شرکت هپکوی اراک از شرکتهای بزرگ مادر کشور و نماد صنعت و افتخار کشور است که با هدف مونتاژکاری 500 دستگاه ماشینآلات راهسازی شروع به کار کرد و طی سه دهه با رفع نیازهای داخلی به چند برابر ظرفیت اولیه خود رسید؛ هرچند سوءمدیریتها و روند غلط خصوصیسازی این شرکت را تا نابودی و تعطیلی پیش برد که رئیس جمهور شهید، آیت الله رئیسی با تمام توان مانع نابودی این شرکت و سبب بازگشت آن به تولید و روزهای اوجش شد.
در سال 51 برادران رضائی با مشارکت 55 درصدی سازمان گسترش و نوسازی صنایع و مشارکت 45 درصدی بخش خصوصی، 114 هکتار زمین بین کارخانه آلومینیومسازی و ماشینسازی تهیه کردند، در سال 1354 در این زمین 114 هکتاری یک سالن تولیدی به مساحت 40 هزار متر مربع راهاندازی شد، هپکو با شرکتهای IH آمریکا (لودر و بلدوزر) و DYNAPAC سوئد (غلتک) و SAKAI ژاپن(غلتک) و POCLIN فرانسه(بیل مکانیکی) و LOKOMO فنلاند(غلتک) و غیره همکاری میکرد.
در دوران دفاع مقدس، اهمیت استراتژیک شرکت هپکو، بیش از پیش مشخص و با ماشینآلات راهسازی هپکو ساخت معابر، جادهها و خاکریزهای متعددی انجام شد، در یکی از پروژهها، موتورهای دویچ آلمانی در شرکت هپکو در عملیات محرمانه طارق بر لنجها مستقر شدند که نتیجهاش غافلگیری ارتش عراق در برابر قدرت مانور لنجهای ایران بود.
با توجه به نیاز کشور به ارتقاء این صنعت، دولت از سال 63 سرمایهگذاری عظیمی را در بخش تولید ماشینآلات این شرکت انجام داد که در نوع خود در منطقه بینظیر بوده و هنوز هم هست، بنابراین طرح توسعه و تاسیس سالنی به مساحت 60 هزار متر مربع با اعتبار ارزی 250 میلیون دلار در برنامه قرار گرفت و طی چهار سال به بهرهبرداری رسید.
شرکای تجاری دهه دوم شرکت هپکو، LIBHHER آلمان و VOLVO سوئد بودند که انتقال تکنولوژی از این دو شرکت، جهت تاسیس شرکت مهندسی و قطعات با هدف تولید 4800 دستگاه انواع ماشینآلات راهسازی در سال 1372 در دستور کار قرار گرفت، ولی به دلیل سوء مدیریت برخی مدیران هپکو این انتقال انجام نشد بلکه این شرکت از دهه 80 درگیر مشکلات شدید کارگری و روند غلط خصوصی سازی شد.
این درحالیست که نقش ویژه و توانمندی خاص، هپکو را در کانون توجه قرار داد تا جایی که در سال 1385 سودجویان پشت دربهای بسته، نقشهای شوم برای به دست آوردن مالکیت آن کشیدند. در همین راستا در سال 85، به اسم خصوصیسازی سهام هپکو با پایین ترین قیمت، واگذار شد که این آغاز سقوط این شرکت بزرگ بود.
اما آیت الله رئیسی چه در کسوت قاضیالقضات و چه رئیس قوه اجرایی با تمام توان پای کار کارگران و شرکتهایی همچون هپکو، آذرآب، واگن پارس و... ایستاد تا امروز این صنایع با قدرت و اقتدار نفس کشیده و به تولید بازگردند؛ در سالهای اخیر و پس از پیگیریهای فراوان صورتگرفته از سوی شخص رئیس جمهور شهید، آیت الله رئیسی، دولتمردان و مدیران ارشد استان مرکزی در دولت سیزدهم گامهای خوبی در جهت حرکت دوباره چرخه تولید در هپکو برداشته شد و در آخرین اتفاق حضور آیت الله رئیسی، رئیس دولت سیزدهم در جریان سفر دولت به استان مرکزی آن هم در بدو حضور در استان مرکزی در شرکت هپکو روحیه دوبارهای به کارگران این مجموعه داد.
اما، این روزها که ایران اسلامی در سوگ رئیس جمهور شهید سوگوار است جامعه کارگری در پایتخت صنعتی ایران به شدت عزادار است. جامعه کارگری استان که خود را مرهون پیگیریهای آیت الله رئیسی میدانند از این موضوع به شدت متأثر هستند به طوری که در جریان تشییع میلیونی و باشکوه رئیس جمهور شهید و شهدای خدمت کارگران پایتخت صنعتی ایران، عاشقانه خود را به تهران و شهرمقدس قم رسانده و با رئیس جمهور محبوب و شهیدشان وداع کردند.
در این راستا خبرنگاران تسنیم در گفتوگو با «سیدامیر میرناصری» عضو شورای کارگری و «ابوالفضل کریمی» فعال کارگری شرکت هپکو از کارگران و فعالان کارگری شرکت هپکو به بررسی نقش رئیس جمهور شهید آیت الله شهید سید ابراهیم رئیسی در احیا و شکوفایی این صنعت بزرگ به بحث و گفتوگو پرداختند که مشروح این مصاحبه تفصیلی در زیر میآید:
برای ورود به بحث و اینکه مخاطبین بهتر به اهمیت موضوع هپکو پی ببرند لطفاً ابتدا یک توصیف از وضعیت هپکو قبل از دهه هشتاد و خصوصیسازی و تصویری از بعد از میانه دهه هشتاد و خصوصیسازی ارائه بفرمایید و بگویید شرایط در آن سالها چطور بود؟
میرناصری: شرکت هپکو در دوران خصوصیسازی فراز و فرودهایی را داشت، از زمانی که در کشور انقلاب شد توقفی در شرکت هپکو ایجاد شد و تقریباً یکسری از شرکتها رفتند و بعد از انقلاب زمانی که قرار بود هپکو خود را بشناسد جنگ شد و زمان جنگ نیز بحث تولید ماشینآلات برای جنگ مطرح بود، بعد از دوران جنگ از دهه 70 که کشور دچار رکود شده بود شرکت هپکو هم دچار رکود شد اما آرام آرام خود را پیدا کرد و از اواسط دهه 70به ارتباط با برندهای کماندسول، لیپراتمون، ولوو سوئد و با مهندسی معکوس شروع به تولید ماشینآلات و بومی کردن محصولات کرد.
در سال 86 شرکت به اوج خود رسید و شرکت توانست در یکسال حدود 2هزار و 200 دستگاه را توسط 2400 پرسنل تولید کند اما متأسفانه در ادامه دهه 80 یکی از عجیبترین خصوصیسازیهایی که در کشور انجام شد شرکت هپکو بود که با کش و قوسهای فراوان به شخصی که میخواستند هپکو را واگذار کردند و طوری چیدمان را انجام دادند که فقط شرکت واگنسازی کوثر با مبلغ حدود 70میلیارد تومان برنده شوند.
در همان سال 86 شرکت هپکو حدود 20 میلیارد تومان سود خالص را به دولت اعلام کرده بود که اسناد آن وجود دارد، در اصل 44 قانون شرکتهایی که زیانده باشند باید واگذار میشدند اما شرکت هپکو با این عظمت، قدرت و سوددهی بالا و تولید بالا در سال 86 واگذار شد و به محض اینکه واگذاری انجام شد از سال بعد آن افول شرکت هپکو آغاز شد، به دلیل اینکه شرکت هپکو یک شرکت بزرگ و با عظمتی بود و پشتوانه مالی خوبی داشت حدود 10سال طول کشید تا شکست خود را نشان دهد به طوری که سال 87 تولید به یکباره به 1700، سال 89 به1300و سال 90به زیر هزار تولید رسید، تا سال 95 تولید هپکو به زیر 100رسید و در سال 96یا 97تولید شرکت هپکو به صفر رسید.
