دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا روز جمعه برابر با هفتم مارس ۲۰۲۵ و ۱۷ اسفند ماه ۱۴۰۳ در مصاحبه ای با شبکه خبری فاکس بیزینس این کشور اعلام کرد که نامه ای به رهبرعالی ایران ارسال کرده و درخواست مذاکره داده است.تارنمای آکسیوس نیز در این زمینه نوشت: ترامپ می گوید نامه ای به رهبر ایران ارسال و در آن توافق هسته ای را پیشنهاد کرده است.این رسانه آمریکایی افزود: دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا گفت روز چهارشنبه نامه ای به آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی ایران ارسال و تاکید کرده است که می خواهد بر سر برنامه هسته ای این کشور به توافق برسد.آکسیوس ادامه داد: نامه ترامپ به مقام معظم رهبری، که رئیسجمهوری آمریکا در مصاحبه با ماریا بارتیرومو از فاکس بیزینس آن را فاش کرد، اولین تعامل مهم بین آمریکا و ایران از زمان آغاز به کار دولت جدید است.ترامپ در این مصاحبه بار دیگر با بیان این ادعا که می خواهد درباره توافق هسته ای جدید با ایران مذاکره کند، مدعی شد: « باید کاری انجام شود زیرا ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد».
ترامپ همچنین روز جمعه به وقت محلی در جمع خبرنگاران در کاخ سفید پس از اعلام ارسال نامه رهبر معظم انقلاب درباره ایران گفت: "روزهای جالبی در پیش خواهد بود، این تنها چیزی است که می توانم به شما بگویم"رئیس جمهوری آمریکا افزود: «این زمان جالبی در تاریخ جهان است، اما ما با ایران در شرایطی داریم که قرار است خیلی زود اتفاقی رخ دهد. امیدواریم که بتوانیم یک توافق صلح داشته باشیم. من از روی قدرت یا ضعف صحبت نمی کنم. من فقط می گویم ترجیح می دهم یک توافق صلح را به جای دیگری ببینم. اما دیگری مشکل را حل خواهد کرد.» این ادعاهای مذاکراتی از سوی ترامپ در حالی مطرح شده است که نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد روز جمعه به وقت محلی در پاسخ به سوال رسانهها مبنی بر نامه ادعایی رئیسجمهوری آمریکا تصریح کرد: تاکنون چنین نامهای دریافت نکردهایم. در همین حال یک مقام آمریکایی به الجزیره گفت: ترامپ نامه ای به رهبر ایران نوشت اما هنوز ارسال نشده است.
همزمان با فضاسازی رسانهای با محوریت ادعای ترامپ مبنی بر ارسال نامه در اقدامی که بیشتر به خرج کردن از یک سیاست کلان در چارچوب فریب افکار عمومی و تکمیل نمایش مذاکراتی ترامپ شباهت داردروزنامه آمریکایی واشنگتن پست در گزارشی اعلام کرد که دولت دونالد ترامپ بودجه رسانه ها و فعالان مدنی ضد ایران را کاهش می دهد. این ادعا در شرایطی مطرح میشود که این نهادها از صندوق «دموکراسی منطقهای خاور نزدیک» تامین مالی میشوند که تحت نظارت وزارت خارجه آمریکا به ریاست مارکو روبیو قرار دارد.کاخ سفید ۲۶ فوریه برنامه لغو ۹۲ درصد از قراردادهای وزارت خارجه و آژانس توسعه بینالمللی آمریکا در رابطه با ارائه کمکهای خارجی را تایید و اعلام کرد که این اقدام موجب صرفهجویی حدود ۶۰ میلیارد دلاری بودجه دولتی میشود لذا نسبت دادن این لغو بودجه به ایران بیشتر به یک فریب کاری شباهت دارد.
تناقضات رفتاری ترامپ
ترامپ در حالی مدعی رویکرد تعاملی با ایران شده است که او در ابتدای ورود به کاخ سفید ادعا کرد که به دنبال توافق است اما اندکی پس از آن از اعمال فشار حداکثری علیه ایران سخن گفته و مدعی شد که دست اسرائیل برای گزینه نظامی نیز باز است. او سپس از اعمال تحریمهای سنگین علیه ایران بویژه در حوزه نفتی خبر داد و ادعا کرد که اجازه فروش نفت ایران را نخواهد داد و کشتی های نفت کش را متوقف میسازد. هنوز مهر این ادعاها خشک نشده است که ترامپ حالا مدعی است که به دنبال مذاکره و تعامل است البته او بار دیگر گزینههای جانبی یا همان نظامی را نیز مطرح کرده است. در همین حال در ادامه بازی در زمین آمریکا، دولت کانادا روز جمعه ۱۷ اسفند ۳ فرد و ۴ نهاد وابسته به جمهوری اسلامی را به فهرست تحریمی خود اضافه کرد. نکته قابل توجه دیگر آنکه چند روز پیش روسیه نیز از آمادگی برای میانجیگری میان تهران و آمریکا بر سر مسئله هستهای خبر داده بود که واشنگتن از مطرح نکردن چنین واسطهگری خبر داده بود. در همین حال نشست اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی در حالی برگزار شد که آمریکا و اروپا با صدور بیانیهای مغرضانه اتهاماتی واهی علیه ایران را مطرح کردند.
