صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۵  ، 
کد خبر : ۳۶۰۷۶۸
دوباره چین و امارات!

معنای بیانیه‌های مشترک پکن و ابوظبی درباره جزایر ایرانی چیست؟ واکنش جمهوری اسلامی ایران چه باید باشد؟

به دنبال سفر رئیس دولت امارات به پکن و دیدار او با رئیس‌جمهور چین یک بیانیه صادر شد. در بند ۲۶ بیانیه مشترک دولت‌های چین و امارات آمده است: «جمهوری خلق چین حمایت خود را از تلاش‌های دولت امارات متحده عربی برای دستیابی به راه حل مسالمت‌آمیز در مسئله جزایر سه‌گانه ابوموسی[...]

به دنبال سفر رئیس دولت امارات به پکن و دیدار او با رئیس‌جمهور چین یک بیانیه صادر شد. در بند ۲۶ بیانیه مشترک دولت‌های چین و امارات آمده است: «جمهوری خلق چین حمایت خود را از تلاش‌های دولت امارات متحده عربی برای دستیابی به راه حل مسالمت‌آمیز در مسئله جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از طریق مذاکرات دوجانبه براساس حقوق بین‌الملل و بر پایه مشروعیت بین‌المللی اعلام می‌کند.» همان‌گونه که پیداست در این بیانیه، مالکیت جزایر متعلق به امارات یا ایران اعلام نشده یا حاکمیت امارات بر جزایر تأییده نشده است؛ بلکه موضوع جزایر به منزله یک اختلاف اعلام و خواستار حل این اختلاف شده‌اند. گفتنی است، چین پیش از این نیز از مواضع ادعایی امارات درباره جزایر سه‌گانه ایران، تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی حمایت کرده بود. در این باره توجه به چند نکته از نظر می‌گذرد:
  دولت سیزدهم از کنار این  دست موضع‌گیری‌های نادرست دولت چین و دیگر دولت‌ها  از جمله روسیه به سادگی نگذشته و دفاع از منافع ملی را تحت‌الشعاع همکاری‌های خود قرار نداد. اعتراض شدید دستگاه‌های رسمی کشور و حتی نیروهای سیاسی ایران نیز به شکل بارز نمود پیدا کرد. سیاست گرایش به شرق و توسعه روابط راهبردی با چین سبب نمی‌شود موضوع تمامیت ارضی کشور مورد خدشه و تعرض دیگران قرار گیرد و ایران سکوت اختیار کند؛ اما تجربه نشان داده است، این اقدامات کافی نیست؛ چراکه اگر کافی بود علی‌القاعده اقدامات پیشین ایران نسبت به گستاخی‌های گذشته باید آنان را بر سر محاسبه می‌آورد. بنابراین، لازم است از همین حالا اقدامات و هزینه‌های عینی و واقعی علیه چین و امارات آغاز شود. ایران در عرصه روابط خارجی سطحی از همکاری‌ها را با چین و امارات به جریان انداخته است، اما این  موجب نمی‌شود از مواضع اصولی خود دست بردارد.
  نفع امارات از این مناقشه که روشن است، اما باید این پرسش را مطرح کرد که منفعت چین چیست که در بازی مناقشه ارضی امارات وارد شده است؟ بحث در این باره مفصل است؛ اما اجازه دهید صریح و مختصر بیان شود؛ نظم بین‌الملل و منطقه‌‌‌ای امروز به شدت محاسبه و معامله‌محور است؛ این اختصاصی به چین و روسیه هم ندارد؛ یعنی اگر ما می‌‌‌بینیم چین و روسیه درباره تمامیت ارضی و منافع حیاتی ما موضع‌‌‌گیری می‌کنند، به این دلیل است که قیمت و ارزش این موضع‌‌‌گیری را کشور‌‌‌های شورای همکاری خلیج فارس و خاصه امارات به آنها پرداخت کرده‌‌‌اند. در این نظم که بر اساس داد و ستد بنیاد نهاده شده است، روابط دولت‌ها فارغ از مباحث سیاسی معنادهی می‌شود. 
چین منافع اقتصادی روشن و بزرگی در کشور‌های عربی دارد. حجم تجارت غیر نفتی چین و امارات حدود ۸۰ میلیارد دلار و تجارت خارجی امارات بیش از یک تریلیون دلار  است و این برای چین جذاب است. این در حالی است که رقم اول درباره ایران حدود نصف آن و رقم دوم حدود ۱۰۵ میلیارد دلار است. اضافه بر این، چین به نحوی فزاینده به نفت و گاز خلیج فارس که از کشور‌های عربی وارد می‌کند، وابسته شده است. مهم‌تر از این، اقتصاد اعضای شورای همکاری خلیج فارس با حجم ۴/۲ تریلیون دلار به سرعت در حال توسعه است و چین که حجم اقتصادش ۷/۱۷ تریلیون دلار است، به دورنمای توسعه اقتصادی بیشتر با شورای همکاری نظر دارد.
بر اساس اقتضائات گفته شده، قدرت‌‌‌های سیاسی و اقتصادی مایل هستند همزمان با چند بازیگر رقیب کار کنند؛ زیرا تولید منافع اقتصادی و تراکم قدرت سیاسی و امنیتی برای آنان اولویت شماره یک است و این در گرو کار با شرکای متعدد است. شرایط جدید گویای آن است که اتحادها، ائتلاف‌ها و توافقات راهبردی، آن‌چنان که گفته می‌شود یا پایدار نیست یا این توافقات سبب نمی‌شود دولت‌ها به الزامات فرامتنی و دوستانه آن توجه کنند. سخن اصلی در اینجا آن است که جمهوری اسلامی ایران با درک این حقیقت و معانی آن باید به صحنه روابط خود با شرکای اقتصادی و سیاسی بنگرد. 
 اگر این تصور ایجاد شود که به‌دلیل روابط خاص ایران و چین، در شرایط و موقعیتی نیستیم که در مقابل ادعاهای بی‌اساس امارات و چین یا روسیه علیه تمامیت ارضی کشورمان واکنش نشان دهیم، یقیناً مسائل و چالش‌های ما در سیاست خارجی بیشتر شده و دورنمای آینده این ادعاها مشکل‌سازتر خواهد شد. کافی است در نظر بیاوریم که امارات می‌خواهد با کسب نظر مثبت روسیه و چین‌ـ در حالی ‌که از پیش این همراهی آمریکا، فرانسه و انگلیس را با خود داردـ ادعای خود را به شورای امنیت بکشاند و آن را به تصویب کشورهای عضو برساند.
به‌ هر حال، باید در کوتاه‌مدت مقابله به مثل کرد و به اصطلاح «بدل دیپلماتیک» زد؛ یک راه حداقلی برای نشان دادن ناخرسندی نسبت به چین، خودداری از مخالفت فعال با عضویت تایوان در سازمان ملل است که همه ساله از سوی برخی کشور‌ها در آستانه نشست مجمع عمومی مطرح می‌شود.
مضاف بر این، دولت چین سال‌هاست در دریای جنوبی چین اقداماتی مرتکب می‌شود که کشورهای مجمع جنوب شرق آسیا (موسوم به آ.سه.آن) آن را تعرض به تمامیت ارضی و منافع سرزمینی و ملی خود می‌دانند. چین مدعی مالکیت دریای چین جنوبی است که مورد ادعای ویتنام، مالزی، برونئی و فیلیپین است. چین قایق‌های ماهیگیری و نظامی خود را در منطقه و آب‌های مورد مناقشه مستقر کرده که همین مسئله باعث نگرانی دیگر کشورهای این محدوده شده است. در این زمینه نیز نیاز نیست جمهوری اسلامی ایران برای تأمین نظر چین، به گونه‌ای موضع بگیرد که ناخرسندی سیاسی ۱۰ کشور عضو آ.سه‌.آن را، که عمدتاً کشورهای مهم آسیای جنوب شرقی هستند، فراهم کند. 
  در پایان به دو نکته‌ مهم، سرنوشت‌ساز و راهبردی اشاره می‌شود؛ امروز که جمهوری اسلامی ایران قدرت مؤثر و بازیگر مسلط بر ترتیبات امنیتی خلیج‌فارس است و فردا روزی اگر تمامیت ارضی ایران در منطقه خلیج‌فارس به مخاطره افتاد، به دلیل بود و نبود این اعلامیه‌ها و بیانیه‌ها از سوی کشورهای مختلف نیست و نخواهد بود. رمز و راز سیادت دریایی ایران در منطقه استراتژیک خلیج‌فارس و تنگه هرمز، ‌نخست انسجام ملی در داخل و سپس استمرار بازدارندگی متقارن و نامتقارن در خلیج‌فارس و دریای عمان است، که در سال‌های متوالی، بخش نظامی کشور به شایستگی از عهده آن برآمده است. همچنین ضروری است برنامه‌ریزی لازم برای اجرای سیاست مسکونی شدن جزایر ایرانی در خلیج‌فارس که مورد تأیید و تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز قرار گرفته است، در دستور کار قرار گیرد؛ چرا که به شکل بنیادین، طولانی‌مدت و پایدار آثار و پیامدهای مثبت خود را بر جای خواهد گذاشت.
منبع: هفته نامه صبح صادق/عزیز غضنفری

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات