این ویژگی که اقتصاد نباید از مسائل سیاسی تأثیر بپذیرد، امروزه کم و بیش در همه کشورها پذیرفته شده و دولتمردان در سراسر جهان به این موضوع واقف هستند که یکی از ویژگیهای مهم اقتصاد این است که نمیتوان آن را تحت تأثیر مسائل سیاسی مدیریت کرد. این ویژگی اقتصاد به این دلیل مهم است که اقتصادی که از مسائل سیاسی تأثیر بپذیرد، قابل برنامهریزی نیست[...]
این ویژگی که اقتصاد نباید از مسائل سیاسی تأثیر بپذیرد، امروزه کم و بیش در همه کشورها پذیرفته شده و دولتمردان در سراسر جهان به این موضوع واقف هستند که یکی از ویژگیهای مهم اقتصاد این است که نمیتوان آن را تحت تأثیر مسائل سیاسی مدیریت کرد. این ویژگی اقتصاد به این دلیل مهم است که اقتصادی که از مسائل سیاسی تأثیر بپذیرد، قابل برنامهریزی نیست و طبیعتاً چنین اقتصادی به سمت رشد و توسعه نمیرود. به بیان بهتر، نمیتوان تحت برنامهریزی سیاسی، انتظار رشد اقتصادی داشت.
اقتصادی توسعه مییابد که در آن مصالح اقتصادی و مبانی و الزامات اقتصادی به شدت مورد مراقبت قرار بگیرد، یعنی از مصالح اقتصادی به قدری مراقبت شود که زمینههای لازم برای افزایش اعتماد فعالان اقتصادی فراهم شود. نقطه اصلی و هسته فنی بحث این است که ما از نظر بنیانهای اقتصادی در بحث حاکمیتی و مردم منابع خوبی اعم از اقتصادی و انرژی تا سرمایه اجتماعی و... در اختیار داریم که میتواند زمینهساز رشد و توسعه اقتصاد ایران باشد، اما در عمل شاهد وضعیت مطلوبی نیستم.
ما باید اقتدار اقتصادی را دنبال کرده و مسائل اقتصادی را برجسته کرده و مانع از این شویم که مسائل سیاسی روی مسائل اقتصادی تأثیر بگذارد. با اینکه به خوبی میدانیم باید به یک الگوی عملی برای رشد و توسعه برسیم و هر روز نباید در این موارد بحثهای نظری داشته باشیم، اما پس از گذشت بیش از چهل سال هنوز در حال بحث کردن درخصوص موضوعاتی، مانند فعالیت بخش خصوصی یا دولتی هستیم و اینکه آیا به بخش خصوصی میدان دهیم یا ندهیم؟ در حالی که مدلهای توسعه و اقتصادهای توسعه یافته در دسترس است و نیازی به این همه اتلاف وقت و سرمایه برای به نتیجه رسیدن در این موضوعات نیست.
دولتمردان باید به این موضوع واقف باشند که سرمایهگذاری فرآیندی زمانبر است و فعال اقتصادی باید به این موضوع امید داشته باشد که طی چند سال افق اقتصاد روشن است تا به سرمایه و سود خود برسد؛ در حالی که در ایران روزانه و ماهانه قوانین و مقررات تغییر میکند؛ به گونهای که شاهد تغییر مکرر راهبردهای گوناگون اقتصادی و سیاسی هستیم. در چنین حالتی نمیتوان انتظار داشت در اقتصاد ایران سرمایهگذاری صورت بگیرد و بخش فعال اقتصادی سرمایهگذاری کند. در حقیقت، تا زمانی که اعتماد حرفهای برقرار نشود، اقتصاد رشد نمیکند. موضوع مهم دیگری که وجود دارد، این است که دولتمردان باید متوجه باشند که مردم معترض وضعیت اقتصادی هستند. در اینکه اکثریت مردم ایران نظام سیاسی را قبول دارند، شکی نیست؛ چرا که حضور مردم مؤمن و انقلابی ایران در انتخابات و راهپیمایی 22 بهمن و... حاکی از این موضوع است که مردم علاقهمند و دوستدار نظام هستند، اما مردم مدیریت اقتصادی را قبول ندارند و به روندهای موجود که تورمزا و از بین برنده توسعه است، معترض هستند. بنابراین، مسئولان نباید همراهی مردم با انقلاب را به پای عملکرد خود گذاشته و گمان کنند مردم معترض وضعیت اقتصادی نیستند.