با توجه به این تناقض و بیثباتی رفتاری ترامپ این سوال مطرح است که چرا او در مقطع کنونی این ادعاها را مطرح کرده است؟
ترامپ به دنبال چیست؟
هر چند که ابهامات در باب این نامه ادامه دارد اما رفتار شناسی ترامپ نشان میدهد او از یک سو در معادلات جهانی ادعای رویکرد توافقی را سر میدهد و از سوی دیگر نگاهی تحقیر آمیز به کشورها برای نمایش توانش جهت احیای قدرت آمریکا دارد تا در عرصه داخلی آن را خرج نماید. با توجه به این مولفهها و رفتاری که ترامپ با زلنسکی داشته است و نیز حمایتهای همه جانبهای که از رژیم صهیونیستی دارد در کنار روند مذاکراتی واشنگتن با روسیه که از یک سو از دیپلماسی میگوید و از سویی دیگر از تحریمها سخن گفته و دست اروپا را برای تسلیح اوکراین باز گذاشته است و نیز این مسئله که ایران پس از اعلام فشار حداکثری آمریکا، اعلام کرد که مذاکره با این کشور نه عقلانی، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه خواهد بود، ادعای جدید ترامپ را میتوان برگرفته از چند هدف دانست.
نخست؛ اشتباه محاسباتی از یک رفتار
به رغم تاکیدات مکرر از سوی نظام مبنی بر لزوم تکیه بر داخل و چشم بستن به مذاکره و برجام برای حل مشکلات کشور اما همچنان برخی در داخل دل در گرو مذاکره دارند و متاسفانه با امید سوزی، خودتحقیری، خودتحریمی و تطهیر آمریکا به دنبال گره زدن تمام مسائل به مذاکره هستند چنانکه امروز برخی سعی دارند تا حتی تامین اب خوردن را همچون سایر نیازهای کشور به برجام و تعامل نسبت دهند. از سوی دیگر نیز برخی اشتباهات تیم اقتصادی دولت در حوزه ارزی که نرخ ارز را به کانال 90 هزار تومان رسانده است و نیز مواضع برخی دستاندرکاران اقتصادی که صرفا نقاط ضعف اقتصادی را برجسته و نوعی دو صدایی را در قبال مذاکره به ئمایش گذاشتهاند این توهم و تصور را در دولتمردان آمریکا ایجاد کرده است که با ترفندهای مذاکراتی و البته تکرار گزینه جنگ و صلح میتوانند از یک سو شرطی سازی اقتصادی ایران را رقم زنند که خود نوعی خود تحریمی خواهد بود و از سوی دیگر به زغم خویش دو قطبی سازی کاذب موافقان و مخالفان مذاکره را ایجاد نمایند.
ترامپ با ادعای رویکرد تعاملی از یک سو به دنبال انداختن توپ در زمین ایران است و از سوی دیگر بر این تصور است که با این حربهها می تواند سایر کشورها را به همراهی با فشار حداکثری برای آمدن ایران پای میز مذاکره و رفع تنش هستهای متقاعد سازد.
دوم؛ تقویت فشار حداکثری
رویکرد تهاجمی ترامپ با فشار حداکثری و واکنش تهران مبنی بر کنار نهادن مذاکره با آمریکا عملا توپ را در زمین واشنگتن انداخت که هزینههای بسیاری برای آن داشته است. با توجه به رویکرد مذاکرتی آمریکا با روسیه بر سر اوکراین و ادعاهای ترامپ مبنی بر اقدام جهت حل بحرانهای غرب اسیا در کنار جوسازیهایی که آمریکا و اروپا و آژانس با محوریت ادعای تهدید هستهای بودن ایران مطرح کردهاند و تقارن آن با اعمال فشار حداکثری و تحریمهای جدید میتوان گفت که ترامپ با ادعای رویکرد تعاملی از یک سو به دنبال انداختن توپ در زمین ایران است و از سوی دیگر بر این تصور است که با این حربهها می تواند سایر کشورها را به همراهی با فشار حداکثری برای آمدن ایران پای میز مذاکره و رفع تنش هستهای متقاعد سازد. به عبارتی دیگر رویکرد ترامپ نه برداشتن فشار حداکثری و اجرای مذاکره بلکه اقدامی در جهت تشدید فشارها در لوای نام مذاکره است که طرح ادعای گزینههای دیگر در کنار مذاکره خود گواهی بر این حقیقت است.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که الگوی ترامپ در سیاست خارجی؛ شعار، تهدید، اقدام موقت و عقب نشینی! درباره ایران نیز اول گفت برخورد نمی خواهد، بعد فشار حداکثری را امضا کرد، سپس تحریم های جدید را اجرا کرد و حالا از ارسال نامه به رهبری و دعوت به مذاکره می گوید! این رویکرد نمایش تکراری آمریکاست که ماهیت غیر مذاکراتی و غیر قابل اعتماد بودن آن را بار دیگر آشکار می سازد.