در چهل و ششمین دهه فجر پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان این سوال اساسی طرح می شود که اگر رژیم پهلوی ادامه می یافت میتوانستیم شاهد وجود پیشرفتهای علمی، تاسیسات نیروگاهی، پتروپالایشگاهی و کشتی سازی و ... باشیم یا خیر؟ پاسخ با کمی اغماض مثبت است؛ علت در ادامه توضیح میدهیم.
اکنون سوال را تغییر داده و از منظری دیگر می پرسیم؛ آیا اگر رژیم پهلوی ادامه مییافت امکان اینکه این تأسیسات و علوم با توانمندی داخلی حاصل شود، وجود داشت؟ پاسخ قطعا منفی است. علت را باید در نگرش پهلوی به مقوله توسعه جستجو کرد.
برای درک بهتر این پاسخها باید گفت توسعه با رشد اقتصادی متفاوت است. رشد اقتصادی به معنای رشد تولید و خدمات در یک کشور است و میتواند برونزا باشد و توسط دیگران حاصل شود، اما توسعه مقولهای درونزا به معنای توان آباد کردن می باشد.
اتفاقل رژیم پهلوی در صورت تداوم، احتمالا با فروش دلارهای نفتی و وارد کردن کارخانه، ما را به پیشرفت اقتصادی در قامت آنچه در برخی کشورهای همسایه ما دیده میشود، میرساند اما هیچگاه ما را به توسعه اقتصادی نمیرساند.
رویکرد پهلوی در حوزه اقتصاد به جای استحکام ساخت درونی قدرت، به معنای تقویت مولفههای تولید داخل و درونزا نمودن آن، فروش نفت و واردات کالا و کارخانه بود.
برای مثال آنچه به عنوان صنعت در قالب ذوب آهن اصفهان، صنعت هسته ای، گسترش بنادر و .... به ایران آمد، هیچ گاه همراه با انتقال تکنولوژی و فنآوری نبود و اتفاقا شرکت های غربی در قبال دلارهای نفتی که از ایران دریافت می کردند، صرفا به انتقال تجهیزات پرداختند و هیچگاه اجازه نمیدادند، مهندسان ایرانی در قامت فهم تکنولوژی آنها حضور یابند. صنعتی شدن در دوران پهلوی از طریق فروش نفت بود. نفت بفروش، کارخانه و مهندس اجارهای وارد کند.
اما توسعه اقتصادی در شرایطی حاصل می شود که برنامه ریزیها در چاچوب منافع کلان آن کشور تدوین شوند. اما آنچه در تاریخ ایران پهلوی شاهد هستیم کاملا در مغایرت با این مسئله است. ایالات متحده میکوشید تا ایران را در تمام عرصههای نظامی، سیاسی و اقتصادی به خود وابسته کند. غرب در بخش اقتصادی شأنیتی به غیر از تأمین نفت خام دنیای غرب، و حفاظت از منافع امنیتی خود، برای ایران قائل نبود.
داشتن اعتماد به نفس در ایران و ایرانیِ زمان پهلوی در قالب فرهنگ غربزدگی و آنچه پهلوی به دنبال آن بود، به کلی نابود شده بود. این مسئله چنان در فرهنگ ایرانی از مشروطیت به این سمت، رسوخ کرده بود که تا سالهای متمادی و حتی اکنون جریاناتی در کشور، پیشرفت را در وابسته بودن به غرب می دانند.
براین اساس رویکردهایی که ایران قبل از انقلاب در پیش گرفته بود منطبق بر الگوی حامی_پیرو بود و اساسا در این الگو نقشی که برای ایران در نظام تقسیم کار جهانی تعریف کرده بودند، هیچ گاه نمی توانست ایران را از حیث رویکردها در مسیر پیشرفت و توسعه واقعی، عمیق، پایدار و مستمر قرار دهد و اتفاقا این رویکردها ضد توسعه بود.
داشتن اعتماد به نفس در ایران و ایرانیِ زمان پهلوی در قالب فرهنگ غربزدگی و آنچه پهلوی به دنبال آن بود، به کلی نابود شده بود. این مسئله چنان در فرهنگ ایرانی از مشروطیت به این سمت، رسوخ کرده بود که تا سالهای متمادی و حتی اکنون جریاناتی در کشور، پیشرفت را در وابسته بودن به غرب می دانند.
نکته دیگر اینکه موتور توسعه اقتصادی علم است. صنعت هستهای، نفت و بسیاری از علوم صنعتی و غیر صنعتی از چندین دهه قبل از انقلاب در عرصه جهانی رخ برآورده بودند ولکن تولیدات علمی در دانشگاه های ایرانی در آن زمان در حداقل ممکن بود. کشوری با این سطوح پایین علمی چگونه می توانست به توسعه اقتصادی دست یابد؟
پیشرفت های امروز ایران با وجود کودتا، جنگ، تحریم و آشوب حاصل شده؛ مواردی که هر کدام به تنهایی می تواند یک کشور را دگرگون نماید. چنانچه جمهوری اسلامی در شرایط و مطلوبیت رژیم پهلوی بود و موانع متعددی همچون جنگ، تحریم و ... در مقابل خود نداشت، با سرعت بیشتری به سمت توسعه حرکت میکرد. با این وجود سرعت رشد شاخص توسعه انسانی در ایران از همه کشورهای عربی بالاتر است. ایران کنونی در بسیاری از علوم و فن آوری در سطوح بالای جهانی و در کنار ۵ کشور برتر دنیا قرار دارد.
بنابراین پهلوی با ان رویکردها نمیتوانست ایران را به توسعه برساند اما جمهوری اسلامی رویکردها را تغیر داد تا بستر رسیدن به توسعه درونزا حاصل شود. این روند تا ابتدای دهه نود به خوبی پیش رفت. اما در این دهه ما وارد چالشهایی شدیم که مسیر پیشرفت کشور را با کندی مواجه نمود. بررسی این چالش ها نشان میدهد که همه آنها ریشه در رویکردی است که در آن سالها در پیش گرفتیم. رویکردی که از درونزابی اقتصاد فاصله گرفت و به سمت شرطی سازی آن به سیاست در قالب مذاکرات هستهای سوق داده شد و کشور را معطل برخی تصمیمات سیاست خارجی ساخت.
با این وجود مردم ایران با انقلاب خود مسیر توسعه را یافته اند و گام های بزرگی نیز در تحقق توسعه برداشته اند، در عین حال از نقطه مطلوب نيز فاصله زیادی مانده است که با توکل بر جوانان ایرانی این فاصله کاهش خواهد یافت انشالله.