تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۴  ، 
کد خبر : ۳۷۳۶۶۹

پازل تجزیه ایران

پایگاه بصیرت / سیدعلی اکبر حسینی

پروژه «تجزیه ایران» به منزله یک تهدید چندوجهی و پیچیده علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، از دیرباز در دستور کار قدرت‌های متخاصم و برخی بازیگران منطقه‌ای قرار داشته است. این پروژه امروزه با بهره‌گیری از ابزار‌های نوین و ترکیبی، ابعاد تازه‌ای یافته و با شدت بیشتری دنبال می‌شود. 

بیانیه «کاندولیزا رایس» در سال ۲۰۰۶ میلادی، مبنی بر گذار از «خاورمیانه بزرگ» به «خاورمیانه نو»، نقطه عطفی در علنی‌سازی این راهبرد بود. این بیانیه که در بستر اشغال نظامی عراق و لبنان از سوی نیرو‌های ائتلاف به رهبری ایالات متحده و رژیم صهیونیستی ایراد شد، به وضوح از عزم این بازیگران برای مهندسی مجدد ژئوپلیتیک منطقه و تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه حکایت داشت. در این میان، کشورمان که یک قدرت منطقه‌ای باثبات و دارای عمق استراتژیک است، هدف اصلی این طرح‌ها در نظر گرفته شده است.

اسناد و شواهد متقن، از جمله اسناد محرمانه افشاشده در ویکی‌لیکس و اظهارات مقامات و استراتژیست‌های غربی و صهیونی، به روشنی از وجود یک برنامه عملیاتی مدون برای بی‌ثبات‌سازی و در نهایت تجزیه ایران پرده برمی‌دارد. پیشنهاد «مئیر داگان» رئیس وقت موساد، مبنی بر بهره‌برداری از گسل‌های قومی و مذهبی در داخل ایران و حمایت لجستیکی و اطلاعاتی از گروه‌های معارض و تجزیه‌طلب، نمونه‌ای بارز از این برنامه عملیاتی است. تأیید و تکرار این راهبرد از زبان «جین هرمان»، سناتور آمریکایی، در نشست‌های لابی‌های صهیونیستی، نشان‌دهنده اجماع راهبردی در میان نخبگان سیاسی و امنیتی این رژیم و ایالات متحده در قبال ایران است.

علاوه بر راهبرد‌های سخت‌افزاری و اقدامات نظامی ـ امنیتی مرسوم، دشمنان جمهوری اسلامی ایران از ابزار‌های جنگ شناختی و نفوذ در حوزه ادراکی جامعه ایرانی نیز به منزله یک مؤلفه کلیدی در پیشبرد پروژه تجزیه بهره می‌برند. در این راستا، دانشنامه ویکی‌پدیا به عنوان یک بستر اطلاعاتی با ضریب نفوذ بالا در میان کاربران ایرانی، به عرصه‌ای برای مهندسی افکار عمومی و تحریف هدفمند تاریخ و هویت ملی تبدیل شده است. مدیریت بخش انگلیسی این دانشنامه از سوی گروه‌های دارای گرایش‌های پان‌اروپایی، پان‌ترک و پان‌عرب، بستر مناسبی را برای تخریب چهره‌های تاریخی و فرهنگی ایران، تضعیف انسجام ملی و ایجاد گسست هویتی در میان اقوام ایرانی فراهم آورده است. این اقدامات با هدف زمینه‌سازی برای بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی و در نهایت تجزیه کشور از درون صورت می‌گیرد.

پروژه تجزیه ایران، ابعاد عملیاتی گسترده‌ای دارد که فراتر از جنگ نرم و عملیات روانی است. استقرار و فعالیت نیرو‌های نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده و رژیم صهیونی در مناطق پیرامونی کشورمان، به ویژه در اقلیم کردستان عراق، ترکیه، جمهوری آذربایجان و نخجوان، با هدف پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی از گروه‌های تجزیه‌طلب و ایجاد ناامنی در مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران صورت می‌گیرد. حمایت مالی، تسلیحاتی و سیاسی دولت‌های باکو، آنکارا، واشنگتن و تل‌آویو از گروه‌های پان‌ترک، با هدف تحریک گسل‌های قومی و ایجاد بی‌ثباتی در مناطق آذری‌نشین ایران دنبال می‌شود. فعالیت‌های تروریستی گروه‌های تکفیری ـ وهابی در استان سیستان و بلوچستان، با حمایت مستقیم سرویس‌های اطلاعاتی رژیم صهیونی، به دنبال ایجاد ناامنی و بی‌ثباتی در این منطقه استراتژیک است. 

تلاش برای جعل هویت و تاریخ‌سازی برای اقوام ایرانی، مانند پشتون‌ها و کرد‌ها به منزله اقوام گمشده اسرائیل، با هدف ایجاد پایگاه‌های نفوذ در مناطق استراتژیک و پیشبرد اهداف تجزیه‌طلبانه صورت می‌گیرد. حمایت از گروه‌های معارض خارج‌نشین، نظیر انجمن دوستی احوازی‌های بریتانیا، مستقر در لندن، که به فعالیت‌های تروریستی و تبلیغاتی علیه تمامیت ارضی ایران دست می‎زنند، نیز بخش دیگری از این راهبرد چندوجهی است. اشغال نظامی افغانستان و عراق، دو کشور همسایه ایران، زمینه را برای مداخله و نفوذ بیشتر قدرت‌های فرامنطقه‌ای در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده و تحریک اختلافات میان ایرانیان و اعراب و دامن زدن به تنش‌های قومی و مذهبی، از دیگر ابزار‌های دشمنان برای تضعیف وحدت ملی ایران است.

مقابله مؤثر با این تهدید پیچیده و چندلایه، مستلزم اتخاذ یک رویکرد جامع و چندبعدی است که تمامی ابعاد این تهدید را در نظر گرفته و از ظرفیت‌های ملی و فراملی برای خنثی‌سازی آن بهره‌برداری کند. تقویت انسجام ملی و هویت ایرانی ـ اسلامی، ترویج ارزش‌های مشترک و مقابله با تحریف تاریخ و فرهنگ ایران، از جمله اقدامات ضروری در حوزه جنگ شناختی است. در عرصه دیپلماسی عمومی و رسمی، روشنگری درباره اهداف و ابعاد پروژه تجزیه ایران و افشای اقدامات مداخله‌جویانه قدرت‌های متخاصم، می‌تواند به کاهش حمایت از این پروژه و افزایش هزینه‌های سیاسی و امنیتی آن برای مجریان و حامیان آن منجر شود. توسعه متوازن و پایدار مناطق گوناگون کشور، به ویژه مناطق مرزی، می‌تواند به کاهش زمینه‌های نارضایتی و جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان از این نارضایتی‌ها کمک کند. بهره‌گیری از ظرفیت‌های نخبگانی و اندیشکده‌ای در حوزه امنیت ملی و پرهیز از سیاست‌زدگی در تحلیل مسائل کلان ملی و تمرکز بر منافع عالیه کشور فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی، از الزامات حیاتی در وضعیت کنونی است.

نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات