این روزها سوریه هر چند که با سفرهای دیپلماتیک و وعدههای کشورهای غربی و عربی شناخته می شود که در تحولی قابل توجه پس از هفتهها نمایش چهرهای جدید از تحریر الشام، سرانجام الجولانی سرکرده این گروه در مقام رئیس جمهوری سوریه قرار گرفت.
هرچند در ظاهر عنوان میشود که او رئیس جمهور موقت است اما شاهد امر نشان میدهد که این دوران حداقل سه تا چهار سال زمان میبرد و در نهایت او تنها نامزد انتخابات احتمالی خواهد بود.
او در حالی در این سمت قرار گرفت که در کنار وعدههای بسیار مبنی بر تحقق امنیت سراسری، حفظ یکپارچگی سوریه و تشکیل دولت فراگیر و نیز رویکرد تعاملی با سایر کشورها نکته مهم برخی مصوبات اعلامی است. بر اساس گزارشهای منتشره، قانون اساسی سال ۲۰۱۲ ملغی اعلام و اجرای قوانین آن متوقف میشود. ارتش نظام سابق منحل و ارتش جدید سوریه پایه گذاری میشود. همه نهادهای امنیتی نظام سابق با همه شاخهها و یگانها و نیروهای زیرمجموعه آن، منحل اعلام شده است. مجلس الشعب (پارلمان) تشکیل شده در دوره نظام گذشته با همه کمیتههای وابسته به آن، منحل اعلام میشود.
پیامدهای مصوبات
رفتار شناسی جولانی نشان می دهد که او با بازکردن دستار سر و پوشیدن کت و شلوار و اقداماتی همچون دیدار با زنان سوری مقیم آمریکا با آنچه پوشش اختیاری نامیدهاند، بهرهگیری از لشکر کشی دیپلماتیک کشورهای غربی و عربی از جمله سفر اخیر امیر قطر به دمشق و... برآن بوده تا خود را فردی مسئولیت پذیر نشان دهد که میتواند اجماع داخلی و حمایت خارجی را کسب نماید. قال توجه آنکه رسانههای غربی نیز با تطهیر ماهیت تروریستی تحریرالشام به دنبال مشروعیت بخشی به او حاکمان جدید دمشق هستند.
با تمام این تفاسیر با توجه به آنچه در عرصه داخلی سوریه جریان دارد مصوبات اخیر بویژه انحلال دستگاههای نظامی و امنیتی دارای پیامدهایی است که ابهامات بسیاری را در ادعاهای جولانی و نیز رفتار غربیها در قبال آنها آشکار می سازد.
این فرایندها در حالی با ادعای پایان دوران اسد و رسیدن به ساختار جدید صورت میگیرد که نتیجه این رفتارها یعنی حذف حاکمیت قانون و قانون گذاری و نیز حذف نیروهایی که بتوانند امنیت را برقرار و با تهدیدات خارجی مقابله داشته باشند. این فرایند در عراق نیز سال 2003 توسط آمریکاییها اجرایی شد که نتیجه آن نیز هرج و مرج قانونی در کنار نابسامانیهای امنیتی و گسترش گروههای تروریستی و البته افزایش حضور نظامی غرب و ترکیه در این کشور بوده است.
این روزها سوریه با دو چالش بزرگ مواجه است. از یک سو درگیریهای داخلی و تقلای جریانها و گروههای شبه نظامی، قبایل و طوایف برای کسب قدرت و هم زمان نیز فرایند انتقام گیری است که والیان جدید دمشق به راه انداختهاند. به عنوان نمونه اخیرا منابع آگاه اعلام کردند، عدهای از عناصر تروریست که صورتهای خود را پوشانده بودند یک نمایشگاه را در محله الاکرمیه واقع در شهر حلب در شمال سوریه به آتش کشیدند. عناصر تروریست همچنین به روستای ارزه واقع در حومه حماه حمله کرده و دست کم ۱۵ تن از ساکنان این روستا را در نزدیکی رود العاصی اعدام کردند. درگیریهای شدیدی در روستای تلعاده در حومه ادلب میان ۲ گروه از عناصر تروریست رخ داده است. در همین حال صدها نفر تاکنون در خیابانها در چارچوب انتقامگیریها از بازماندگان دولت قبل و نیز برخی طوایف و اقلیتهای از جمله شیعیان اعدام شدهاند. در همین حال بسیاری از مناطق درگیری میان نیروهای جولانی و سایر گروهها برای کسب و یا حففظ قدرت ادامه دارد.
از سوی دیگر نیز آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه از شرایط ناامنی و نابسامان سوریه برای توسعه اشغالگری بهره گرفتهاند بگونهای که ترکیه با ادعای مقابله با کردها و پ. ک.ک به پیشروی در مناطق شمالی پرداخته و آمریکا نیز در غرب و رژیم صهیونیستی در شرق در حال اشغال اراضی سوریه هستند.
در این شرایط عملا حذف ساختارهای قانون گذاری و نیروهای امنیتی و نظامی برابر خواهد بود با افزایش هرج و مرج و نیز دخالتها و اشغالگری بیشتر نیروهای خارجی. به عبارتی دیگر آنچه این روزها در سوریه جریان دارد نه تنها زمینه ساز ثبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی و حفظ تمامیت ارضی این کشور نخواهد شد بلکه تشدید کننده درگیریها و جنگ داخلی و چشم طمع خارجی برای سلطه بر آن خواهد بود. جولانی هر چند که سعی دارد تا خود را یک ناجی برای سوریه معرفی نماید اما در نهایت سیاستهای اجرا شده طی این مدت نه تنها تناسبی با این ادعا ندارد بلکه میرود تا سوریه را گرفتار جنگ داخلی و نابسامانی طولانی مدت سازد چنانکه مشابه این وضعیت را در لیبی طی یک دهه گذشته میتوان مشاهده کرد. کشوری گرفتار در بحرانهای داخلی و مداخلات خارجی در حالی که هر کدام از کشورهای غربی نیز در حال سهم برداری و غارت منابع این کشور هستند.
فرایندی که به نظر میرسد کشورهای غربی نیز چندان مخالفتی با آن نداشته باشند چنانکه لشکر کشی دیپلماتیک غربیها به سوریه و اعلام آمادگی اتحادیه اروپا برای برداشتن بخشی از تحریمهای سوریه در حالی صورت میگیرد که عملا هیچ کارکرد مثبتی از سوی جولانی برای برقراری امنیت، تامین منافع اقلیتها و تشکیل دولت فراگیر و حفظ تمامیت ارضی سوریه، صورت نگرفته است. در این شرایط میتوان گفت که امروز برای غرب بیش از هرچیز استمرار بحران مدیریت شده در سوریه و منطقه و نیز بازگرداندن پناهجویان سوری از اروپا اهمیت دارد که حمایت آنها از عملکرد جویانی نیز در این چارچوب قابل ارزیابی است. این وضعیت بعد دیگری از خدمت غرب به رژیم صهیونیستی برای پیگیری اشغالگریها در منطقه و منحرف سازی افکار عمومی از اشغال کرانه باختری و فاجعه انسانی غزه را به همراه دارد. روندی که مواضع جولانی مبنی بر دشمنی نداشتنش با رژیم صهیونیستی، هماهنگی میان طرفین برای تحقق اهداف صهیونیستها در منطقه را بیش از پیش قوت میبخشد.
به هر تقدیر آنچه در مصوبات اخیر حاکمان دمشق مشاهده میشود فرایندی است که نه تنها زمینه ساز بهبود شرایط داخلی سوریه نخواهد شد بلکه میتواند ابعاد جدیدی از بحرانهای امنیتی را به همراه داشته باشد در حالی که به واسطه این تصمیمات اشغالگرانی همچون ترکیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی میتوانند همچنان به اشغالگری و غارت منابع سوریه ادامه دهند.