بحث درباره امامی که کمتر از ۲۸ سال زیست و تقریباً همه عمر خود را در حبس و حصر تحت نظر مستقیم افسران و نیروهای اطلاعاتی خلافت عباسی (ابرقدرت آن موقع جهان)، کار آسانی نیست؛ کل ارتباطات امام حسن عسکری (ع) تحت نظر بود و اجازه ارتباط علنی و قانونی با شیعیان و پیروانشان هم به حضرت داده نمیشد.
امام حسن عسکری در سنین کودکی، مراه پدرش امام هادی (ع) به اجبار به عراق فراخوانده شد و در سامرا، پایتخت آن روز عباسیان تحتنظر قرار گرفت.
مرور حوادث حیات مبارک امام عسکری (ع) پیامی است به کسانی که ادعای سیاسی نبودن مفهوم ولایت داشته و مدعی هستند قطع رابطه اهل بیت (ع) از مفاهیم سیاسی را دارند، امامی که تقریباً در تمام عمرشان دور از دسترس و بهنحوی امام در بند بودند و در تمام عمر خود بدون ارتباط مستقیم با شیعه و انقلابیون علوی زیستند، اما با وجود همه اینها، به لحاظ معرفتی و معنوی و به لحاظ اخلاقی و تربیتی و به لحاظ شرعی و فقهی و به لحاظ سیاسی و حتی نظامی پیروان و دوستدارانشان را تربیت و هدایت میکردند و این ویژگی امام حسن عسکری (ع)، دوران ایشان را به سختترین دوران زعامت و امامت ائمه (ع) تبدیل کرد.
افزون بر این، به دلیل همین فقدان ارتباط و فشارهای سنگین حاکمیت، جریانهای انحرافی حتی در جبهه شیعه بهوجود آمد. کسانی در اثر جهل و کسانی به دلیل اثر هوس قدرت و ریاست و سوء استفاده از آن وضعیت خاص اطلاعاتی و امنیتی و... اساساً به شک میافتادند درباره اینکه رهبری بعد از امام هادی (ع) با کیست. یک عدهای هم شک نداشتند و تظاهر به شک میکردند بهخاطر منافعی که داشتند. روایتی از خود امام عسکری (ع) نقل شده که در همان آغاز رهبری که حدود ۲۲ ـ ۲۳ ساله هستند و شش سال قبل از شهادت ایشان تعبیری از ایشان نقل شده که فرمودند: «مَا مُنِیَ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی بِمِثْلِ مَا مُنِیتُ بِهِ مِنْ شَکٍّ هَذِهِ الْعِصَابَةِ فِی...»؛ هیچ یک از پدرانم آن گونه که من گرفتار تردید گروهی از شیعیان واقع شدم، مورد تردید واقع نشدند. امام حسن عسکری (ع) تصریح میکنند که مورد شدیدترین هجوم تبلیغاتی و ایجاد تردید در افکار عمومی حتی در بین خود شیعه قرار گرفتند، تا اینکه بعد از شهادت امام هادی (ع) شیعه به اینجا برسد که اعلام کند تمام شد و به بنبست رسیدیم.