سه کارویژه مهم ایدئولوگ بودن، فرمانده عملیات بودن و همچنین معمار و طراح بودن برای نظام جدید برآمده از انقلاب را برای رهبر انقلابی ذکر کردهاند، اما در انقلابهای معاصر کمتر اتفاق افتاده است که رهبر انقلابی، حائز هر سه این ویژگیها باشد. از این نظر، انقلاب اسلامی در میان انقلابهای معاصر یک استثناء به شمار میآید؛ زیرا امام خمینی(ره)، تنها رهبر انقلابی معاصر است که از عهده انجام این سه کارویژه مهم برآمد.
در واقع، امام(ره) در مرحله پس از پیروزی انقلاب نقشهای رهبری خود را ایفا کردند و افزون بر پایهریزی نظام اسلامی بر مبنای اندیشههای متعالی خود، با هوشیاری تمام اجازه انحراف از اصول انقلاب و نظام اسلامی را ندادند. میتوان گفت در این مرحله، بزرگترین و مهمترین نقش امام خمینی(ره)، نظامسازی مبتنی بر «جمهوریت» و «اسلامیت» بود؛ هندسهای الهی و متقن و در عین حال مردمسالار و روزآمد. ایشان الگوی حکومت مردمسالار مبتنی بر دین را به منزله الگویی پیشرفتهتر و کارآمدتر از الگوهای حکومتی غالب و عموماً سکولار، به ویژه الگوی لیبرال دموکراسی مطرح کردند. تمرکز بحث حاضر بر تبیین این نقش امام(ره)، یعنی نظامسازی مبتنی بر جمهوریت و اسلامیت است. مهمترین نقشهایی که امام(ره) در این زمینه ایفا کردند، به ترتیب عبارتند از:
ایدهپردازی
مبدع اصلی ایجاد نظام مبتنی بر اسلامیت و جمهوریت اساساً خود امام خمینی(ره) بودند. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تصور بر آن بود که اگرچه ممکن است دین بتواند امور فردی را مدیریت کند، اما نمیتواند در اداره جامعه و سیاست موفق باشد. همچنین، لازمه مردمسالار بودن را حذف خداوند و دین از عرصه جامعه و سیاست میدانستند.
در این وضعیت، امام خمینی(ره) نهضت خود را درست در نقطه مقابل این دو تصور رایج شروع کردند، به گونهای که ایشان در اولین بیانیه مبارزاتیشان در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳ مردم را به قیام برای خدا فراخواندند. قیام برای خدا، قیامی که مبتنی بر حضور مردم در صحنه باشد، دو نکته اصلی در بیانیه امام(ره) بود که دقیقاً در نقطه مقابل آن دو باور رایج قرار داشت. در همین چارچوب، امام(ره) در تمامی سیر مراحل شکلگیری، تکوین و پیروزی و حتی بعد از پیروزی انقلاب بر مبنای این دو گزاره تحولآفرینی کردند.
ایشان در ۲۲ مهر ۱۳۵۷ در پاریس در مصاحبه با «فیگارو» برای اولین بار درباره نوع نظام سیاسی آینده از «جمهوری اسلامی» نام بردند و در توضیح خصوصیات آن فرمودند: «حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام متکی به آرای ملت خواهد بود.» امام(ره) در ادامه افزودند: «جمهوری به همان معنایی است که همه جا جمهوری است، مراد از قید اسلامی هم این است که همه ضوابط دینی باید در این جامعه مراعات شود... .»
تشکیل رسمی
پس از پیروزی انقلاب، با وجود اعلام قبلی امام(ره) مبنی بر تشکیل نظام جمهوری اسلامی و حتی اعلام حمایت مردم از جمهوری اسلامی به عنوان نظام جدید(در جریان مبارزات)، اما در زمان تدوین قانون اساسی، میان نیروهای اسلامگرا با سایر گروهها، یعنی چپها و ملیگراها و حتی در میان برخی اسلامگرایان، اختلافات جدیای درباره «تعیین نوع نظام سیاسی آینده» شکل گرفت. برای نامگذاری نظام جدید، عناوین متعددی پیشنهاد شد؛ عدهای از حکومت اسلامی، عدهای از جمهوری دموکراتیک اسلامی و... طرفداری کردند که امام(ره) در پاسخ به همه این دیدگاهها، قاطعانه فرمودند: «من به جمهوری اسلامی رأی میدهم، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.»
بنیادگذاری بینظیر
آنچه در محور بالا گفته شد، معطوف به شکل و صورت نظامسازی مبتنی بر جمهوریت و اسلامیت بود، تمرکز این بند بر محتوا و درونمایه این نظامسازی است. از این نظر، جمهوری اسلامی مبتنی بر اندیشه والای امام(ره) در کیفیت تأسیس خود حاوی چند ویژگی برجسته است:
ـ حل شکاف دین و دولت: دولتهای حاکم بر ایران پس از عصر صفویه همواره با شکاف دین و دولت مواجه بودهاند که این شکاف در جمهوری اسلامی بهصورت بسیار مطلوبی حل و رفع شده است. در واقع، کیفیت بنای جمهوری اسلامی به گونهای است که با باورها و ارزشهای دینی مردم پیوند خورده است.
ـ حل شکاف دولتـ ملت: بنا به دلایل گوناگون، از جمله ماهیت استیلایی دولتها در ایران، همواره میان دولت و مردم شکاف وجود داشته است. این شکاف در دوره پهلوی از یک سو به سبب هویتسازی ایدئولوژیک این رژیم که در تقلید از غرب و مظاهر آن و همچنین، تلاش برای طرد و به حاشیه راندن اسلام و تأکید بر مظاهر فرهنگیـ تمدنی ایران ماقبل اسلام نمایان بود و از سوی دیگر، به دلیل ماهیت کودتایی و نامشروع رضا شاه و پسرش، بیش از سایر دورهها بروز و ظهور داشت. حال آنکه جمهوری اسلامی که نه ماهیت استیلایی و تغلبی دارد، نه داعیه تقلید از غرب و تحقیر هویت بومی دارد، بلکه اساساً برخاسته از گفتمان «بازگشت به خویشتنی» است که خواسته عمومی و گفتمان هژمون بهویژه در سالهای آخر رژیم شاه تا دهه اخیر است، توانسته است بر این شکاف تاریخی جامه عمل بپوشاند.
ـ تطبیق با شرایط روز جهان: در این زمینه باید گفت امام(ره) یک وجه عمومی که در دنیا ارزش بود و آن مردمسالاری بود، با وجه خاصی که مربوط به هویت اسلامی ایرانی ملت ایران بود، پیوند زدند و آن بحث معتقدات اسلامی مردم بود و امروز دیگر دنیا نمیتواند ادعا کند که جمهوری اسلامی ایران مردمسالار نیست. این مهم در تقویت جذابیتهای جمهوری اسلامی و پایدارسازی آن تأثیرگذار بوده است.
حراست از اسلامیت و جمهوریت
پس از تأسیس رسمی جمهوری اسلامی ایران، امام(ره) به شیوههای گوناگون از این نهال نوپا حراست و مراقبت کردند تا تثبیت شود. در این زمینه، امام(ره) چند اقدام اساسی انجام دادند:
ـ برخورد قاطع با مخالفان: مخالفان نظام مبتنی بر تلفیق جمهوریت و اسلامیت که در مرحله تدوین قانون اساسی و تعیین نوع نظام سیاسی جدید، با ورود فیصلهبخش امام(ره) مجبور به عقبنشینی شده بودند، با وجود تصویب عنوان نظام جدید به جمهوری اسلامی، هر یک به نحوی با آن به معارضه دست زدند تا شاید به زعم خود، مانع پویایی آن شوند. منافقین، جبهه ملی و نهضت آزادی، بنیصدر و... از جمله این موارد بودند که امام(ره) با برخورد قاطعانه به آنها مانع لطماتشان به نظام نوپای مبتنی بر «جمهوریت» و «اسلامیت» شدند. حتی در قضیه عزل منتظری، یکی از مهمترین نگرانیهای ایشان آن بود که با وجود رهبری منتظری، انقلاب و نظام را به دست منافقین و... میسپارد. به همین دلیل و دلایل دیگری، ایشان را عزل کردند.
ـ ساختارسازی: امام(ره) برای تثبیت نظام فقط به وجود افراد انقلابی یا طرد مخالفان بسنده نکرد؛ بلکه برای این منظور، مبادرت به ایجاد ساختارهایی کرد که با اتکا به آنها بتوان جمهوری اسلامی را هم در شکل و هم در محتوا حفظ کرد. تأسیس نهادهای مهمی، چون شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و... در این راستا ارزیابی میشود. منظور این است که ایشان در راستای تحقق آرمانهای اسلامی، بر به صحنه آوردن ظرفیتهای جمهور مردم تأکید داشتند و این امر را در قالب ایجاد نهادهای انقلابی محقق کردند.
ـ ایدهپردازی: امام افزون بر ایدهپردازی در زمینه تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران، برای تثبیت، حفظ و بقای آن، به ویژه از نقطهنظر گرفتار نشدن در مقابل معضلها و بنبستها، گرهگشاییهای نظری بینظیری انجام دادند. یکی از مهمترین و درواقع، سرآمد این گرهگشاییهای نظری، طرح ایده مصلحت از سوی ایشان است. به طور خلاصه، مصلحت که بر محور تأکید بر آرمانها، در عین توجه به واقعیتها میچرخد، اهمیتش در اندیشه امام(ره) تا آنجاست که ایشان، بیتوجهی به مصلحت را موجب شکست اسلام و سر برآوردن اسلام آمریکایی میدانند. اهمیت این اصل وقتی در اندیشه ایشان بیشتر روشن میشود که بدانیم ایشان، تشخیص مصلحت جامعه را از جمله شروط زمامدار جامعه میدانند.
سخن پایانی
یکی از مهمترین شگفتیهای انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن، این است که در عصری رخ داد که اندیشمندان علوم اجتماعی معتقد به پایان عصر حیات دینی و همچنین معتقد به این بودند که نوسازیهای سیاسی و اجتماعی به سکولار شدن جوامع منجر میشود و از سوی دیگر، نظم حاکم بر نظام بینالملل که مبتنی بر نظام دوقطبی به سرکردگی آمریکا و شوروی بود، ایجاد تحول و دست یازیدن به انقلاب را تنها در وابستگی به یکی از این دو ابرقدرت ممکن میدانست و در غیر این صورت هم اگر انقلابی رخ میداد، نمیتوانست(اجازه نمیدادند) ماندگار بماند.
پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان انقلابی دینی، نه تنها آن گزاره اندیشمندان علوم اجتماعی را زیر سؤال برد و به بنبست رسیدن نظریههای انقلاب در تبیین این انقلاب منجر شد، بلکه این انقلاب با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» آن قاعدهمندی حاکم بر نظام بینالملل را نیز زیر سؤال برد و توانست به الگویی برای سایر نهضتهای رهاییبخش در دنیا تبدیل شود. افزون بر این، با ماندگاری نظام برآمده از این انقلاب، با وجود همه فشارها و تهدیدها در قالب جنگ ترکیبی، امروز جمهوری اسلامی ایران به قطب نوینی از قدرت در جهان تبدیل شده است.
بدون شک، صورت دادن به این گونه تحولاتی، افزون بر حضور مردم در صحنه، مرهون حضور و ایفای نقشهای رهبری از سوی حضرت امام(ره) بود که به عنوان رهبری الهی، قبل از اینکه ابزاری در اختیار داشته باشد، دلهای مردمان عاشق را در دست داشت و با تکیه بر نصرت الهی و ایمان به نیروی عظیم نهفته در تودههای مردم، مأموریتهای خویش را پیش میبردند و امروز نیز پس از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب و گذشت بیش از سه دهه از رهبری امام گونه رهبر معظم انقلاب، شاهد تداوم مسئولیتهای خطیر رهبری از سوی ایشان هستیم.