صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۱  ، 
کد خبر : ۳۷۱۱۰۵

اخراج نرم آمریکایی‌ها از خاورمیانه

ناتوانی آمریکایی‌ها، ورود چین به حوزه خلیج فارس، تاثیرات منطقه‌ای ایران به عنوان بازیگری مهم و ... سبب شد تا نه تنها چرخش کشورهای عربی بر خلاف سیاست آمریکا شکل بگیرد بلکه در یک تغییر محسوس رویکرد سیاسی،‌ اقتصادی و امنیتی آنان نیز وارد فاز پساآمریکایی شود.
فضای مراودات بین‌المللی در خاورمیانه به ویژه در برابر ایالات متحده آمریکا حاکی از چرخش معنادار کشورهای منطقه به ویژه حکومت‌های عربی به سمت آسیا با تاثیرگذاری بازیگرانی چون ایران است.موضوعی که هم به رقابت میان چین و آمریکا که از قبل وجود داشته دامن می‌زند هم نشان از کاهش نفوذ کاخ سفید در منطقه است. خصوصا اینکه توافقات این کشورها با چین راهبردی است و آثار و تبعات آن تا جایی بوده که آمریکایی‌ها که قافیه را در برخی موارد حساس باخته‌اند دست به تهدید با استفاده از ابزارهایی چون تحریم زده‌اند.

چرخش معنادار عربستان به سمت آسیاگرایی

پس از امضای توافق راهبردی ایران و چین بود که گویی کشورهای عربی شرق آسیا را کشف کرده باشند سیاست‌های آنان رنگ شرقی‌تری به خود گرفت و به سمت چین معطوف شدند. توافق نامه مشارکت راهبردی جامع عربستان با چین تنها دو سال پس از امضای قرارداد مشابهی با ایران توسط پکن صورت گرفت. عربستان با امضای توافق‌نامه مشارکت راهبردی جامع پکن و ریاض مشارکت اقتصادی خود را با چین تقویت کرد و در قدم بعدی سیاست تقابل با ایران را تا حدودی کنار نهاد و با استفاده از کارکرد ارتباط با چین بخشی از روابط با همسایه خود را تصحیح و ترمیم کرد. توافق عربستان و ایران که بسیاری از تحلیلگران منطقه را غافلگیر کرد، به نظر می‌رسید که بیش از هر چیز بر شکست سیاست ایران هراسی در منطقه و توانایی شکل‌دهی سیاست مسالمت آمیز منطقه‌ای تاکید می‌کند. درواقع همین توافق باعث شد تا با تغییر گرایش منطقه‌ای تا حدود زیادی از درجه نفوذ آمریکا در منطقه کاسته شود.
اهمیت اقدام راهبردی عربستان به سبب سطح تاثیر گذاری این کشور در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس قابل تحلیل است. بسیاری از تحلیلگران این اقدام را کاهش سطح نفوذ آمریکا در شورای همکاری خلیج فارس اعلام کرده‌اند. این موارد همچنین چرخشی از سیاست‌های آمریکا در منطقه که دائما در حال ایجاد تنش بود حکایت دارد. آمریکا با سیاست ایران‌هراسی همواره از جیب کشورهای عربی خرج می‌کرد و برای خود سود و همچنین خاورمیانه را با التهاب روبرو می‌کرد. اما با سیاست آسیایی عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در سال‌های اخیر روابط خود را با روسیه و چین تعمیق بخشیده‌اند. «نجاح العتیبی»، تحلیلگر سیاست‌های سعودی مستقر در لندن مطرح کرد: «با ظهور چین به عنوان یک قدرت بین المللی رو به رشد، ریاض نمی‌خواهد روابط چین در منطقه تنها به روابط استراتژیک با ایران محدود شود.» این موارد تا جایی پیش رفت که به خوبی سطح استقبال از بایدن و شی جین‌پینگ در ریاض نشان از سردی روابط با آمریکا و گرمی با چین می‌داد. این تحولات سبب نگرانی شدید واشنگتن شد اما این کشور نتوانست در قبال این تغییرات کاری از پیش ببرد.

