اگرچه مقامات آمریکایی طی روزهای اخیر بارها منکر نقش پشت پرده یا آشکار خود در حوادث تروریستی اخیر لبنان شدهاند، اما بدون شک نمیتوان از کنار نام "عاموس هوکشتاین" در این معادله به سادگی عبور کرد! این دیپلمات آمریکایی که ارتباط بسیار قوی و مستحکمی با کابینه نتانیاهو و سازمان سیا دارد، ظاهرا فرستاده ویژه کاخ سفید به بیروت در راستای جلوگیری از بسط دامنه جنگ میان رژیم اشغالگر قدس و حزبالله محسوب میشود. با این حال کار ویژه و ماموریت هوکشتاین در ملاقات با اعضای دولت لبنان با عنوان و مواضع اعلامی وی کاملا متفاوت است! هوکشتاین در صدد مهار همه جانبه حزبالله در مقابل مهار کمرنگ و صوری رژیم اشغالگر قدس است. وقوع حادثه تروریستی اخیر در بیروت، آن هم چند روز پس از سفر هوکشتاین نه تنها تصادفی نبوده، بلکه نشاندهنده بازی خطرناکی است که این دیپلمات قاتل در تقابل با ملت لبنان و امنیت منطقه در پیش گرفته است.
صورتبندی آنچه در ماموریتهای دیپلماتیک هوکشتاین میگذرد، چندان دشوار نیست! آمریکا از یکسو با اعزام فرستاده ویژه به بیروت به دنبال ایفای نقش میانجی است و همزمان ارتش این کشور با کمک اطلاعاتی به رژیم صهیونیستی در حال بمباران مستمر جنوب لبنان است که این امر نشاندهنده رویکرد مزورانه واشنکتن نسبت به منطقه غرب آسیا است. همزمان با حضور هوکشتاین در بیروت (قبل از انفجارهای اخیر لبنان)، منابع ارشد ستاد فرماندهی مرکزی تروریستی ارتش آمریکا (سنتکام) تاکید کردند که نقشههای مناطق حساس و استراتژیک جنوب لبنان را با هدف حمایت از صهیونیستها در هرگونه جنگ احتمالی علیه حزبالله به تلآویو ارائه دادهاند. کار به جایی رسید که ژنرال «مایکل کوریلا»، فرمانده سنتکان در معیت «هرتسی هالوی»، رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی در ستاد عملیاتی رژیم صهیونیستی حضور پیدا کرد. حضور همزمان هوکشتاین در بیروت و کوریلا در تلآویو، از راهبرد واقعی واشنگتن در تقابل با جبهه مقاومت پرده برداشت. بر اساس آنچه هوکشتاین میگوید، لبنان باید در برابر دو گزینه "تن دادن به خواستههای اسرائیل" و "تشدید دامنه جنگ" یک گزینه را انتخاب کند. در مقابل، مقاومت لبنان بارها ضمن رصد بازی هوکشتاین، به دولت بیروت در خصوص ابعاد و متعلقات این بازی روانی هشدار دادهاند.
تروریسم آمریکایی -صهیونیستی در بیروت
سنتکام بطور علنی با صدور بیانیهای اعلام کرده است که اطلاعات و عکسهای هوایی را برای حمله پیشدستانه به مواضع حزبالله در اختیار اسرائیل قرار داده است. این بیانیه تایید میکند که آمریکا بخشی از تجاوز به لبنان بود و در تمام جزئیات حتی در برنامهریزی برای اقدام علیه حزبالله مشارکت داشته و دارد. به عبارت بهتر، همپوشانی مطلق عملیاتی سنتکام و رژیم اشغالگر قدس و آگاهی کامل واشنگتن از عملیات تروریستی اخیر در بیروت، واقعیتی است که نمیتوان با موضع گیریهای ظاهری و کم ارزش آنها را منکر شد! در اینجا با کلید واژهای تحت عنوان "مدیریت نبرد"مواجه هستیم که به مراتب، با اهمیتتر از واژگانی مانند "حمایت از تلآویو" یا "پشتیبانی از تلآویو" می باشد. اهمیت سفر مایکل کوریلا، فرمانده فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا از شمال فلسطین اشغالی نشانه آشکاری از این واقعیت است که آمریکاییها با گذشت یک سال از نبرد در غزه و شمال سرزمینهای اشغالی، در کنار ارتش اسرائیل به مدیریت بخش مهمی از جنگ علیه حزبالله ادامه میدهند. در این معادله، آمریکا خود در کسوت "عامل جنگ" وارد عمل شده و ماجرا به مراتب از حمایتهای کلی و راهبردی فراتر است.
نتیجه راستیآزمایی هوکشتاین
رایزنیهای صمیمانه و از پایین به بالای هوکشتاین با افسران ارتش رژیم اسرائیل، نشان میدهد او هیچ ترسی ازاینکه متهم به همکاری با اسرائیل در تحرکات متجاوزانه آن علیه لبنان شود، ندارد و بنابراین دلیلی ندارد که مقامات لبنانی تصور کنند هوکشتاین یک میانجی است و باید دوستانه با او برخورد کرد. فراتر از آن، بسیاری از سیاستمداران لبنانی که طرفدار جریان هشتمارس (جریان حامی مقاومت) هستند نیز به تبعیت از حزبا... گارد سخت و بستهای در برابر لابیگریهای آمریکا در بیروت دارند. بسیاری از استراتژیستها و تحلیلگران غربی، نتیجه این سفر را بیفایده (بهضرر منافع غرب و رژیمصهیونیستی) دانسته و آن را تلاشی هدفمند، اما بیثمر از سوی کاخسفید تلقی میکنند. هدف هوکشتاین کاستن از تنشها نیست، بلکه کاستن از "شدت پاسخ مقاومت" نسبت به جنایات مکرر صهیونیستهاست. این دیپلمات آمریکایی-صهیونیستی با ارسال پیامهای اطمینانبخش به لبنانیها، مبنیبر اینکه بیروت و ضاحیه آن خارج از دایره هدفگیریهای اسرائیل هستند، بارها در صدد القای آرامش کاذب در میدان نبرد بوده است!. حمله تروریستی که رژیم صهیونیستی اخیرا در بیروت انجام داد و علاوه بر شهادت فرمانده حزبا...، به شهادت تعدادی ازغیرنظامیان هم منجر شد، گواه این امر و کمپین فریبکارانه آمریکاییهاست. به عبارتی گویا، هوکشتاین به جای آنکه نماد یک دیپلمات کارآمد در حوزه سیاست خارجی آمریکا باشد، تبدیل به یکی از مهرههای بازی خونین صهیونیستها در منطقه شده است.
میانجی مصنوعی!
در طول ماههای اخیر، هر گاه عاموس هوکشتاین به لبنان سفر کرده است، پیامهای تهدیدآمیز اسرائیل را به بیروت منتقل کرده و در مقابل خواستههای لبنان را در نظر نمیگیرد، که همین امر نشان میدهد که آمریکا میانجی بیطرفی در این نبرد نیست. به عبارت بهتر، در اینجا نمیتوان اساسا نام میانجی یا پیام آور را در قبال هوکشتاین به کار برد. وی جزئی از صحنه نبرد است و کارویژهاش نیز بازی مطلق در زمین تلآویو است. نبیه بری رئیس پارلمان لبنان و حتی ولید جنبلاط سیاستمدار مطرح لبنانی، بارها به هوکشتاین هشدار دادهاند که به عنوان یک میانجیگر، باید نقش بیطرفانه خود را ایفا کند، اما در نهایت، این خواسته تحقق پیدا نکرده است. بدون شک، از آنجا که آمریکا در جنگ غزه بیطرف نبوده و نخواهد بود، نماینده وزارت خارجه آمریکا نیز نمیتواند در کسوت یک بازیگر بیطرف وارد رایزنیهای دیپلماتیک با بیروت شود. مقاومت از همان ابتدای جنگ متوجه نقش آمریکا در تامین نیازهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل شد و مطابق با نقش خصمانه آمریکا موضعگیری کرد، چرا که نمیتوان نقش واشنگتن را در ترورها نادیده گرفت. امرز واشنگتن به صراحت اعلام میکند که ما بخشی از تجاوز به لبنان و حزبالله هستیم و این مسئله، نشاندهنده رصد اطلاعاتی و میدانی صحیح و موثر از سوی مقاومت اسلامی لبنان بوده است. شواهد و مستندات موجود نشان میدهد نه تنها هوکشتاین نسبت به عملیات صهیونیستها در خاک لبنان (اقدامات مبتنی بر آلودهسازی دستگاههای ارتباطی و متعاقبا عملیات هکری) آگاه بوده، حتی در خصوص زمان و شیوه وقوع آن نیز مشورتهایی را به تلآویو ارائه داده است. بنابراین، ما با یک میانجی و دیپلماتی طرف هستیم که خود جزئی از منازعه است!