هر زمان که پای منافع حزبی در آمریکا مطرح باشد، تحلیلگران آمریکایی مجبور میشوند واقعیتهایی از شکست سیاستهای واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی ایران را افشا کنند. چنین اظهاراتی در خلال رقابتهای انتخاباتی افزایش فزایندهای پیدا میکند. این بار نیز «رایان کاستلو» مدیر سیاستگذاری «شورای ملی ایرانیان آمریکایی»، در مجله برخط اندیشکده آمریکایی «کویینسی» (Quincy Institute for Responsible Statecraft) به بهانه ارزیابی مواضع دو کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا در قبال ایران، از شکست سیاست فشار حداکثری مینویسد و اعتراف میکند: «تحریمها نتوانسته است جلوی پیشرفت ایران را بگیرد و تنها امید «واشنگتن» برای مقابله با ایران، مذاکره و احیای برجام است.»وی
نوشت: «دولت جو بایدن در سال ۲۰۲۱ با یک مأموریت روشن در قبال ایران وارد کارزار انتخاباتی شد و ضمن مخالفت صریح با خروج دولت ترامپ از برجام، قول داد که این توافق را احیا کند. این وعده انتخاباتی، اما مسکوت ماند. با شکست قاطعانه برای پیوستن مجدد به برجام، فضای سیاسی برای احیای آن از بین رفت و برنامه هستهای ایران پیشرفت چشمگیری داشت. ترامپ به دروغ ادعا میکند که خروج او از توافق هستهای و بازگشت فوری تحریمها باعث شد ایران «ورشکسته» شود. او میگوید؛ بایدن تحریمها را کاهش داده و موجب شده گروههایی مانند «حماس» اجازه پیدا کنند که حملات ۷ اکتبر را برنامهریزی و سپس اجرا کنند و خطر یک جنگ گستردهتر را به وجود بیاورند. ممکن است داستان او متقاعدکننده باشد، اما کاملاً تخیلی است.»
کاستلو در بخش دیگری از این یادداشت با هدف توضیح ناکارآمدی رویکرد ترامپ ادعا میکند: «ترامپ به محدودیتهای برنامه هستهای ایران که امروز و سالهای آینده همچنان پابرجا بود، پایان داد. ایران به جای ذخایر کوچک اورانیوم غنیشده، ذخایر رو به رشدی از اورانیوم غنیشده دارد که در حد تسلیحاتی است و با کمی غنیسازی بیشتر، میتواند برای چندین سلاح هستهای کافی باشد. دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم کاهش یافته است، در حالی که در برجام، امکان بازرسیهای سرزده را داشت.»
وی با اذعان به تأثیر فشار حداکثری بر مردم عادی، که از نظر بسیاری از حقوقدانان بینالمللی مصداق جنگ اقتصادی است، میافزاید: «حکومت ایران هرگز ورشکسته نشد؛ اما بسیاری از مردم عادی فشار اقتصادی ترامپ را تجربه کردند. میلیونها خانواده از طبقه متوسط خارج شدند. با وجود این، در آخرین سال ریاست جمهوری ترامپ، «بانک جهانی» گفت که ایران حتی تحت تحریمهای ظاهراً کوبنده، رشد اقتصادی ۳.۳ درصدی داشته است. افزون بر این، نفت ایران به بازار بازگشت؛ زیرا ایران راهحلهایی برای (دور زدن) تحریمها پیدا کرد و با وجود تهدید مستقیم مقامات دولت ترامپ، توانست خریدارانی برای خود پیدا کند.»
این عضو «نایاک» در ادامه مدعی میشود: «ایران همچنین تواناییهای موشکی خود را در دولت ترامپ ارتقا داد و کارایی رو به رشد آن را نشان داد. این امر ابتدا در حمله موشکی کروز به تأسیسات نفتی عربستان سعودی متبلور شد که دولت ترامپ عمدتاً آن را نادیده گرفت و بعدتر حمله موشکی به پایگاههای آمریکا در عراق، پس از تصمیم عجولانه برای ترور ژنرال سلیمانی را شاهد بودیم.»
نویسنده با تأکید بر اینکه «ترامپ میراث شکست فشار حداکثری را به جای گذاشت»، در پاسخ به این پرسش که «با توجه به شکست دولت بایدن در ترسیم مسیر جدید و احیای برجام، دولت جدید باید چه کند؟» مینویسد:
«اول، تلاشهای بیشتر برای پایان دادن به جنگ در «غزه» و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر که به فوریت مورد نیاز است. آتشبس به خودی خود عادلانه و ضروری است، اما تا زمانی که جنگ غزه ادامه دارد، بعید است فضای سیاسی در «واشنگتن» یا «تهران» برای مذاکره در مورد بسیاری از موضوعات جدی، که به مذاکره نیاز دارند، وجود داشته باشد.
دوم، نامزد ریاستجمهوری باید تکرار کند که چالشها با ایران، باید از طریق مذاکرات جدی حل شود، نه تحریمهای بیپایان و ضربات خشمگین، که ما را به آستانه فاجعه رسانده است. با توجه به انتخاب غیرمنتظره «پزشکیان» و بازگشت بسیاری از چهرههای کلیدی برجام از بیابان سیاسی به مناصب قدرت، فرصت واقعی برای تعامل جدید وجود دارد؛ اما تا زمانی که دموکراتها رویکرد خود در ایران را زیر سایه ترامپ تعریف کنند و این سؤال را مطرح کنند که چه کسی میتواند جنگطلبتر باشد، به جای اینکه چه کسی واقعاً میتواند (در مهار پیشرفت ایران) مؤثرتر باشد، محکوم به شکست خواهند بود.»
کاستلو در پایان خاطرنشان میکند: «اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییها نمیخواهند وارد جنگ با ایران شوند. هریس بهجای اینکه حالت تدافعی به خود بگیرد و تنها بر «مرگبار بودن» گزینههای نظامی تمرکز کند، باید توضیح دهد که چگونه برای حل واقعی چالشها، به جای تشدید آن، عمل خواهد کرد.»