کریمی: میتوان ادعا کرد شرکت هپکو قبل از واگذاری به اوج بالندگی توان مهندسی و تولید و فروش خود رسیده بود به گونهای که همان زمان قطعات فلزی در شرکت هپکو تولید میشد که به شرکت ولوو صادر میشد، شرکت هپکو یک شرکت پر جنب و جوش بود که تمام محصولات تولیدی خود را در بازهای داخلی و خارجی به فروش میرساند و تقریبا میتوان گفت هیچ مشکل خاصی از نظر مشتری و تامین قطعات وجود نداشت.
در نیمه دوم دهه 80 شرکت هپکو به اسم خصوصی سازی واگذار شد و یک واگذاری پر از شبه با قیمت کمتر از قیمت واقعی و به شخص خاص که ارتباطات سیاسی خاصی داشت واگذار شد و متأسفانه همزمان با این واگذاری دو با سه موضوع دیگر مطرح شد، اول اینکه دولت تمام حمایتهای خود را از شرکت هپکو برداشت و اجازه داد محصولات چینی وارد کشور شود و دوم اینکه تیم مدیریتی جدید و سهامدار عمده که شرکت را با قیمت بسیار پایین خریداری کرده بودند به سمت حاشیه سازیهای جدید برای شرکت هپکو از جمله گرفتن وامهای کلان، ضمانت نامههای بانکی و قرار دادن زمینهای شرکت، ایجاد شرکتهای اغماری و غیره رفتند که متاسفانه در نیمه دوم دهه 80 آغاز شد و هر کدام از این شرکتهای اقماری خود سودده بودند و زیرمجموعه مادر شرکت هپکو بودند اما شرکت ضررده بود.
این شرکتهای اقماری آهسته آهسته رشد کردند و رقیب اصلی شرکت هپکو شدند در آن سالها با توجه به اینکه بخشی از حقوقها پرداخت میشد و هنوز آنچنان شرایط مالی و کاری شرکت بهم نریخته بود ما متوجه اتفاقات اطراف نمیشدیم به همین دلیل تا اواخر دهه 80 شرکت هپکو با تمام حواشی، از تنشهای کارگری دور بود.
از خصوصیسازی هپکو تا ورود آیتالله رئیسی به مسئله هپکو در مسند قاضیالقضات چه اتفاقاتی افتاد؟مسئولان دولتی در دولت قبل چه کردند؟ اگر به آرشیو خبرها سر بزنیم شاهد حجم زیادی بازدید از هپکو از سوی مسئولان دولت یازدهم و دوازدهم و مجلس یازدهم تا پیش از ورود آیتالله رئیسی به موضوع هپکو بودیم؛ این بازدیدها چه هدف و دستاوردی داشت؟ خیری به کارگران رسید؟
میرناصری: به واسطه مسائل و مشکلاتی که در کشور ایجاد شد اعتراضات کارگری شکل گرفت و علت شکلگیری اعتراضات عدم پرداخت حقوق و نداشتن کار بود، از اواخر سال 94 اعتراضات به صورت خیابانی و در انظار مردم و مراکز شهر شکل گرفت اما متأسفانه هیچ خبری نشد و روز به روز اوضاع بدتر میشد و هیچ مسئولی احوالی از هپکو نمیگرفت، حتی اگر کسی از شرکت بازدید میکرد فقط صحبتها را گوش میکرد و میرفت و هیچ اتفاقی نمیافتاد.
این مهم تا جایی ادامه پیدا کرد که اعتراض شدید مقابل استانداری شکل گرفت و کارکنان شرکت دولت را مجبور کردند هپکو را از عطاریان مالک اصلی و اولیه شرکت پس بگیرد و از سال 96 با یک قرارداد بسیار عجیب و قریب که در نوع خود عجیبترین نوع واگذاری بود شرکت هپکو را به شرکت واگنسازی کوثر با 10 میلیون تومان پول نقد و 12چک و تنفس دو ساله واگذار کردند که هیچ وقت هم هیچکدام از چکها وصول نشد و تمام اسناد آن هم موجود است.
زمانی که این اتفاق افتاد و روند عدم پرداخت حقوق و عدم کار و نداشتن تولید به وجود آمد یکسری آمارها برای فروش هپکو درآمد که قرار است شرکت هپکو را به مجتمع مسکونی تبدیل کنند و اعتراض شدیدی صورت گرفت و یک زد و خوردی بین نیروهای امنیتی و کارگران به وجود آمد که منجر به پروندهدار شدن تعدادی از کارگران در سال 96 شد، زمانی که این اتفاقات افتاد نوع اعتراضات هیچ فایدهای نداشت بنابراین تصمیم گرفتیم مشکلات را به صورت مکاتبهای با مسئولان وقت پیگیری کنیم و از مسئولان استانی گرفته تا مسئولان کشوری به تمام آنها همزمان نامهنگاری شد و هم زمان پرسنل شرکت هپکو اعتراضات خود را به صورت فیزیکی و حضوری در ملأعام و سطح شهر و هر کجا به ذهنشان میرسید انجام دادند تا اینکه باز هیچ اتفاقی نیفتاد.
کریمی: اواخر دهه 80 کارگران شرکت هپکو متوجه خطراتی که آینده کاری و آینده شرکت را تهدید میکرد شدند و اعتراضات کارگری از اوایل دهه 90 در شرکت هپکو شکل گرفت، تلاشهای بسیاری انجام گرفت و نامه نگاریهای متعددی انجام شد اما اوج اعتراضات کارگری به نیمه اول دهه 90 رسید در حالی که کارگران حقوق معوق داشتند و شرکت خالی از کار بود و مدیران شرکت پیامهایی میفرستادند که منفی بود و در سطح جامعه افکار منفی در خصوص کارگران شکل میگرفت.
در نهایت اعتراضات کارگری شروع شد مسئولان یک به یک به شرکت آمدند و رفتند حتی یکی از مسئولان کشوری از شرکت بازدید داشتند که بعداً فهمیدم این بازدید در راستای بالا بردن قیمت سهم بوده و متاسفانه برخی از افراد از این بازدیدها دنبال ماهیگیری و منفعت خود بودند و سهام شرکت را با قیمت پایین خریداری میکردند و با مسئولان عالی کشور هماهنگ میکردند و از شرکت بازدید میکردند و قولهایی میدادند و مصاحبههایی انجام میگرفت و قیمت سهام افزایش پیدا میکرد و مجدد همان سهامی که با قیمت پایین خریداری کرده بودند با قیمت بالا میفروختند.
در مقطعی دیگر کارگران اقدام به بستن خط ریلی و اعتراض کف خیابان کردند، آیا این بار مسئولان مشکلات را دیدند صدای کارگران شنیده شد؟ آیا بازدید وزیر صمت، رئیس مجلس و دولتمردان پیش از ورود آیتالله رئیسی افاقهای داشت؟
میرناصری: وزرا و مسئولان مختلف کشوری و انواع نمایندگان مجلس از شرکت بازدید میکردند و میرفتند و هر روز درگیر اخبار بیگانه به خاطر اعتراضات بودیم اما هیچ اتفاق خوشایندی رخ نداد تا اینکه سال 98 از سر بی تدبیریها و کار انجام ندادنها مجدد اعتراضات اوج گرفت و بچهها به خیابان ریختند و ایستگاه قطار و خط ریل را بستند هرچند کار عاقلانهای نبود اما هدف کارگران این بود با این کار صدای خود را به مسئولان برسانند.
با این موضوع نیروهای نوپو وارد عمل شدند و یک زد و خوردی با کارگران به وجود آمد و بسیاری از کارگران زخمی شدند و تعداد 40 نفر از کارکنان شرکت را دستگیر کردند و بدون محاکمه به زندان انداختند و برای آنها پرونده قضائی تشکیل شد و هر کدام به حبس یک سال، دو سال، شش ماه و جریمه نقدی محکوم شدند.
کریمی: بستن ریل راه آهن و اعتراضات کف خیابان شاید یکی از ناراحت کنندهترین خاطراتی باشد که در ذهن کارگران شرکت هپکو نقش بست و واقعیت امر این است که پس از گذشت سالها معتقدیم مجبور شدیم ریل راه آهن را ببندیم برای اینکه صدای ما شنیده شود. متأسفانه دولتمردان و نمایندگان مردم در دولت در شرکت حضور پیدا میکردند و قولهایی میدادند و قیمت سهام افزایش پیدا میکرد و دوباره میفروختند و همه میرفتند و قولها را فراموش میکردند و عملاً هیچ یک از بازدیدها از وزیر صمت تا غیره قبل از ورود آیتالله رئیسی به مسئله هپکو غیر از امیدواری واهی و بازی با قیمت سهام کاری دیگری انجام نمیداد.
مدیرانی که به ظاهر از سمت سازمان خصوصیسازی در زمان سهامداری دوم معرفی شده بودند عملاً سودی برای شرکت و ماندگاری شرکت هپکو نداشتند.
اما برسیم به ورود آیتالله رئیسی به مسائل هپکو، این ورود چه تفاوتی با بازدیدها و پیگیری قبل از وی داشت؟ نوع ارتباط آقای رئیسی با کارگران و موضوع تولید هپکو چگونه بود؟
میرناصری: در پی نامهنگاریها یک روز کارگران از تهران احضار شدند تا در دفتر قوه قضائیه حضور پیدا کنیم و از ما گزارش مستند خواستند، در جلسه سه ساعته گزارش مستند به کارشناس مربوطه ارائه شد و ایشان مباحث را به ریاست قوه قضائیه، آیت الله رئیسی انتقال دادند و در نخستین جلسهای که با ریاست قوه قضائیه برگزار شد و به دلیل اینکه ریاست قوه جلسهای دیگر داشتند گفتند شما هر صحبت و اسنادی برای ارائه در دست دارید در اختیار کارشناس مجموعه قرار دهید و ایشان چکیده مطالب را به بنده منتقل میکند و از جلسه خارج شدند.
این موضوع گذشت و تقریباً کارکنان، شرکت هپکو را از دست رفته میدانستند و خیلیها به این موضوع راضی شدند که خود را بازخرید کنند و پولی بگیرند و بچهها در شرکتهای دیگر مشغول به کار شوند چون امیدی به هپکو نبود، در این بازه زمانی بسیج دانشجویی تهران وارد عمل شد و به نشانه اعتراض یک برنامه ترتیب داد و در اراک حضور پیدا کرد و اعتراض خود را در مصلی اراک نشان داد مبنی بر اینکه چرا باید این اتفاق بیفتد؟ نماینده ولیفقیه در استان مرکزی نیز از این موضوع احساس تأسف کرد.
آذرماه سال 98 به واسطه اینکه بحث کار و کارگری و خصوصیسازیهای غلط در کشور شکل گرفته بود روز 16 آذرماه رئیس جمهور که در یکی از دانشگاههای معتبر سخنرانی داشت به واسطه اینکه دانشجویان اعتراض و مطالبه این قضایا را دارند در دانشگاه حضور پیدا نکردند و آیتالله رئیسی مسئولیت سخنرانی در آن روز را عهده گرفت و دانشجویان از ما خواستند در این جلسه حضور پیدا کنیم و مشکلات خود را مطرح کنیم.
در این دیدار بنده به عنوان یکی از کارگران شرکت هپکو که 40 نفر از همکارانش بازداشت بودند و پرونده برای حدود 70 یا 80 نفر از کارکنان تشکیل شده بود صحبت و درددل کردم و به محض اینکه از تریبون پایین آمدم آیت الله رئیسی من را صدا کرد و قول پیگیری داد، در آن روز به ایشان گفتم که دیگر نه کار و نه کارخانه برای ما مهم است و الان یکسری از خانوادهها چشم انتظار همسران خود هستند و آنها بیگناه در زندان به سر میبرند. آقای رئیسی قول پیگیری داد و ظرف مدت یک هفته با قید وثیقه همه کارکنان از زندان آزاد شدند و اسفندماه حکم تبرئه همه کارکنان صادر شد.
کریمی: بعد از اینکه با آیتالله رئیسی در قوه قضائیه ارتباطاتی گرفته شد، ایشان با تمام خضوع پای کار کارگران شرکت هپکو ایستادند، تفاوتی که با باقی بازدیدهای مسئولان داشت این بود که ایشان به هپکو نگاه سیاسی نداشتند و از اعماق وجود خود میخواست شرکت هپکو روی پا باشد، همچنین مشکلات را نه از زبان مدیران شرکت و استان بلکه از زبان کارگران شرکت هپکو شنید و کمک کرد به اهداف خود دست پیدا کنیم.
آیت الله رئیسی بارها و بارها پیگیر تولید در شرکت هپکو بودند در حالی که مدیران قبلی فقط به پرداخت حقوق و مسائل مالی اکتفا میکردند، شعار همیشگی ما این بود که شرکت هپکو حقوق کارکنان را باید از تولیدات خود پرداخت کند و نگاه آیتالله رئیسی متفاوتتر از باقی مسئولان بود و همین امر سبب شد کورسوی امیدی در دل کارگران ایجاد شود.
بعد از قوه قضائیه آیتالله رئیسی به عنوان رئیس قوه مجریه راهی پاستور شد؛ وضعیت ارتباط کارگران با ایشان که پیش از این شکل گرفته بود در این دوره چطور بود؟
میرناصری: متأسفانه در آن زمان بیماری کرونا اوج گرفت و اردیبهشت سال 99 آیت الله رئیسی به خاطر کرونا دیداری با کارکنان نداشت و برنامهای ترتیب داد که کارگران شرکتهای معترض مانند هفت تپه، هپکو و غیره به صورت حضوری با ایشان جلسه داشته باشند. در جلسهای طولانی به تمام مباحث گوش داد و زمانی که نوبت شرکت هپکو شد، داستان را برای ایشان توضیح دادم که خیلی تعجب کرد و گفت، به واسطه گزارشاتی که از استانداری مرکزی و مسئولان دریافت شد تصور من این بود مشکلات شرکت هپکو حل شده است.
اما با شنیدن این شرایط به معاون خود اعلام کرد ظرف کمتر از یک هفته تا 10روز یک جلسه ویژه برگزار شود تا مسئولان هپکو و استانی اراک و وزیر صمت دعوت شوند و راجع به شرکت هپکو تصمیم نهایی و قطعی گرفته شود.
ما از این جلسه خارج شدیم و تصورم نمیکردیم این موضوع پیگیری شود اما کمتر از 10روز این موضوع پیگیری و مسئولان به پایتخت دعوت شدند اما اطلاعاتی نداشتیم چه کسانی در این جلسه حضور دارند و جلسه با حضور استاندار مرکزی، مدیران شرکت، وزیر صمت برگزار شد و به واسطه مدارکی که ارائه شده بود آیتالله رئیسی متوجه شد اخبار و اطلاعاتی که راجع به شرکت هپکو به ایشان داده بودند اخبار غلطی بوده است و دستور داد که همین امروز باید تکلیف شرکت هپکو مشخص شود و از ما راهکار خواستند که راهکار ما این بود که سهامدار وقت سهامدار اهل نیست و باید خلع ید شود و هپکو به سازمان دولتی واگذار شود.
با صحبتهایی که از قبل وجود داشت پیشنهاد سازمان تأمین اجتماعی به عنوان سهامدار جدید بیان شد و مورد موافقت قرار گرفت و آیت الله رئیسی به واسطه اینکه باید سران قوا تصمیم را میگرفتند، گفت این موضوع را خودم پیگیری میکنم. جلسهای با سران سه قوا برگزار شد و ظرف کمتر از سه ماه در مرداد ماه سال 99 شرکت هپکو به سازمان تامین اجتماعی واگذار شد.
زمانی که شرکت هپکو به سازمان تامین اجتماعی واگذار شد همزمان با این موضوع بود که حجتالاسلام موسوی ریاست دادگستری استان مرکزی را عهدهدار شد و ریاست قوه به ایشان گفته بود به اراک رفتید حتما از شرکت هپکو برای من گزارش بیاورید که ایشان در زمان حضور در استان از ما گزارش دریافت کرد و قانع نشد؛ یک جلسه در شرکت هپکو برگزار کرد و وضعیت را از نزدیک مشاهده کرد و موضوع را به ریاست قوه قضائیه گزارش داد که اوضاع به چه شکل است، در آن زمان اوضاع شرکت به واسطه بدهیهای سنگینی که شرکت هپکو داشت خوب نبود اما واگذاری و تغییر مدیریت اتفاق افتاده بود و خدا را شکر آرام آرام داشت اتفاقاتی رخ میداد.
