در جریان این آتشسوزیها، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه تجهیزات آتشنشانی در برخی مناطق به دلیل ارسال بخشی از آنها به اوکراین کافی نبود. همچنین مخازن آب برخی ایستگاههای آتشنشانی خالی بوده که باعث تأخیر در اطفای حریق و افزایش خسارات شده است. این در حالی است که آمریکا به عنوان یکی از کشورهای پیشرفته جهان شناخته میشود و انتظار میرود چنین کاستیهایی در مدیریت بحران در آن رخ ندهد، اما درباره حادثه آتشسوزی لسآنجلس رسانههای خارجی که معمولا کوچکترین حادثهای در ایران را دستمایه حمله به ساختار مدیریتی کشور میکنند، این بار با لحنی ملایم به موضوع پرداختند و حتی برخی از آنها این اتفاق را «بخشی طبیعی از زندگی در آمریکا» خواندند.
* اگر این اتفاق در ایران رخ میداد...
تصور کنید چنین حادثهای با همین ابعاد و شرایط در ایران رخ میداد. شبکههای ماهوارهای فارسیزبان به سرعت پخش زنده و ویژهبرنامههایی را برای پوشش لحظه به لحظه این بحران ترتیب میدادند و ضمن برجستهسازی سوءمدیریت، هرگونه تلاش داخلی برای مهار بحران را کمارزش جلوه میدادند. این رسانهها با دعوت از چهرههای ضدایرانی و تحلیلگران مقیم خارج، روایتهای تکراری خود مبنی بر ناکارآمدی ساختار حکومتی ایران را بار دیگر به خورد مخاطبان میدادند. در فضای مجازی، جریانهای ضدانقلاب و خودتحقیر داخلی، با انتشار گسترده اخبار مربوط به خالی بودن مخازن آب یا کمبود تجهیزات، فضای ناامیدی و بیاعتمادی را در میان مردم تشدید میکردند. ویدئوها و تصاویری دستچینشده از لحظات بحرانی، هزاران بار بازنشر میشد و هشتگهایی نظیر «مدیریت بحران»، «فساد سیستماتیک» و «سقوط نظام» ترند میشد. یکی از ویژگیهای بارز رسانههای معاند، دامنزدن به جریان خودتحقیری در میان مردم ایران است. این جریان به گونهای عمل میکرد که گویی هیچ کشوری در دنیا با بحرانهایی از این دست مواجه نمیشود و صرفا در ایران چنین فجایعی رخ میدهد. افرادی که معمولا در هر حادثه داخلی خواهان مداخله خارجی هستند، این بار نیز با برجستهسازی ضعفها، القا میکردند «ایران به مدیریت خارجی نیاز دارد».