایت الهی و پشتیبانی الهی هم هست.
در نظرگاه رهبر حکیم انقلاب، فرایند مذکور، باید عناصر اساسی را مورد توجه قرار دهد که قطب نمای فرایند آینده است: «اول، انتخاب جهت درست است. جهت گیری را باید درست انتخاب کنیم؛ این قطب نما است؛ این شاخص اصلی است. اگر چنانچه جهت گیری را غلط انتخاب کردیم، در انتخاب جهت گیری اشتباه کردیم، تلاش مضاعف ما نه فقط ما را به نتیجه نمیرساند، بلکه ما را از راه دور میکند. دوم بکارگیری همه ابزارهایی که در اختیار ماست. همه ابزارها را، همه نیروها را باید پای کار آورد. این جهت گیریها باید به شکل سیاستهای عملی دربیاید. باید در خلال این سیاستهای عملی، آن اهداف کلی و آن جهت گیریها تبیین شود ونقش پیدا کند. برجسته شود. سوم، نگاه به اولویت هاست. این هم یک عنصر دیگری است.».
انتخاب جهت درست
در انتخاب جهت درست، تمام الزامات بخش حاکمیت و بخش مردمی مورد توجه قرار میگیرد. بطور نمونه در بخش مردمی: افزایش انگیزه، گفتمان سازی، باور ما میتوانیم، تقویت حس تکلیف، مصرف کالای داخلی، مدیریت مصرف، بالا بردن سطح مهارت و دانش و الزامات بخش حاکمیت: درک درست از وضع اقتصادی کشور، اعتماد به توانمندیهای داخلی، اولویت به ظرفیتهای داخلی، توانمندسازی نیروی کار، مردم محوری، هدایت نقدینگی به سمت تولید، اصلاح نظام بانکی، توجه به اقتصاد دانش بنیان، عدالت بنیان و اقتصاد درون زا...
بکارگیری همه ابزارها
شاید بتوان گفت اولین ابزار برای مشارکت مردم در تولید، ایجاد انگیزش است. این که مردم به این نکته مهم توجه داشته باشند که در حال حاضر کشور درگام دوم انقلاب و در شرایط نزدیک به قله قرار دارد، یک انگیزه قوی در مردم ایجاد میکند. بازتکرار خبر موفقیتهای داخلی و خارجی دولت روش مناسبی در ایجاد انگیزش است. به طور مثال بازگشت بیش از هشت هزار واحد اقتصادی راکد و نیمه راکد به چرخه تولید، ایجاد اشتغال ۱۹۱ هزار نفری و به کارگیری ۲۴۰ همت سرمایه مردمی تنها در طول ۲ سال، نشان از عزم دولت مردمی برای تحقق توصیههای رهبر انقلاب در مسیر «جهش تولید» است.
نگاه به اولویتها
یکی از اولویتهای مشارکت مردم برداشته شدن موانع در بخش تولید است. نبود رویکرد حمایتی یکسان برای فعالان حوزه اقتصاد کشور در دستگاه دولتی باعث عدم مشارکت افراد در بخش تولید است. در سال گذشته قانون جهش تولید دانشبنیان با هدف ایجاد تسهیلات برای شرکتهای بزرگ و صنعتی و حمایت از شرکتهای دانشبنیان در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. در این قانون برای تسهیل فعالیت دانشبنیانها، پیشبینیهایی در نظر گرفته شد که مهمترین آن همکاری گسترده دانشبنیانها و بخش خصوصی برای برخورداری از مزایای قانون جهش تولید دانشبنیان است. اما با وجود تمهیدات پیشبینیشده، این قانون هم مانند بسیاری از دیگر قوانین موجود در کشور، در حوزه اجرا با، اما و اگرهای فراوانی روبرو شد. از این دست خبرها به صورت فراوان در سایتها و روزنامهها دیده میشود. بوروکراسی یا کاغذ بازی اداری همچنان یکی از موانع اساسی در مشارکت مردم در جهش تولید است.
«جهش تولید» یکی از نیازهای اساسی کشور است. برطرف کردن موانع حضور مردم با هدف محقق شدن جهش در تولید میتواند اولین گام انتخاب جهت درست باشد. استفاده و فعال سازی ظرفیت نیروی انسانی متعهد و کارآمد و جوان، نوید بخش شکوفایی اقتصاد ایران خواهد بود. در این مسیر موانع و چالشهایی نیز وجود دارد که لازم است با توجه به ظرفیتها، راهکارهای رفع این موانع به صورت جدی در دستور کار مسئولان و مردم قرار گیرد. اگر چه برخی از موانع، خارجی است، اما بسیاری از این موانع درونی است که با تدبیر و عزم جدی قابل حل است. نکته بسیار مهم در بررسی موانع این است که از طرفی برای حل آنها باید تلاش و برنامه ریزی صورت گیرد و از طرفی نباید بزرگتر از آنچه که هست دیده شود تا موجب یاس و ناامیدی و یا تصمیمات نا صحیح گردد. توجه به موانع جهش تولید و موانع مشارکت مردم نشان میدهد که چه میزان از این موانع در درون کشور و به علت بی تدبیریها و عدم مدیریت صحیح بوده است تا مشخص شود با انتخاب جهت درست و تکیه بر توان داخلی میتوان به هدف جهش تولید دست یافت.