از اواسط مرداد ماه سال 99 تا اسفندماه همان سال با پیگیریهای مداوم مسئولان شرکت هپکو توانستند بدهیها را تهاتر کنند و قفل سفارشگذاری هپکو توسط شرکت تهیه مواد اولیه شکسته شد که تقریبا در سال 99 مقداری دستگاه تولید کردیم و سال 1400که تقریبا شروع کار ما بود همزمان با خردادماه شد که آیتالله رئیسی در منصب ریاست جمهوری قرار گرفت. در آن سال توانستیم 70دستگاه تولید کنیم و یک شور و شعف جدیدی بین کارکنان ایجاد شد و کارکنان از کانتینرهایی که برای نخستین بار وارد شرکت شدند با گل و شیرینی و اسفند دود کردن و گوسفند استقبال کردند و از سال 78 هیچ قطعه خارجی وارد شرکت هپکو نشد و بیشتر تولیدات انبارها استفاده شده بود و آنها هم تمام شدند و دقیقا با شروع دولت سیزدهم تولید شکل گرفت و آذرماه همان سال استاندار مرکزی انتخاب شد و باز هم استاندار به محض ورود به اراک از شرکت هپکو بازدید کرد و طبق گزارشی که ارائه شد روند شرکت رو به رشد بود و تولید شکل گرفته بود.
آقای استاندار یک جملهای گفت که هنوز در ذهن من است و آن این بود که من هنوز به دفتر خود نرفتم و نمیدانم دفتر کار من به چه شکل است اما از آنجایی که آیتالله رئیسی تأکید داشت قبل از ورود به دفتر کار خود، باید از شرکت هپکو بازدید داشته باشید و گزارشی از وضعیت هپکو ارائه دهید و بعد وارد استانداری شوید، دقیقا آقای استاندار حدود ظهر از شرکت خارج شد و به استانداری رفت.
کریمی: آیتالله رئیسی زمانی که در قوه قضائیه حضور داشتند به مسائل کارگری و مدیریتی شرکت هپکو واقف بود و به لطف ارتباطاتی که با جامعه کارگری برقرار کرد تقریباً اطلاعات کاملی به دست آورده بود. زمانی که به قوه مجریه رفت شاید جزو معدود مسئولانی بود که همچنان ارتباط خود را با کارگران حفظ کرد و از همه مهمتر به عنوان یک مسئول اجرایی شروع به اتخاذ تصمیماتی کرد که ما میتوانستیم تغییرات قبل و بعد صدور دستورات را در سالنهای تولید شرکت ببینیم؛ از طریق انتخاب مدیران، همراهیهای بانکی و دستوراتی که از مقام دولتی و وزیر صمت صادر میشد شرکت هپکو آهسته آهسته به مدار تولید برگشت و توانستیم این تفاوت را احساس کنیم.
تسنیم: بازدید سال 1401 ایشان از هپکو را توصیف کنید، چه تفاوتی با بازدید رئیس جمهور قبل از ایشان داشت؟
میرناصری:اسفندماه همان سال برای نخستین بار رونمایی از تولید لامتراکهای بومی را در کشور داشتیم، سال 1401با پیش بینی حدود 400دستگاه بسته شده بود که حدود بالای 230 دستگاه محقق شد و رشد چندین برابری نسبت به سال 1400 وجود داشت و اینکه قرار بود آیت الله رئیسی در سفر استانی به استان مرکزی سفر کند. زمانی که این اتفاق افتاد و تاریخ مشخص شد خیلی دوست داشتیم ایشان از شرکت هپکو بازدید داشته باشند و نتیجه پیگیریهای چندین ساله خود را مشاهده کند و ما کلی ذوق داشتیم که گزارشی به ایشان ارائه کنیم که شرکت هپکو راه افتاد و تولید داریم و حقوقها بعد از چندین سال از تولیدات شرکت پرداخت میشود و وام نیست اما از طرفی نگران بودیم چون هیچ خبری نبود و تیمهای امنیتی سمت هپکو نیامدند و مقداری ناراحت بودیم که به خاطر فشردگی برنامهها از شرکت بازدید ندارند.
کریمی: آیت الله رئیسی طی بازدیدی که از شرکت هپکو داشت پای صحبت با مدیران نشست و درد را مستقیماً از دل کارگران درد دیده و درد کشیده شرکت هپکو شنید و بسیار بازدید خوبی داشت. بارها گفتم ایشان آنقدر خود را پایین آورد تا بتواند صدای یک کارگر را از پایین بشنود و خوشبختانه تمام صحبتها و درخواستهایی که از ایشان داشتیم را برعکس دولت مردان سابق گوش کرد و به مرور تغییراتی که در شرکت ایجاد شد را مشاهده میکردیم.
سوال پایانی و البته قدری تلخ و ناگوار؛ دوران هپکوی بعد از آیتالله رئیسی چگونه است و این روزها پس از شهادت رئیس جمهوری شهید، به عنوان کسانی که در اوج مشکلات ارتباط نزدیکی با ایشان داشتید، امروز در فراغشان چه حسی دارید؟
میرناصری: اینکه دوران بعد از آیت الله رئیسی را در هپکو چطور میبینم یک نظر کاملا شخصی است و دوران خوبی نمیبینم، آیتالله رئیسی سکاندار یا پرچمدار یک حرکتی شد که این حرکات در کشور فراموش شده بود و رئیس جمهورهایی که در 23 سال گذشته داشتیم بسیاری از مباحث را فراموش کرده بودند و از ذهنها رفته بود و آیتالله رئیسی پرچمدار نهضتی شد که خیلی زود این پرچم افتاد و جایگاهی که باید این نهضت خود را محکم میکرد و در کشور ریشه میدواند اتفاق نیفتاد.
یک نظام سرمایهداری و لیبرالی و نگاه از بالا به پایین که از سال 70 در کشور ایران شکل گرفت را نیز آیت الله رئیسی تغییر داد، مردم در سال نخست ریاست جمهوری هیچ درکی نداشتند و فقط مشکلات قبلی ادامه داشت، تازه حدود یکسال بود که مردم چیزهایی را درک میکردند که آیت الله رئیسی چه کارهایی انجام میدهد و به نظر من این عَلَم جایگاه خود را محکم نکرده و نگرانیم که دوباره به همان دوران بازگردیم.
هرچند حرکتی که در شرکت هپکو آغاز شده به زودی متوقف نمیشود اما جای بسیاری داشت که این حرکت تندتر میشد و به واسطه اقدامات آیت الله رئیسی و زیرساختهایی که ایجاد میکرد تا سه سال یا چهار سال آینده به واسطه بحث واردات غلط و مافیایی و هفت سر اژدهایی که در ایران وجود دارد و آیت الله رئیسی بسیار تلاش کرد آنها را از بین ببرد اما اتفاقی که افتاد این موضوع به نیمه راه هم نرسید و در اوایل راه بود و به همین دلیل نگرانم شرکت هپکو و کشور دچار مشکلاتی در آینده شود.
اما از طرفی به سخنان رهبر معظم انقلاب امید داریم که فرمودند در آینده کاری نظام هیچ اختلالی ایجاد نمیشود و امیدواریم یک رئیس جمهور انقلابی و متدین، پای کار، مردمی و مخلص و با خصوصیت شهید آیت الله رئیسی روی کار آید و بتواند این علم را سرپا نگه دارد و به کار ادامه دهد.
کریمی: نوع ارتباطگیری و پیگیری دستورات آیتالله رئیسی و مدل دلسوزیها و ارتباطی که با قشر کارگری داشت شاید کار را برای رئیس جمهور بعد سخت کند هرچند قبل از اینکه کار برای رئیس جمهور بعدی سخت شود کار برای مردم سخت شده که بتوانیم یک فرد اصلح را انتخاب کنیم که بتواند راه ایشان را ادامه دهد و منش و رفتار شهید جمهور آیتالله رئیسی را سرلوحه کار خود قرار دهد.
جای ایشان این روزها خیلی خالیست و جای خالی آیت الله رئیسی احساس میشود امیدوارم مردم کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب کنند که خصوصیات اخلاقی نزدیکی به آیت الله رئیسی داشته باشد، اما مطمئناً تا سالهای سال جای شخصی مانند شهید رئیسی خالیست.