آمریکاییها در حالی به زمان انتخابات ریاست جمهوری ۵ نوامبر (۱۵ آبان) نزدیک میشوند که دونالد ترامپ، رییس جمهوری سابق کشورشان، ظاهراً هم الهامبخش و هم هدف آشکار خشونتهای سیاسی در ایالات متحده است. موضوعی که به طور فزاینده به سیاست آمریکا در عصر مدرن شکل داده و تهدیدات بمبگذاری و سوءقصدها را به بخشی از چشمانداز سیاسی آمریکا تبدیل کرده است.
این تحلیل با اشاره به آخرین سوء قصد آشکار علیه ترامپ تاکید کرد خشونت در نظام سیاسی آمریکا عادی شده و این موضوع در حال گسترش است.
در بخشی از این مقاله آمده است: حتی در حالی که ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز از این موضوع شکایت میکرد که دموکراتها او را هدف قرار داده و او را تهدیدی برای دموکراسی می خوانند، همچنان لفاظیهای خود را تکرار کرد و گفت: "اینها کسانی هستند که میخواهند کشور ما را ویران کنند" و آنها را "دشمن از درون" نامید. این در حالی است که ایلان ماسک، مالک میلیاردر شبکههای اجتماعی و یکی از برجستهترین و سرسختترین حامیان ترامپ، با انتشار پستی که در آن نوشته شده بود: «و هیچکس حتی سعی در ترور بایدن/کامالا ندارد»، جنجال آفرید. هر چند وی بعداً این پست را حذف کرد و آن را یک شوخی نامید، اما اندرو بیتس، سخنگوی کاخ سفید در انتقاد از آن گفت: خشونت را فقط باید محکوم کرد، نه به آن تشویق کرد و نه درباره آن شوخی کرد. این طور لفاظیها، غیرمسئولانه است.
نیویورک تایمز در ادامه نوشت: تاریخ آمریکا پیشتر نیز دوره هایی از خشونت سیاسی را تجربه کرده است. چهار رئیسجمهور مستقر (در کاخ سفید) در حین کار کشته شدند و یک نفر دیگر به ضرب گلوله زخمی شد. یک رئیس جمهور سابق نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان سالم به در برد و بسیاری از افراد دیگر که در کاخ سفید زندگی می کردند هدف قرار گرفتند. اما دو اقدام ترور به جان یک رئیس جمهور سابق طی دو ماه، به خصوص در بحبوحه رقابتهای انتخاباتی که در آن او یک نامزد پیشرو است، نکته ای قابل تامل است.
نگارنده، این رویداد را به زمانی که در سال ۱۹۷۵ (۱۳۵۳) جرالد آر. فورد، رئیسجمهوری اسبق آمریکا، در مدت کمی بیش از دو هفته دو بار مورد اصابت گلوله قرار گرفت و هر بار بدون آسیب جان سالم به در برد، تشبیه کرده و می نویسد: با این حال، ترسناکتر از آن، تلاشها برای کشتن ترامپ برای بسیاری یادآور سال ۱۹۶۸(۱۳۴۶) است، زمانی که کشیش دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور و سناتور رابرت اف کندی به فاصله دو ماه به ضرب گلوله کشته شدند. این ترورها در دورهای از خشونتهای گستردهتر در خیابانهای آمریکا و در میان احساس از هم پاشیدگی پیوندهای اجتماعی رخ داد، چیزی که امروزه بسیاری از رهبران آمریکا را نگران کرده است.
نیویورک تایمز افزود: دونالد ترامپ، در قلب فوران خشونت سیاسی امروز قرار دارد، شخصیتی که به نظر می رسد مردم را تشویق میکند تا تهدید کنند یا اقداماتی را هم به نفع او و هم علیه او انجام دهند. او مدتهاست که از زبان خشونت در گفتمان سیاسی خود استفاده کرده، حامیان خود را تشویق میکند تا منتقدانش را مورد ضرب و شتم قرار دهند، غارتگران و مهاجران غیرقانونی را تهدید به تیراندازی میکند، حمله مرگبار به همسر رئیس سابق مجلس دموکراتها (نانسی پلوسی) را به سخره میگیرد و پیشنهاد میکند ژنرالی که او را بیوفا میداند، اعدام شود. در حالی که ترامپ اصرار دارد که سخنرانی آتشین وی در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ (۱۷ دی ۱۳۹۹) برای حامیانش باعث حمله آنها به ساختمان کنگره نبوده، معلوم می شود که وی در آن روز در برابر درخواست های مشاوران و دخترش برای انجام اقدامات بیشتر برای توقف این حملات مقاومت کرده است. او حتی پیشنهاد داده بود که اوباش ممکن است حق این را داشته باشند که بخواهند معاون او (مایک پنس) را به دار بیاویزند و از آن زمان حمله کنندگان به کنگره را به عنوان میهن پرستانی توصیف می کند که در صورت انتخاب مجدد، ممکن است آنها را عفو کند.
نگارنده در تشریح چگونگی تاثیر اظهارات ترامپ بر جامعه آمریکا نوشت: ترامپ برای فهم تاثیر سخنان خود تامل نمیکند. به عنوان مثال هفته گذشته، اتهامات دروغین او علیه مهاجران هائیتی و نسبت دادن این اتهام به آن ها که حیوانات خانگی مردم آمریکا را می خورند در جریان مناظرهاش با کامالا هریس، نامزد دموکراتها، به سرعت با تهدیدهایی از سوی حامیانش مبنی بر بمبگذاری همراه شد که زندگی را در اسپرینگفیلد، اوهایو به خطر انداخت و این در حالی است که او هیچ اقدامی برای آرام کردن اوضاع نکرد. منتقدان ترامپ نیز در برخی مواقع -البته نه بهطور گسترده و مکرر و در بالاترین سطوح- از زبان خشونت نیز استفاده کردهاند. یک مجموعه ویدئویی از مخالفان او به صورت آنلاین منتشر شده که در آن گفته می شود مایلند به صورت ترامپ سیلی بزنند. برخی از صداهای افراطیتر ضد ترامپ در رسانههای اجتماعی روز گذشته موضوع تیر اندازی در زمین گلف فلوریدا را به سخره گرفته یا توجه چندانی به آن نکرده اند.
نگارنده در پایان نوشت: البته خشم -هم خشمی که او در میان حامیانش علیه رقبای خود برمیانگیزد و هم خشمی که وی در میان مخالفانش ایجاد میکند- مدتهاست که نیروی تحریککننده دوران سیاستی ترامپ بوده است. این معیاری است که نشان میدهد تا چه حد خشونت سیاسی به بخشی از فرهنگ مدرن آمریکایی تبدیل شده است.