انتظار فرج آدابی دارد که آنقدرها پیچیده نیست، اما اجرای آن، برای همه ما آسان نخواهد بود. زندگی در دنیای امروز که بیشباهت به تصویر آخرالزمان براساس روایات اسلامی نیست، ما را وادار میکند تا برای حرکت در مسیر تقوای الهی و قرار گرفتن در حصار ولایت، سختیهای بیشتری را تحمل کنیم و البته بیشتر ما، تاب و توان تحمل این سختیها را نداریم. «اسماعیل شفیعی سروستانی» استاد حوزه مهدویت میگوید، دلیل این همه دوری از ولیعصر (عج) همین است که بیشتر شیعیان و پیروان آن حضرت، تاب تحمل تقوای الهی و قرار گرفتن در دایره ولایت را ندارند و اینگونه است که ظهور آن حضرت به تعویق میافتد و انتظار طولانیتر میشود. در ادامه، شفیعی سروستانی توضیح میدهد چه بر بشریت گذشته است که امروزه توان تقوا را از دست داده و از سوی دیگر، نمیتواند با عهد خود با حجت خدا پایبند باشد. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
معنای انتظار برای انسان
موضوع انتظار در همه جوانب زندگی انسان جاری است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، از نظر فردی و جمعی، از موضوع انتظار و تلاش برای تأسیس یک جهان خوب و برخوردار، نمیتوانیم اجتناب کنیم. در واقع انسان منتظر به دنیا میآید و منتظر زندگی میکند و امر انتظار از زندگی فردی یا جمعی از انسان جداشدنی نیست. همچنان که انتظار از انسان جدا نیست، میل به رسیدن به برخورداری و کمال هم از انسان جدا نمیشود. به این معنا که انسان از ابتدا تا انتهای عمر خود تلاش میکند تا به یک زندگی و موقعیت مطلوب و دنیای فاضله برسد.
خطای بزرگ انسان در کشف مصداق حقیقی غایت مطلوب، اما آدمی در کشف مصداق حقیقی به خطا میافتد و نمیتواند مصداق حقیقی آن امر مطلوب را که در تمام عمر در انتظار آن است، پیدا کند. در نتیجه همه خلق منتظرند و همه بهدنبال یک جهان مطلوب هستند. اما در مصداق آن، دچار سردرگمی میشوند و عمر، فرصتها و امکانات خود را در مسیر رسیدن به یک جهان مطلوب غیرحقیقی از دست میدهند. دلیل این سردرگمی این است که اولاً، گرفتار هوی و هوسها میشوند و دوم اینکه معیاری برای شناخت جهان مطلوب ندارند یا معیارشان غلط است و، چون معیارشان غلط است برای تشخیص مورد مطلوب در زندگی، میان شک و تردید و گمان و هواجس، دست و پا میزنند. یا شاید دنبال وسوسههای شیطانی هستند و راه را گم میکنند.
چرا انسان نمیتواند به جهان مطلوب خود برسد؟
انسان برای تشخیص جهان مطلوب، با معیارهایی دست و پنجه نرم میکند که یا باطل است یا از التقاط حق و باطل بهدست آمده است. این معیار التقاطی برای انسان، مقصد غیرحقیقی به وجود میآورد و در نتیجه فرهنگها و تمدنهای بشر در طول تاریخ، گرفتار نداشتن معیار و حجت حقیقی میشوند یا به دام هوسهای فردی و جمعی میافتند. در این وضعیت، انسان هیچوقت به مدینه فاضله و دولت کریمه که ادیان آسمانی وعده دادهاند، نمیرسد. در چنین موقعیتی، انسان با آزمون و خطا پیش میرود و در مسیر خود گرفتار شیاطین میشود و در انتخاب راه دیگر هم اشتباه میکند و در این فراز و نشیب و تحمل درد و رنج، در نهایت به درک اشتباه خود میرسد، در حالی که عمر مردم از دست رفته و نسلها و سرمایههای انسانها نابود شده است. انسان با ادامه این روش خود و اجتناب از معیار و حجت حقیقی، فقط بیچارگی میکشد و آنچه بهدست میآورد مدینههای فاسقه، تمدنهای غیرالهی و فرهنگهای مشرکانه است؛ همان طور که تاکنون چنین بوده است.
معیارهای حقیقی راه رسیدن به مدینه فاضله و جهان مطلوب
راه رسیدن به مدینه فاضله نیز ترک هوسهاست. خداوند در آیات ابتدایی سوره طلاق به انسان میگوید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ﴿٢﴾ وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.» راه دیگری که باریتعالی پیش پای انسان میگذارد، وارد شدن به حصن ولایت علیبنابیطالب است. همان طور که در حدیث قدسی آمده است که «ولایة علی بن ابیطالب حصنی، فمن دخل حصنی، اَمِنَ من عذابی.» یعنی اگر انسان میخواهد در دنیا به عذاب و بدبختی، فسق و فجور نیفتد و در آخرت هم گرفتار وبال و جهنم نشود، باید وارد ولایت امام معصوم شود. ورود به حصن ولایت امام معصوم نیز با شعار، التقاط و هوسرانی جمع نمیشود. انسان برای اینکه خود را در دایره ولایت حجت خدا بداند، لازم است که با حجت خداوند عهد ببندد و برای این امر لازم است که به اوامر و نواهی امام معصوم عمل کند.
دلیل طولانی شدن دوران غیبت
امام عصر (عج) در نامهای به شیخ مفید میفرمایند: «اگر شیعیان ما به عهدی که با ما داشتند وفا میکردند، همان فیض دیدار ما از آنان سلب نمیشد. از ما دور نساخته است آنان را، مگر آنچه انجام میدهند، ما باخبر و ناخشنودیم.» بنا بر این روایت، اگر ما عهد خود را با امام زمانمان پاس میداشتیم، دوران غیبت تمام میشد. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که مردم از ایشان درباره چرایی طولانی شدن غیبت امام زمان (عج) در آخرالزمان سؤال میکنند و آن حضرت به ابتلای قوم بنی اسرائیل اشاره میکند که موجب شده بود خداوند حجت خود را از میان آنان ببرد؛ اما آنان با جزع و فزع به درگاه خداوند، مورد عفو الهی واقع شدند و حجت خود را به میان آنان فرستاد؛ بنابراین دوران غیبت امام عصر (عج) طولانی شده است؛ چون هم ما عهد خود را با حجت خدا شکستهایم و هم تقوا از میان ما رخت بربسته است. انسان راه شک و تردید را برگزیده است و فکر میکند که به راه صواب میرسد. ما شیعیان امام زمانی، ناقص هستیم؛ یعنی ما امام زمانمان را به خدمت خواستهها و نیازهایمان درآوردهایم؛ یعنی زمان گرفتاریهایمان، مانند بدهکاری و ازدواج و خانه خریدن و بیماری و... به یاد ولیعصر (عج) میافتیم. ما باید وارد به عهد با امام زمان (عج) شویم و در قول و فعل خودمان را وقف آن حضرت کنیم، تقوا را پیش بگیریم تا خداوند بر ما رحم آورد.