در بحث فلسفه تاریخ، صدر سعی کرده است به پرسشهای زیر پاسخ دهد:
۱ـ آیا قوانین به خصوصی در مسیر تاریخ و در حرکت و تکامل تاریخ بشری حاکم است؟
2ـ کدام قوانین تاریخ بشر را میسازند؟
3ـ آیا انسان در کل تاریخ نقشی دارد؟
از آنجا که قرآن کتاب هدایت و برای ایجاد تغییر مطلوب در انسان است، این تغییر و تحول ایجاب میکند دارای دو جنبه باشد. جنبه اول به محتوای عمل تغییر مربوط است؛ یعنی جنبه فرا بشری دارد که به احکام، برنامهها و قانونهای لازم باز میگردد. این جنبه از کار تغییر و تحول، جنبه الهی دارد و نشاندهنده قوانین خدایی است؛ اما جنبه دوم، یعنی جنبه بشری، اعمالی که با نیروهای عقیدتی، و درگیریهای اجتماعی،سیاسی و نظامی برخورد کرده است وقتی عمل تغییر را از این زاویهها در نظر بگیریم. در این صورت یک کار انسانی میگردد(1)؛ سپس این کار تغییر و تحول که پیامبران انجام دادهاند و جنبه بشری دارد، به دو وجه تقسیم میشود: از نظر ارتباطش با شریعت، وحی و مصدر وحی، عملی فوق تاریخ و ربانی است؛ ولی وجه دیگرش از این نظر که یک کوشش انسانی است. از این رو معتقدیم وقتی قرآن ما از زاویه مردم سخن میراند، جنبه دوم عمل تغییر را بررسی میکند، سخن از بشر مطرح شده است نه از رسالت آسمانی، برای نمونه در این آیات، قرآن با مردم به عنوان خود مردم سخن میگوید: «تلک الایام نداولها بین الناس» ما این روزها شکست و پیروزی را به نوبت بین مردم قرار میدهیم. یا در سوره آلعمران آیه 140 میفرماید: «ان یمسسکم قرح فقد مس القوم» اگر بر شما مسلمانان جراحتی وارد شود، بر دشمنانتان نیز وارد آید و این روزها شکست و پیروزی را ما بین مردم به نوبت قرار میدهیم.
صدر از این گونه آیات این نتیجه را میگیرد که منظور این است: گمان نکنید که یاری و پیروزی یک حق مسلم الهی است که خدا آن را مخصوص شما قرار داده است. پیروزی یک حق طبیعی است و باید برای بهوجود آوردنش شرایط را مساعد کرد.
بعد از این توضیح مختصر صدر که مشخص کرد جنبه دوم عمل تفسیر مد نظر قرآن است، اهمیت کشف سنن تاریخی از نظر قرآن را مطرح میکند:
لزوم استقراء روی حوادث تاریخی؛ یعنی دقت و تأمل و تدبر کنید تا ازطریق استقراء نرامیس طبیعت و سنن جهان، حقایقی در زمینه علم تاریخ و سنن تاریخی بر شما روشن شود. سیدمحمدباقر صدر این سخن را مستند کرده است با آیات [سوره محمد 10، یوسف 109، حج 45 و 46، ق 36ـ37] و بهطور کلی اظهار میدارد که اطلاع بر سنن تاریخ است که میتواند انسان را مشمول یاری خداوند گرداند و اشاره میکند به سوره سبا،آیات 34ـ35 : «ما در هیچ سرزمینی پیامبر نفرستادیم مگر آسایشطلبان آنها گفتند ما به فرستادگان شما کافریم، آنها میگفتند ما چون در این دنیا، اموال و فرزندانی بیشتر از شما داریم، در آخرت هم عذابی به ما نخواهد رسید. سیدمحمدباقر صدر این مطلب را که در طول تاریخ بین پیامبران با مسرفان و مترفان در همه ملتها و جوامع رابطهای متضاد برقرار بوده؛ نشاندهنده یکی از سنتهای تاریخ میداند.»(2)
منابع در دفتر نشریه موجود است.