کمتر از دو ماه از مراسم تحلیف ریاست جمهوری آمریکا گذشته است و در این دو ماه عملاً شاهد به بنبست رسیدن سیاستهای ترامپ در همه عرصهها به ویژه سیاست خارجی آمریکا هستیم. ترامپی که با شعار پایان دادن به جنگها بر سر کار آمد، اما در همین دوره کوتاه چند ماهه نه تنها نتوانسته است تا جنگهای پیشین را تمام کند بلکه خود آغاز گر جنگی دیگر شده است. تازهترین اشتباه مهلک ترامپ دستور حمله به یمن و تهدیدات گاه و بی گاه نظامی تهران است. اشتباهی که البته رئیس جمهور سابق آمریکا بایدن نیز تحت تأثیر لابی صهیونیستها در یک سال گذشته انجام داده بود و با شکست رو به رو شده بود. باید دانست که ویژگیها و شرایط حاکم بر منطقه به گونهای است که عملاً دشمنان را دچار خطای محاسباتی کرده و این خطای محاسباتی ایشان نهایتاً منجر به شکست و نابودی آنها خواهد شد. در ادامه به صورت مختصر مهمترین محورها و نکات کلیدی درگیری اخیر آمریکا با یمن مورد بررسی و توضیح قرار خواهد گرفت.
یمن، شگفتیساز دهه اخیر
تحولات یک دهه اخیر یمن پر است از انواع شگفتیهایی که برای هیچ تحلیلگر سیاسی و یا سیاست مداری قابل پیش بینی و تحلیل نبوده است. دفاع و مقاومت جانانه در مقابل حمله ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی و نهایتاً پیروزی در برابر این ائتلاف، در حالیکه کاملاً تحت محاصره زمینی و دریایی قرار داشت و عملاً امکان هیچ گونه کمک رسانی به ایشان وجود نداشت. استحکام مثال زدنی ایمان ملت مقاوم یمن با وجود عملیات روانی گسترده، فقر و بیماری همه گیر و شدیدترین فشارهای معیشتی و اقتصادی و ... و در عین حال بصیرت و دشمن شناسی ایشان و شناسایی آمریکا و اسرائیل به عنوانام الفساد و شیطان اعظم کائنات شگفتی دیگر یمنیها محسوب میشود.
از سوی دیگر عدم تبعیت از دشمن و جهاد کبیر یمنیها باعث شد تا عملاً دولت غیر قانونی و دست نشانده عبد ربه منصور هادی مجبور به فرار شده و دولت مردمی جایگزین آن شود. در همین برهه شاهد وقوع تنشها و درگیریهای داخلی همزمان با حمله خارجی در یمن بودیم، اما این یمنیها نشان دادند که عنصر شجاعت در ترکیب با عنصر ایمان راسخ باعث به وجود آمدن شگفتی و معجزه میشود و نهایتاً پیروزی و نصرت از آن ملت سرافراز و مجاهد یمنی است.
دست خالی صهیونیستها و آمریکا
تحولات اخیر در یمن نشاندهنده یک جنگ نابرابر است که میان نیروهای انصارالله و ائتلاف سعودی-آمریکایی در حال انجام است. این جنگ نه تنها به لحاظ نظامی بلکه به لحاظ اطلاعاتی نیز دچار چالشهای جدی است. صهیونیستها و آمریکا به عنوان بازیگران اصلی در این بحران، به رغم تلاشهای خود، هنوز نتوانستهاند به اهداف خود در یمن دست یابند. این ناکامیها نشاندهنده ضعف اطلاعاتی و استراتژیک آنها در این منطقه است.
تحلیلگران امنیتی به وضوح مشاهده میکنند که صهیونیستها و آمریکا در جمعآوری اطلاعات و تحلیل وضعیت یمن با چالشهای جدی مواجه هستند. این امر به آنها اجازه نمیدهد تا به اهداف خود در حملات هوایی و نظامی دست یابند. در واقع، این ضعف اطلاعاتی به انصارالله این امکان را میدهد که با استفاده از تاکتیکهای نامتقارن، به مقابله با دشمنان بپردازند.
تلاش مذبوحانه برای ایجاد انشقاق میان یمن و غزه
یکی از اهداف کلیدی دشمنان، حذف یمن از معادلات غزه و اعمال نظر خود در این منطقه است. با این حال، تا کنون این تلاشها با ناکامی مواجه شده است. یمن به عنوان یک بازیگر کلیدی در محور مقاومت، نه تنها به طور مستقل عمل میکند بلکه به عنوان یک عنصر تأثیرگذار در معادلات غزه نیز شناخته میشود. این موضوع نشاندهنده همبستگی و هماهنگی میان کشورهای محور مقاومت است.
تظاهرات میلیونی یمنیها در حمایت از مردم غزه و مطالبه از نیروهای انصار الله برای کمک رسانی و پشتیبانی از مردم و مقاومت غزه که به دلیل ایمان راسخ و مستحکم مردمی است باعث شده است که عملاً همراهی و همکاری کاملی میان تحولات یمن و تحولات غزه در جریان باشد. قطع کردن مسیر تجارت دریایی صهیونیستها و نابودی یکی از شاهرگهای حیات رژیم جعلی صهیونی از جمله دلایل اصلی عقب نشینی و قبول شکست صهیونیستها در برابر حماس و غزه محسوب میشود.