چرخش‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه پساآمریکایی

کارشناسان افزایش نفوذ چین در منطقه را به سست شدن فزاینده‌ای پایه‌های نظم پساآمریکایی در منطقه غرب آسیا تحلیل می‌کنند که به سیاست پساغربی نیز معطوف می‌شود. این استراتژی به طور گسترده به عنوان ممانعت از ادامه کار «دکترین کارتر» آمریکاست که خلیج فارس را حوزه نفوذ انحصاری خود می‌داند. این موارد نشان از تضعیف غرب نیز دارد که در حوزه‌های مختلف در حال آشکار شدن است. کشورهایی مانند آلمان که قطب صنعتی غرب بودند در این راستا دچار مشکلات اساسی شده‌اند و تغییر فاز کشورهای عربی تا حدودی متاثر از همین تضعیف قدرت غرب است.چین سعی کرده روابط خود با کشورهای منطقه را بر اساس یک ارتباط چندلایه و پیچیده و عمیق بسط دهد تا در این راستا از ایجاد خلل در این حوزه جلوگیری کند. امارات از جمله کشورهای عربی بود که به دنبال عربستان سعی کرد از وابستگی بی‌قید و شرط به آمریکا رهایی یابد و با چراغ سبز عربستان و همچنین با توجه به رقابت داخلی میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس این کشور نیز با چین ارتباط عمیق‌تری برقرار کرد. معطوف شدن به چین در این بین به ویژه از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مثل کویت، عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی و عمان به عنوان مهمترین شرکای واشنگتن انقلابی جدی در حوزه معادلات این منطقه به شمار می‌آید. موضوعی که ایران در این حوزه نقش جدی را در ابعاد مختلف اقتصادی، امنیتی و راهبردی داشته است.
کشورهایی مانند امارات از سطح ایمنی که قرار بود آمریکا در خلیج فارس ایجاد کنند به شدت ناراحت بوده و با توجه به سیاست تنش‌زایی کاخ سفید در منطقه اجرا می‌کرد، چتر امنیتی آن را متزلزل می‌پنداشتند. خصوصا با جدالی که کشورهای عربستان و امارات در یمن و در مقابل حوثی‌ها داشتند بی‌خاصیتی این چتر امنیتی برای اماراتی‌ها محرز شد. در این خصوص چرخش‌های کشورهایی مانند امارات و عربستان و ترمیم روابط با ایران به خوبی از یک موضوع مهم حکایت داشت.این کشورها به خوبی متوجه شدند که تقابل با ایران تنها جیب آنان را توسط آمریکایی‌ها خالی می‌کند و از این رو با توجه به اینکه سیاست اقتصادی را برگزیدند،‌ چین شریک استراتژیک مناسب‌تری برای آنان خواهد بود. همین عوامل به تقلیل سطح نفوذ آمریکا در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس انجامیده است. خصوصا اینکه روسیه نیز در این خصوص به عنوان بازیگری دیگر وارد معرکه شده است. این موارد در کنار اقدامات تنبیهی آمریکایی‌ها برای ممانعت از تعمیق روابط امارات با چین و روسیه حتی سبب لغو برخی از قراردادها همچون قرارداد فروش جنگنده‌های F-35 به امارات شد.
در کنار امارات کشورهایی مانند قطر که رویه معتدل‌تری داشتند و ارتباطات خود را با همسایگان خود از جمله ایران بیشتر بر اساس منافع خود تحکیم می‌بخشیدند با چین وارد حوزه قراردادهای چندین ساله شدند. از جمله قرارداد 27 ساله گازی با چین که این موضوع بازهم حضور اژدهای زرد به این منطقه را تشدید می‌کرد.راهبرد ایران در منطقه یک امنیت درون‌زا بوده است که با سیاست تنش‌زایی آمریکا که برای حیات سیاسی در خاورمیانه آن را دنبال می‌کردند، در تضاد بود اما ورود بازیگران دیگر که بر سیاست امنیت درون‌زا و رشد اقتصادی در منطقه و افزایش حجم مراودات مالی و تجاری تاکید داشتند این تغییر فاز تا حدودی انجام شده است و به نظر می‌رسد حتی در حوزه امنیتی نیز باعث تغییر شراکت کشورهای عربی با آمریکا شود. کشورهای عربی نیز با توجه به ناتوانی آمریکا به سمت قدرت‌های دیگر برای مراودات اقتصادی و سیاسی گردش کردند و این روند در آینده خاورمیانه را به دوران دیگری رهنمون می‌شود.
برچسب ها: قطر ، امارات ، چین ، آمریکا ، بصیرت
نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات