بین الملل >>  سیاست خارجی >> نبض بین الملل
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۶  ، 
کد خبر : ۳۷۳۶۱۱
بصیرت چرایی بی‌فایده بودن مذاکره با قلدرها را بررسی می‌کند

آنچه باید درباره اروپا و آمریکا بدانیم

الگوی ترامپ در سیاست خارجی؛ شعار، تهدید، اقدام موقت و عقب نشینی! است که در قبال ایران نیز چنین است چنانکه اول گفت به دنبال برخورد نیست، بعد فشار حداکثری را امضا کرد، سپس تحریم های جدید را اجرا کرد و حالا از ارسال نامه به رهبر معظم انقلاب از دوگانه پذیرش مذاکره یا گزینه دیگر و نظامی سخن می گوید! نکته قابل توجه آنکه آمریکایی‌ها دو دهه است که مدعی هستند ایران یا توافق می‌کند یا با گزینه نظامی مواجه می‌شود!
پایگاه بصیرت / علی تتماج
اروپایی‌ها در قالب تروئیکای اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) در کنار آمریکایی‌ها در هفته‌های اخیر بویژه طی چند روز اخیر ادعایی را مبنی بر رویکرد مذاکراتی با ایران مطرح کرده‌اند. آمریکایی‌ها در فضا رسانه‌ای و تبلیغاتی برآن بوده‌اند تا با ادعاهایی همچون نامه ترامپ به رهبر انقلاب اسلامی ایران نمایشی دموکراتیک و مصالحه گر از خود به نمایش گذارند و با این ادعا نیز سایر کشورها و افکار عمومی جهان را با اجرای فشار حداکثری علیه ایران با نام روندی برای مذاکره و صلح همراه سازند. همچنین اروپایی‌ها نیز ضمن صدور بیانیه‌ای با ادعای نگرانی از گزارش اخیر گروسی مدیر کل آژانس مدعی مذاکره و تعامل با ایران شده‌اند. 
 

نخست: آمریکا و توهم قلدری
این ادعا در حالی مطرح می‌شود که رفتار آمریکایی‌ها بویژه از زمان فروپاشی شوروی سابق تا به امروز نشان می‌دهد که توهم و ماندن در سراب قلدر بودن همچنان در آنها باقی و هر روز نیز ابعاد بیشتری گرفته است. ترامپ نیز در حالی وارد کاخ سفید شد که در فرمان اجرایی او از جمله وضع تعرفه‌های سنگین علیه سایر کشورها، فشار برکشورهای اروپایی برای افزایش سهمشان تا 5 درصد تولید ناخالص ملی برای بودجه ناتو، ادعای تسلط بر گرینلند و خرید کانادا و تغییر نام خلیج مکزیک، طرح ادعای توهمی کوچ اجباری 2 میلیون ساکن غزه، تهدید چین به اعمال تعرفه‌های سنگین، تحقیر سازی زلنسکی برای غارت 500 میلیارد دلار منابع معدنی اوکراین و... در این چارچوب قابل توجه است. 
رفتار آمریکایی‌ها نشان می‌دهد که  آنها شخصیت‌های قلدری هستند که اصرار به مذاکره می‌کنند در حالی که هدف آنها از مذاکره حل مسائل نیست بلکه از مذاکره به دنبال تحکّم و تحمیل مسائل مورد نظرشان هستند که اگر طرف مقابل قبول کرد چه بهتر، اما اگر قبول نکرد، جنجال راه بیاندازند و او را به ترک مذاکره متهم کنند.در همین حال این رفتارهای زیاده گویانه نشان می‌دهد که مسئله آنها فقط مسئله هسته‌ای نیست، بلکه مذاکره برای آنها راه و مسیری برای طرح توقعات جدید از جمله در زمینه امکانات دفاعی و توانایی‌های بین‌المللی و بیان انتظاراتی از این قبیل است که فلان کار را نکنید، با فلان کس دیدار نکنید، برد موشک را از فلان قدر بیشتر نکنید که قطعاً این موارد از طرف ایران پذیرفته و برآورده نمی‌شود.
این رفتار نشان می‌دهد که هدف طرف مقابل از تکرار مذاکره را ایجاد فشار در افکار عمومی است چنانکه آنکه می‌خواهند در افکار عمومی تردید ایجاد کنند که چرا با وجود اعلام آمادگی آنها برای مذاکره، ما حاضر به مذاکره نیستیم در حالی که هدف آنها مذاکره نیست بلکه تحکّم و تحمیل است. آمریکایی‌ها با این جوسازی‌ها در این تصور هستند که در لوای نام مذاکره به اجماع سازی جهانی علیه ایران برای تحقق فشار حداکثری بپردازند. این رویکرد مغرضانه زمانی آشکارتر می شود که در اقدامی تاملی برانگیز هیوز سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید روز شنبه ۱۸ اسفند در پاسخ به صدای آمریکا درباره اظهارات رهبر انقلاب مدعی شد: «دونالد ترامپ به‌وضوح اعلام کرده که تنها دو راه برای جمهوری اسلامی وجود دارد، دستیابی به توافق یا برخورد نظامی.»برایان هیوز در عین حال خاطرنشان کرد: «ولی ما امیدواریم رژیم ایران مردم و منافع ملی خود را بر تروریسم ترجیح دهد.»
این نوع رفتارها نشان می‌دهد که الگوی ترامپ در سیاست خارجی؛ شعار، تهدید، اقدام موقت و عقب نشینی! است که در قبال ایران نیز چنین است چنانکه اول گفت به دنبال برخورد نیست، بعد فشار حداکثری را امضا کرد، سپس تحریم های جدید را اجرا کرد و حالا از ارسال نامه به رهبر معظم انقلاب از دوگانه پذیرش مذاکره یا گزینه دیگر و نظامی سخن می گوید!  
نکته قابل توجه آنکه آمریکایی‌ها دو دهه است که مدعی هستند ایران یا توافق می‌کند یا با گزینه نظامی مواجه می‌شود این مسئله نشان می‌دهد که از یک سو اجرایی نشدن این تهدید نه از برگرفته از رویکرد مذاکراتی آمریکا بلکه نشات گرفته از توان و قدرت نظامی ایران است که عقلانیت تهدید نکردن ایران را در میان عقلای آمریکایی ایجاد کرده است و از سوی دیگر اصرار آمریکایی‌ها بر برجام هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای نه برای صلح و تعامل بلکه برای تهی سازی توان دفاعی ایران و تکرار سرنوشت کشورهای جنگ زده همچون افغانستان، عراق، لیبی و... برای آن است. با توجه به این شرایط می‌توان گفت که حفظ و ارتقای توان هسته‌ای در کنار گسترش ظرفیت‌ها و به روز رسانی توان نظامی کشور امری ضروری برای بازدارندگی در برابر دیوانگی آمریکا و متحدانش همچون رژیم صهیونیستی است.
 
دوم؛ اروپایی که همچنان صادق نیست
طرف دیگر مذاکرات را اروپایی‌ها با محوریت آلمان، انگلیس و فرانسه تشکیل می‌دهند. هر چند که آنها برآنند تا خود را ساختاری مستقل معرفی نمایند اما در عمل آنها زیر مجموعه‌ای وابسته به آمریکا بویژه با شرایط جنگی اوکراین هستند. بر همین اساس نیز در باب اعلامیه سه کشور اروپایی مبنی بر عمل نکردن ایران به تعهدات هسته‌ای خود در برجام، باید از آنها سؤال شود مگر شما به تعهدات خود در برجام عمل کردید؟ آنها از روز اول به تعهد خود عمل نکردند و پس از خروج آمریکا از برجام نیز با وجود قول‌هایی که برای جبران آن دادند، دو بار زیر قول خود زدند. رفتاری که نشان می‌دهد بی چشم و رویی آنها را حد و اندازه‌ای نمی‌باشد و مذاکره با آنها برای مقابله با آنچه مکانیسم ماشه نیز می‌نامند کارکردی برای کشور نخواهد داشت. 

سوم؛ اصرار بر انحصارگرایی غرب
 نکته قابل توجه آنکه غرب همچنان در مسیر انحصار گرایی حرکت می‌کند و استانداردها و معیارهای دو گانه آنها ادامه دارد. به عنوان مثال در حوزه نظامی و هسته‌ای در حالی غرب خواستار خلع سلاح کشورهایی همچون ایران و نابودی توان هسته‌ای صلح امیز آن است که از یک سو اروپا 500 تا 8000 میلیارد دلار برای توسعه نظامی‌ خود قرار داده است و از سوی دیگر مکرون رئیس جمهور فرانسه رسما از ایجاد چتر هسته‌ای برای اروپا خبر می‌دهد. نمودی دیگر از دروغ پردازی غرب را در حوزه گردش آزاد اطلاعات می‌توان مشاهده کرد چنانکه در فضای مجازی متعلق به غرب امکان نام بردن از سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله، شهید هنیه و برخی نامداران دیگر وجود ندارد و نمی‌توان به جنایات صهیونیست‌ها در فلسطین و لبنان اعتراض کرد. این دروغ پردازی چنان است که دولتمردان آمریکا و برخی اروپایی‌ها بودجه دانشگاه‌هایی که دانشجویانشان خواستار پایان نسل کشی غزه شده بوند را تعلیق کردند چنانکه ترامپ 400 میلیون دلار بودجه دانشگاه کلمبیا را لغو کرد. 
حفظ و ارتقای توان هسته‌ای در کنار گسترش ظرفیت‌ها و به‌روزرسانی توان نظامی کشور امری ضروری برای بازدارندگی در برابر دیوانگی آمریکا و متحدانش همچون رژیم صهیونی است. 
رویکردهای مغرضانه رسانه‌های غربی نمودی دیگر در این زمینه است چنانکه در کدامیک از این رسانه‌ها از پیشرفت‌های علمی، اجتماعات بزرگ مردمی و موفقیت‌های ملّت و نظام اسلامی حرفی زده می‌شود؟ در حالیکه نقطه‌ضعف‌ها را ده برابر بزرگ می‌کنند. آنها حتی در مراسم های جهانی نیز رویکردی مغرضانه دارند چنانکه روز جهانی زن که در بسیاری از کشورها برگزار شده سانسور و صرفا به مسئله ایران با رویکردی سیاه بدون اشاره به دستاوردها و جایگاه حقیقی زنان در ایران به این مسئله پرداخته‌اند. آنها هیچ اشاره‌ای به شهادت 12 هزار زن غزه و صدها هزار زن فلسطینی که در وضعیت بحرانی به سر می‌برند نداشته‌اند. 

جان کلام 
با توجه به این شرایط می‌توان گفت که مسئله مذاکره با آمریکا و اروپا نمی‌تواند دستاوردی برای ایران داشته باشد چرا که آمریکا قلدری است که جز تحقیر سازی و تسلیم سازی هدفی ندارد و اروپا نیز بازیچه‌ای است که اراه‌ای از خویش ندارد. در این شرایط اقدامی که مجلس در تصویب قانون جامع راهبردی برای سیانت از دستاوردهای هسته‌ای صورت داد که پایان بخش محدودیت‌های هسنه‌ای بوده است، و نیز تقویت توان دفاعی کشور در کنار تکیه بر داشته‌های درونی برای حل مشکلات راهکار مقابله با وضعیت کنونزی و فشار حداکثری ادعایی غرب می باشد.  
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات