یمن بار دیگر به کانون اصلی تحولات جهانی مبدل شده است و آن برگرفته از تجاوزگری حامیان رژیم صهیونی به این کشور است. در شرایطی که جهانیان اذعان دارند که یمن در هیچ مقطع تاریخی تسلیم متجاوزان نشده است، آمریکا و انگلیس حملات گستردهای به یمن را انجام دادند که دهها شهید و زخمی از غیر نظامیان بر جای گذاشت. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا مدعی شده است که او دستور اقدام نظامی «قاطع و قدرتمند» را صادر کرده است. فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا، سنتکام، نیز اعلام کرده که این حمله آغاز عملیاتی گسترده در سراسر یمن است.
شبکه المیادین به اعلام کرد که ارتش یمن در حال آماده شدن برای پاسخ گسترده به حمله هوایی آمریکا و انگلیس به مناطق مختلف این کشور است. مجمع علمای یمن نیز در بیانیهای اعلام کرد که مقابله با تجاوز آمریکا و انگلیس و جهاد در این زمینه، وظیفه دینی و واجب شرعی است. همزمان با اعلام وحدت سراسری یمنیها منبی بر مقابله با متجاوزان یکی از اعضای دفتر سیاسی جنبش انصارالله نیز تأکید کرد که حملات آمریکا بیپاسخ نخواهد ماند. وزارت بهداشت یمن نیز با تایید شهادت و مجروحیت دهها شهروند یمنی در حمله هوایی خونین آمریکا به این کشور، اعلام کرد که دونالد ترامپ مرتکب بزرگترین خطای راهبردی در تاریخ ایالات متحده شد.در بیانیه وزارت بهداشت یمن آمده است که این خطای راهبردی رئیس جمهور آمریکا، دارای پیامدهای خطرناک و وخیمی خواهد بود. این در حالی است که رسانههای یمن، از افزایش شمار قربانیان تجاوز خونین شب گذشته به مناطق مختلف یمن خبر دادند و تا زمان تنظیم این خبر، شهادت 31 نفر و مجروحیت 101 نفر تأیید شده است. وزارت بهداشت یمن به تلویزیون العربی اعلام کرد که حملات آمریکا علیه مناطق مسکونی صورت گرفت نه پادگانهای نظامی یا انبارهای تسلیحات. به همین دلیل هنوز شمار زیادی از مجروحان و شهدا و مفقودان در زیر آوار هستند. در همین حال هر چند که آمریکاییها مدعی شدهاند که این تجاوزگری گسترده و طولانی مدت خواهد بود اما شواهد امر نشان میدهد که آمریکا با اهداف کوتاه مدت این تجاوزگری را صورت داده و در عمل توان و اراهای برای طولانی سازی جنگ ندارد بویژه آنکه شعار و وعده ترامپ دوری از جنگهای هزینه آور است و او با طولانی سازی جنگ با چالشی به نام خلف وعدههای انتخاباتی مواجه میشود.
با توجه به این مولفهها ریشهها و دلایل تجاوزگری آمریکا و انگلیس به یمن در چند بعد قابل توجه است. نخستین مسئله آن است که بدانیم این تجاوزگری علیه یک کشور مستقل و نه به ادعای آنها یک گروه تروریستی به نام انصارالله میباشد. انصارالله بخشی از ساختار سیاسی و دفاعی یمن است چنانکه در واکنش به تجاوز آمریکا و انگلیس، ارتش، علما، سران قبایل و جریانهای سیاسی ضمن محکوم سازی این تجاوز بر پاسخگویی کوبنده تاکید کردند. همچنین سازمانملل رسما انصارالله را نماینده ملت و دولت یمن در مذاکرات میداند و تمامی دیدارها و توافقات با آنها صورت میگیرد و این یعنی مشروعیت بینالمللی انصارالله و حاکمیت یمن که با لفاظیهای زبان و یا قرار دادن آن توسط یک کشور در لیست ساختگی تروریسم این مشروعیت حذف نخواهد شد.
علاوه بر این آمارهای وزارت بهداشت یمن نشان میدهد که محلهای هدف قرار گرفته نه پایگاه نظامی بلکه مناطق مسکونی بودهاند که ماهیت ضد بشری آمریکا را بیش از پیش نشان میدهد.
در همین حال ترامپ در حالی به دنبال نمایش چهرهای ابرقهرمان از خود است و سعی دارد تا یمن را به الگویی برای نمایش اراده خویش مبنی بر استفاده از گزینه نظامی برای رسیدن به اهدافش معرفی و به زعم خوش خط و نشانی برای کشورهایی همچون روسیه، ایران و چین کشیده باشد که از یک تجاوزگری آمریکا و انگلیس به یمن امر تازهای نیست و به طول یک سال آنها از تمامی ادوات و تجهیزات نظامی علیه این کشور استفاده کردند، اما در نهایت مجبور به اعتراف به شکست شدند. آنها اذعان کردند که موشکهای دو میلیون دلاری آمریکا و یک میلیون دلاری انگلیس حریف پهپادهای 2500 دلاری یمن نشدهاند. روشن بودن سرنوشت شکست برای متجاوزان به یمن چنان است که حتی متحدان منطقهای آمریکا نیز حاضر به مشارکت در این تجاوزگری نشدهاند، چنانکه یک مقام مسئول عربستانی در گفت وگو با شبکه العربیه اعلام کرد که این کشور هیچ نقشی در حمله آمریکا به یمن ایفا نکرده است. آمریکایی که زمانی مدعی مدعی ائتلاف سازی جهانی بود امروز نتوانسته برای تجاوز به یمن متحدی کسب نماید و با انگلیس که ید طولایی در جنایت علیه بشریت دارد این تجاوزگری را صورت داده که خود زوال جهانی آمریکا را نشان میدهد.
ترامپ در حالی مدعی است که این تجاوزگری در جهت امنیت اقتصادی و تجارت دریایی صورت میگیرد که نگاهی به کارنامه 16 ماه گذشته نشان میدهد که این امنیت نه با حمایت و همراهی با رژیم صهیونیستی بلکه با مهار این رژیم محقق میشود. یمنیها از همان روز ابتدای ورود به جنگ غزه عنوان کردند که آنها در پاسخ به جنگ غزه و حمایت از فلسطین اقدام به مقابله با کشتیهای رژیم صهیونیستی و آنانی که به مقصد سرزمینهای اشغالی میروند خواهند پرداخت و در این چارچوب نیز دهها کشتی را یا توقیف، یا بازگردانده و یا هدف قرار دادهاند. اکنون نیز یمنی ها بر اساس همان راهبرد برای شکستن محاصره غزه و رسیدن غذا و دارو به فلسطین از بازگشت به استراتژی محاصره در برابر محاصره خبر دادهاند و عبور و مرور سایر کشتیها آزاد است و حملات آمریکا و انگلیس قطعا فضایی نظامی را بر دریای سرخ حاکم ساخته که زمینهساز اخلال و چالشهای بزرگ برای تجارت جهانی میشود . به عبارتی دیگر همان طور که با دستمال کثیف نمیتوان شیشه را تمیز کرد آمریکا نیز با حمایت از رژیم صهیونیستی نمیتواند کمکی به تجارت جهانی داشته باشد در عین آنکه جهانیان تاکید دارند که یک جانبه گرایی اقتصادی و نیز تحریمهای آمریکا علیه کشورها زمینه ساز بن بستهای سنگین برای اقتصاد جهان شده است لذا ادعای دلسوزی برای اقتصاد بینالملل یک دروغ ناشیانه است که هرگز به ساختار سلطهگر آمریکا نمیاید و نمیتواند با آن جهان را فریب دهد.
نکته مهم دیگر آن است که هر چند که ترامپ ادعا دارد که در حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی پس از دادن میلیاردها دلار تسلیحات به این رژیم به صورت مستقیم وارد میدان شده است تا به زعم خویش حمایت لابی صهیونیستی را کسب نماید اما تجربه نشان میدهد که این مسئله نه تنها امنیتی برای این رژیم ایجاد نمیکند بلکه فضای رعب و وحشت در سرزمینهای اشغالی را تشدید میکند چرا که این تجاوز، رژیم صهیونی را برای ادامه محاصره ظالمانه نوار غزه بیشتر تشویق میکند که زمینهساز شدت گرفتن عملیاتهای فلسطینیها و حامیان فلسطین در منطقه و جهان علیه این رژیم می شود. همچنین اراده یمن در حمایت از فلسطین است و هیچ عاملی مانع از اجرای این مهم نخواهد شد و حتی طراحی آمریکا و صهیونیستها برای ترور رهبران یمن و انصارلله نیز بر این امر تاثیرگذار نیست شورای عالی سیاسی یمن بر تغییر ناپذیری موضع یمن در حمایت از ملت فلسطین تاکید و اعلام کرد که این تجاوز به نتایج وخیم تری برای دشمن منجر خواهد شد.
ترامپ از ایران چه میخواهد
نکته مهمی که باید در باب این تجاوزگری مورد توجه داشت ارتباط آن با رفتار آمریکا در قبال ایران است. همان طور که بایدن در تجاوز یک ساله به یمن مدعی مقابله با ایران بوده و حتی داستانهایی همچون توقف محمولههای تسلیحاتی ایران برای یمن را تعریف میکرد اکنون نیز ترامپ همان رویه را دنبال می کند چنانکه ترامپ به ایران هشدار داد که باید فوراً حمایت خود از من را متوقف کند. او گفت: « اگر ایران ایالات متحده را تهدید کند، آمریکا شما را کاملاً مسئول خواهد دانست و ما رفتار ملایمی نخواهیم داشت.» پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا نیز در حساب شبکه ایکس خود (توئيتر سابق) نوشته است: « ایران در جریان باشدش که حملات حوثیها علیه کشتیها و هواپیماهای آمریکایی تحمل نمیشود.»
این سخنان ادعایی از سوی ترامپ در حالی صورت میگیرد که ایران بدون هیچ پنهانکاری همواره حمایت از مقاومت را مورد تاکید و افتخار خود دانسته است و در هر جایی که ورود کرده رسما آن را اعلام میکند چنانکه مسئولیت وعده صادق یک و دو را نیز پذیرفت. در عین حال تهران تاکید دارد که ارکان مقاومت در منطقه براساس نیازها و مولفههای بومی شکل گرفته و در عملکرد خود مستقل هستند و ایران نه به آنها دستور میدهد نه آنها را باز میدارد.
با توجه به این حقایق میتوان گفت که ادعای ایران هراسانه ترامپ در تجاوز به یمن با دو هدف صورت گرفته است اولا آنکه ترامپ نسبت به پیروزی بر یمن تردید دارد لذا با برجسته سازی نام ایران میخواهد چنان وانمود کند که با قدرتی بزرگ در جنگ بوده تا از حجم رسوایی شکست در برابر کشوری کوچک وفقیر همچون یمن بکاهد. به عبارتی دیگر ترامپ از همین حال به شکست در برابر یمن اذعان کرده و به نوعی برآن است تا بر آن سرپوش گذارد در عین آنکه در نهایت نیز برای توقف اجباری حملات مدعی میشود که نیابتی ایران را تضعیف کرده و اگر ایران به تهدیدات ادامه دهد حملات را از سر میگیرد.
ایران بدون هیچ پنهانکاری همواره حمایت از مقاومت را مورد تاکید و افتخار خود دانسته است و در هر جایی که ورود کرده رسما آن را اعلام میکند چنانکه مسئولیت وعده صادق یک و دو را نیز پذیرفت. در عین حال تهران تاکید دارد که ارکان مقاومت در منطقه براساس نیازها و مولفههای بومی شکل گرفته و در عملکرد خود مستقل هستند و ایران نه به آنها دستور میدهد نه آنها را باز میدارد.
ثانیا ترامپ بر تصور خام بهرهگیری از فشار حداکثری برای تحمیل زیادهخواهیهایش به تهران پس از ارسال نامه برای رهبر انقلاب است. ترامپ همچون صهیونیستها بر این توهم خام هستند که با ترور فرماندهان مقاومت لبنان و غزه، سقوط نظام سوریه ایران ضعیف شده و گزینهای جز تسلیم شدن ندارد. آمریکا با سیاست فشار حداکثری چنانکه لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز عنوان داشته به دنبال زیاده خواهی دست کشیدن ایران از توان هستهای و نظامی و به اصطلاح حمایت نکردن از متحدان منطقهای اش است که بخشی از آن در قالب تحریمها و فشار اقتصادی و بخشی نیز در کارشکنی در روابط ایران با همسایگان همچون عراق و نیز اقدام نظامی علیه سایر ارکان مقاومت همچون یمن پگیری میشود. این توهم باجخواهانه در حالی است که ایران تاکید دارد زیر بار هیچ مذاکرهای تحت فشار و تهدید نخواهد رفت و برای هر گزینهای آمادگی کامل دارد. به عبارتی دیگر ترامپ بر آن است تا با تجاوز به یمن اراده خود برای اقدام نظامی را به نمایش گذارد در عین حال با ترساندن جهان از جنگی جدید همراهی سایر کشورها با آمریکا برای فشار بر تهران را کسب نماید. به عبارتی دیگر آمریکا به دنبال ائتلاف سازی جدید جهانی در لوای پیشگیری از یک جنگ جدید است که در لوای جنگ افروزی و کشتار دنبال میکند. در عین حال این تحرکات را میتوان ادامه سیاست ایران هراسی غرب دانست که سعی دارد تا با تئوری تحقیر سازی و متهم سازی در نهایت تهران را کشوری ضعیف و البته بحران ساز معرفی نماید تا به زعم خویش ملتها و دولتهای منطقه را در برابر تهران و البته همراه با رژیم صهیونی قرار دهد.
به هر تقدیر تجاوز آمریکا به یمن باتلاقی است که رویاهای ترامپ را بر بادخواهد داد و یمن هرگز تسلیم این تجاوزگری نخواهد شد. البته این اقتدار و ایمان یمنی به معنای سلب مسئولیت کشورهای اسلامی و نهادهای بینالمللی مبنی بر حمایت از یمن در برابر تجاوزگری آمریکا نخواهد شد و حمایت از یمن اقدامی ضروری برای جلوگیری از تشدید یک جانبهگراییهای مخرب آمریکا و صهیونیستها در منطقه و جهان خواهد بود. آمریکا امروز به اذعان جهانیان در وضعیتی قرار گرفته است که توان اداره آن را نخواهد داشت و توقف جنگ نیز نه به اراده آمریکا بلکه بر اساس توان یمنیها خواهد بود و تامپ نیز با هیچ ادعا و تبلیغاتی توان پنهانسازی این مهم را نخواهد داشت و بازندهای با رسواییهای بسیار خواهد بود.