صفحه نخست >>  عمومی >> گزارش
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۹  ، 
کد خبر : ۳۷۱۶۸۴
یادداشتی درباره سیره سیاسی امام موسی‌کاظم(ع)

درس‌هایی برای مقابله با مستکبران

امام موسی کاظم(ع) پس از شهادت پدرش به مدت 35 سال امامت شیعیان را برعهده داشت. در این سال‌ها حضرت برای مقابله با دستگاه جور اقداماتی را در راستای تبلیغ و تفهمیم مبانی دینی و اسلامی انجام داد تا گواه این موضوع باشد که می‌توان در سخت‌ترین شرایط، جهاد تبیین کرد.
پایگاه بصیرت / حسن نوروزی
در یک نگاه کلی زندگی امام موسی‌کاظم(ع) در زمانی بود که حکام عباسی نقاب از چهره برداشته بودند و دیگر خبری از آن حکومتی که به نام علویان شکل گرفته بود و رفتار و رابطه نسبتاً ملایمی با علویان داشت نبود! حکام عباسی وقتی پایه‌های حکومت خود را استقرار یافته و مستحکم دیدند؛ بنا را بر ستمگری گذاشته و مخالفان خود را زیر شدیدترین فشارها قرار دادند. آنها حتی نزدیکترین دوستان خود هم‌ چون «عبدالله بن علی» را به خاطر تلاش‌‌های پنهانیش، برای به دست آوردن جانشینی «سفاح» کشتند. به همین ترتیب «ابو سلمه» و «ابو مسلم خراسانی» را نیز از بین بردند. «منصور» شمار فراوانی از علویان را به شهادت رساند؛ شمار بیشتری از آنان هم در زندان‌‌های او درگذشتند.
این اوضاع نشان می‌دهد که شرایط آنچنان برای قیام مهیا نبود. اگر قیامی هم توسط شیعیان علیه حکومت عباسی شکل می‌گرفت عائدی چندانی نداشت و بر شدت فشارهای نظامی و اجتماعی عباسیان بر علویان می‌افزود. از مهم‌ترین قیامهای علویان قیام حسین بن علی، «شهید فخ» -در زمان حکومت هادی عباسی- و نیز جنبش «یحیی» و «ادریس» فرزندان «عبدالله» بود که در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترین رقیب عباسیان، علویان بودند و طبیعی بود که حکومت، آنان را سخت تحت نظارت آنها بگیرد.
امام کاظم(ع) پس از شهادت پدرش در سال 148 امامت را عهده‌ دار شد  و در سال 183 به شهادت رسید و در تمام این سال‌‌ها رهبری شیعیان امامی را عهده‌ دار بود. در این 35 سال حضرت برای مقابله با دستگاه جور اقداماتی را در راستای تبلیغ و تفهمیم مبانی دینی و اسلامی انجام داد تا گواه این موضوع باشد که می‌توان در سخت‌ترین روزگار دست به تبلیغ و تبیین زد چه برسد به این روزهای ما که به برکت انقلاب اسلامی شرایط برای تبیین و تبلیغ مهیا است.
 
 حرکت برای تشکیل حکومت اسلامی
امام کاظم(ع) از راه های مختلف سعی می‌کرد فرهنگ تشکیل حکومت اسلامی در جامعه نهادینه شود. این امر بسیار مهم بود، زیرا این اندیشه به وجود می‌آمد که حکومت از آن خاندان پیامبر است و بنی عباس، آن را غصب کرده‌اند. روزی هارون (شاید به منظور آزمایش و کسب آگاهی از آرمان امام هفتم) به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است «فدک» را به او برگرداند. امام (ع) فرمود: در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی. هارون پرسید: حدود و مرزهای آن کدام است؟ امام فرمود: اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد. هارون اصرار کرد و سوگند یاد نمود که این کار را انجام خواهد داد. آن گاه امام حدود آن را چنین تعیین فرمود: حد اولش، عدن؛ حد دومش، سمرقند؛ حد سومش، آفریقا و حد چهارمش مناطق ارمنیه و بحر خزر است. هارون که با شنیدن هر یک از این حدود، تغییر رنگ می داد و به شدت ناراحت می‌شد، نتوانست خود را کنترل کند و با خشم و ناراحتی گفت: در این صورت چیزی برای ما باقی نمی ماند. امام فرمود: می‌دانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم.
 
مبارزه با طاغوت
یکی از اقداماتی که مسلمانان باید در مواجهه با دشمن و حکومت‌های استکباری انجام دهیم این است که از تعاون و کمک‌رسانی به آن‌ها اجتناب کنیم. این همان روشی است که امام موسی‌کاظم(ع) در پیش گرفته بودند. به گونه‌ای که روزی امام کاظم (ع) صفوان بن مهران جمال را احضار کرد. وی هر سال در موسم حج، شترانش را در اختیار هیئت خاصی از دربار هارون می‌گذاشت تا به حج بروند و مراسم به جای آورند و یا احیاناً بر مراسم حج نظارت داشته باشند. هنگامی که صفوان خدمت امام کاظم (ع) رسید، فرمود: صفوان! یک عمل تو همه کارهای زیبایت را زیر سوال برده است؟ با تعجب پرسید: فدایت شوم مگر چه کرده‌ام؟ امام فرمود: کرایه دادن شترها به هارون برای مراسم حج، کار مناسبی نیست. عرض کرد: من برای سفر حج کرایه می دهم و خودم همراه آنان نیستم، بلکه عده ای از غلامان را می فرستم. امام فرمود: صفوان! دوست نداری ستم‌گران زنده بمانند تا اجاره شترهایت را بعد از حج پرداخت کنند؟ عرض کرد: البته که دوست دارم. حضرت فرمود: هر کس بقای هارون و هیئت حاکمه‌اش را دوست بدارد، از آنان است و هر کس از ایشان باشد به جهنم فرو می‌افتد.
چون صفوان سخنان امام را شنید همه شترهای اجاره‌ای خویش را فروخت. وقتی هارون متوجه شد او را احضار و سرزنش کرد. صفوان گفت: من پیر شده ام و توان ندارم. غلامان هم کارها را به طور شایسته و درست انجام نمی‌دهند. هارون با عصبانیت رو به صفوان کرد و سری تکان داد و گفت: خاموش! من می‌دانم چه کسی به شما فرمان می‌دهد. کار موسی بن جعفر(ع) است. صفوان گفت: من با موسی بن جعفر(ع) ارتباط ندارم، او در کارهای من دخالتی نمی‌کند. هارون در پایان گفت: اگر سابقه همکاری تو نبود، نابودت می‌کردم.
مبارزه منفی امام هفتم (ع) با حکومت هارون چنان بود که شایعه فتوای حضرت مبنی بر حرمت ولایت و حاکمیت هارون در جامعه وجود داشت و کمترین مسامحه‌ای از حضرت در برخورد با حکومت بنی‌عباس دیده نمی‌شد.
 
تربیت نیروهای علمی
اندیشمندان همیشه در خط مقدم جهت‌دهی مردم هستند. حکومتی که پایه‌های آن بر مبنای نگاه اندیشمندان و نخبگان شکل گرفته باشد قوام و استحکام بیشتری دارد. از این رو امام می‌دانست که هدایت شیعیان و مبارزه با حکومت، نیاز به انسان‌های سیاست مدار، متدین و عالم دارد تا مسیر او را ادامه دهند. شاگردان امام نیز با روش های گوناگون به مبارزه علیه حکومت اقدام می کردند. حتی بعضی از شاگردان و تربیت یافتگان امام با بیان جای گاه حکومت و امامت و این که حکومت، حق خاندان پیامبر(ص) است، با حکومت وقت مبارزه می کردند. بعضی از آنها همانند یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، عبدالله بن مغیره، حسن بن محبوب سراد و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، از اصحاب اجماع شمرده شده اند. عظمت این بزرگان چنان بود که راویان و محدّثان هرگاه حدیث و روایت خود را منتهی به یکی از افراد فوق می دیدند، آرامش خاطر پیدا می کردند. آنان تألیفات فراوانی داشتند و برخی از آنها سال های بسیاری را در زندان گذرانده بودند.
 
حمایت از نیروهای انقلابی
گرچه امام خود به دلیل فراهم نبودن شرایط، قیام مسلحانه انجام نداد، اما مبارزه امام در قالب دیگر بروز نمود و آن، حمایت از قیام‌ها و نهضت‌های انقلابی بود. از جمله این قیام ها، قیام شهید فخ (حسین بن علی بن حسن المثنی بن الحسن المجتبی(ع)) بود، که حضرت از آن حمایت کرد.
وی که از ستم ها و فشارهای روحی فرماندار مدینه به علویان به ستوه آمده بود دست به قیام مسلحانه زد و این در زمانی بود که «هادی»، خلیفه ستم گر عباسی حکومت را در دست داشت. قرار شد شبانگاهان قبل از اذان صبح حرکت آغاز شود. حسین که رهبری قیام را عهده دار بود به خدمت امام موسی (ع) رسید. حضرت توصیه هایی به او فرمود: تو شهید خواهی شد، ضربه‌ها را نیکو بزن و نهایت تلاش خود را بنما. این مردم، فاسق هستند، به ظاهر ایمان دارند، اما در باطن، نفاق و شک را پنهان می‌دارند. همه ما مملوک خداییم و به سوی او باز می‌گردیم.
 
حفاظت از نیروهای خودی
امام کاظم(ع) علاوه بر نیرو سازی و تربیت آنها سعی می‌کرد نیروهای قدرت‌مند، مقاوم و آشنا به مصالح اسلام را حفظ کند و در مقاطع مختلف از آنان بهره بگیرد. هم چنین توجه داشت که در حد امکان آنها شناسایی نشوند، بلکه با پوشش‌های مختلف چنان عمل کنند که هیچ گونه حساسیتی در حاکمان غاصب عباسی به وجود نیاید.
در پایان باید گفت؛ شیوه‌های مبارزه سیاسی امام به موارد ذکر شده خلاصه نمی‌شود، بلکه امام در قالب دعا، موعظه و حتی زندان رفتن به مبارزه با حاکمان عباسی پرداخت و سرانجام حکومت، آن امام بزرگوار را به شهادت رساند.
شهید مطهری‌(ره) بعد از ذکر عوامل و علل به شهادت رساندن امام کاظم‌(ع) می‌نویسد: خلفا می‌دیدند که امامان را از هیچ راهی و به هیچ وجهی نمی توانند وادار به تمکین بکنند، به همین دلیل بهترین راه و آسان ترین راه را شهادت آن بزرگواران می دانستند، با این که متوجه بودند که شهید کردن ائمه چقدر برایشان گران تمام می‌شود.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات