نبرد سپاه در جبهه دفاع از حقوق اقتصادی مردم
سردار عبدالرضا عابد، فرمانده قرارگاه سازندگی سپاه پاسداران (خاتمالأنبیاء) در گفتوگو با ایلنا درباره ورود این قرارگاه به پرونده میدان گازی آرش بیان داشت: استفاده از سهم ایران از میدان آرش از نان شب برای کشور واجبتر است.
او گفته است: نبود عزم و اراده برای استفاده ایران از منابع گازی میدان آرش باعث شد که کشورهای همسایه مانند کویت و عربستان شروع به برداشت از این میدان کردند و ما هم در ایران آنها را تماشا میکنیم تا اینکه ببینیم چه زمانی برای حضور ایران در میدان آرش تصمیم گرفته میشود. این در حالی است که این میدان بین تعدادی از کشورها از جمله ایران مشترک است.
فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء درباره ادعاهایی مبنی بر اینکه ایران سهمی در میدان آرش ندارد، گفت: خیر. این موضوع صحت ندارد، مگر میشود ایران سهمی در منابع میدان آرش نداشته باشد، 40 درصد میدان آرش متعلق به جمهوری اسلامی ایران است.
سردار عابد افزود: صندوق توسعه ملی برای تامین مالی حضور قرارگاه خاتم الانبیا در میدان آرش اعلام آمادگی کرده است و با سایر نهادها در حال مذاکره هستیم که نحوه اجرای کار چگونه باشد و شکل ورود قرارگاه در میدان آرش در قالب قرارداد epc خواهد بود.[1]
*اینکه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی فرموده بود "اگر سپاه نبود کشور هم نبود" را میتوان به رأیالعین در فعالیتهای قرارگاه خاتم دید.
قرارگاهی با عزم جهادی که استعداد سازندگی سپاه پاسداران در دورانی که جنگ نیست را پای کار پیشرفت کشور و آبادانی آن آورده و در جایی که دولت توانایی ندارد و یا تقاضا دارد؛ قدرتمندانه وارد عرصه میشود و از حقوق اقتصادی ملت دفاع میکند.
شرح فلسفی این فعالیتها و مثبتات آن برای مردم، جوانان و حتی نوجوانان از وظایف خواص در رویکرد "جهاد تبیین" است.
نیرنگ انتخاباتی "برنامه بدون کارنامه"!
همواره و در هر انتخاباتی واژه "برنامه" به وفور به گوش میرسد.
عبارتی که عملا دچار کژ کارکردی و رهزن "رأی خوب" شده است و متأسفانه از سوی خواص سیاسی پرداخت چندانی هم به بیماریهای زمینهای آن صورت نمیگیرد.
اینکه چرا برنامه بدون کارنامه مضرّ است و چرا حرفهای پرطمطراق درباره برنامهها تبدیل به رهزن رأی خوب در انتخاباتهای ریاستجمهوری در ایران شده است نیاز به تحلیل، تفکر و مداقّه دارد.
*"برنامه بدون کارنامه" عملا یک بازی کودکانه بیشتر نیست.
از این رو که هر کودکی میداند مریض باید خوب شود، گرانی باید رفع شود، فرار مالیاتی نباشد، مسکن ارزان شود، عمران در کشور ایجاد شود، آزادی سیاسی وجود داشته باشد و...
(از گلآرایی این عبارتها در برنامههای برخی نامزدهای ریاستجمهوری عبور کنیم و اسیر ظواهر نباشیم!)
و از آنجا که هر کودکی به این مفاهیم داناست پس اگر مسابقه بیان برنامه باشد؛ طبعا هرکسی به دنبال عبارتهای دهانپرکن بیشتری میگردد تا برنامههایش الفاظ قشنگتری داشته باشد. لکن در معنی اتفاق جدیدتری رخ نمیدهد.
در این بین البته برخی نامزدهای انتخاباتی ژست "راه حل جدید" میگیرند و ضمن اینکه مثلا بر ارزانی مسکن تأکید میکنند اما روش رسیدن به این اهداف را هم از نظر خود ارائه میکنند.
باید دانست که بازی کودکانه پیش گفته که در نبود کارنامه آغاز شده؛ در اینجا با سرعت بیشتری ادامه مییابد.
زیرا کسی که کار اجرایی در خوری نداشته و یا هرگز کار اجرایی و بودجهای نکرده؛ اساسا صلاحیت ارائه راه حل را هم ندارد.
مثال این قضیه مثال یک جراح و یک فرد معمولی است.
فرض کنیم هر دو میدانند که داخل بدن یک بیمار یک شریان عفونت یافته وجود دارد که باید با جراحی درمان شود.
لکن هیچ عقلانیتی نمیپذیرد که آن فرد معمولی چاقو به دست بگیرد و بیمار را درمان کند.
او نمیداند عفونت کجاست؟ چطور میتوان به آن رسید؟ خونریزی را چگونه قطع میکنند، عضو مصدوم را چطور باید درمان کرد؟ و فرایند ترمیم و بخیه چگونه است؟
عقول آگاه انتظار دارند که صرفا فرد جرّاح در این باره نظر بدهد و یا اگر هم نظر دیگری وجود دارد از جانب یک جرّاح دیگر ارائه شود نه از جانب افراد معمولی و فاقد تخصص اجرا.
مثال جرّاح به روشنی هرچه تمامتر به ما توضیح میدهد که چرا بازی ارائه روشها کودکانهتر از ارائه برنامهها توسط افراد بیکارنامه است.
پر واضح آنکه اگر مردم متوجه خطر پیشگفته یا همان "نامزدهای بیکارنامه" نباشند؛ پارادایم "رأی بد" شکل خواهد گرفت و هرگونه انتظار بهبود و پیشرفت از نتیجه رأی بد هم هرگز خردمندانه نیست.
"رأی خوب" صرفاً و فقط با خوانش کارنامهی نامزدهای دارای کارنامه، سپس انتخاب بهترین کارنامهها و در انتها تطابق کارنامهها با برنامهها شکل خواهد گرفت.