همراهی و همکاری کامل واشنگتن و تلآویو
همکاری کاملاً هماهنگ آمریکا و اسرائیل در اقدامات علیه یمن، به وضوح نشاندهنده یک استراتژی مشترک برای تضعیف محور مقاومت است. این همکاریها نه تنها به صورت نظامی بلکه در زمینههای اطلاعاتی و سیاسی نیز قابل مشاهده است. این دو کشور به دنبال ایجاد یک جبهه متحد علیه یمن و محور مقاومت هستند، اما این تلاشها تا کنون با موفقیت مواجه نشده است.
پیش از این در زمان بایدن نیز آمریکاییها تلاش کردند تا با ایجاد یک ائتلاف بینالمللی دریایی، با حمله به یمن مانع از حمایت و پشتیبانی یمنیها از حماس و مقاومت غزه شوند، اما دست و پا درازتر مجبور به عقب نشینی و قبول شکست شدند. این بار نیز ترامپ که عملاً دیگر معدود دولتهای همسو و متحد خود را نیز در کنار خود ندارد مجبور شده است تا با همراهی و هماهنگی کامل صهیونیستها و تحت تأثیر لابیهای صهیونیستی چنین اشتباه مهلکی را انجام دهد.
ایران، برهم زننده بازی صهیونیستی _ آمریکایی
ایران به عنوان یکی از حامیان اصلی محور مقاومت، به تهدیدات توخالی آمریکا توجهی ندارد. به ویژه پس از بیانات رهبر معظم انقلاب، عزم راسخ ایران برای مقابله با تهدیدات و هرگونه اقدامات خصمانه دشمنان به وضوح نمایان شده است. این موضوع نشاندهنده اعتماد به نفس و قدرت ایران در برابر فشارهای خارجی است.
از سوی دیگر بازی خوانی بی نظیر رهبر معظم انقلاب اسلامی و عقلانیت و عزت و حکم و مصلحتی که در بدنه حاکمیتی ایران وجود دارد باعث شده است که عملاً راهبرد چماق و هویج ترامپ و غرب شکست خورده و موفقیتی برای آنها نداشته باشد.
تهدیدات جدید ترامپ که بر علیه دولت و ملت ایران در پی حمله به یمن بیان شده است نیز اولاً موضوع جدیدی نیست و همواره وجود داشته است و در ثانی به دلیل عدم شناخت صحیح ترامپ و آمریکا از منطقه و محور مقاومت است. محور مقاومت موجودیتی مستقل و با عقلانیت تام است که در شرایط و برهههای مختلف به تنهایی تصمیم گیری و عملیات میکند و ایران و سایر نیروهای مقاومت در منطقه به عنوان حامی و پشتیبان آن هستند. این سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران در حمایت و پشتیبانی از ملتهای مظلوم و آزاده جهان و جریان مقاومت است و با تهدیدات هیچ قدرت خارجی عوض نمیگردد.
زاگرس، بهانه مهمل آمریکاییها
تهدید به حمله به ناو زاگرس و ناوهای شناسایی و اطلاعاتی ایران در دریای سرخ، بخشی از استراتژی دشمن برای ایجاد درگیریهای پیشدستانه با ایران است. این تهدیدات نه تنها به عنوان یک اقدام نظامی بلکه به عنوان یک پیام سیاسی به ایران تلقی میشود. با این حال، ایران با درایت و هوشمندی به این تهدیدات پاسخ میدهد و به تقویت مواضع خود ادامه میدهد.
هرچند که ناو دریایی و کاملاً بومی زاگرس، راهبردی و تعیین کننده در میدان قلمداد میشود و ایالات متحده و صهیونیستها از حضور آن آزار میبینند، اما گفتنی است که ناو زاگرس بهانهای بیش نیست و هدف نهایی آمریکاییها تحمیل اراده و ترساندن ایران است. تصور آمریکا آن است که در صورت مرعوب شدن ایران و عقب نشینی ایران در موضوع ناو زاگرس، میتواند در دیگر موضوعات نیز از طریق راهبرد تهدید و ارعاب به اهداف خود دست پیدا کند حال آن که یمنیها در شناسایی و هدف قرار دادن ناوها و پایگاههای آمریکایی در منطقه محتاج ناو زاگرس ایرانی نیستند و میتوانند از طرق گوناگون محل و اطلاعات دقیق این پایگاهها و اهداف را شناسایی نمایند.
آمریکا؛ محور اصلی مبارزه
در اصل، محور مقاومت در منطقه برای نابودی و مبارزه با اسرائیل با مانع اصلی به نام آمریکا مواجه است؛ لذا باید توجه داشت که مبارزه اصلی باید علیه آمریکا باشد. این موضوع نه تنها به تقویت محور مقاومت کمک میکند بلکه به ایجاد یک استراتژی جامع برای مقابله با دشمنان نیز میانجامد.
ایالات متحده نیز هم اکنون از جانب و به تبعیت از اسرائیل و صهیونیستها است که جنگ افروزی میکند. در حالیکه سیاست و راهبرد اعلامی و اعمالی یمنیها در طول این یک سال و نیم از بعد از عملیات طوفان الاقصی صرفاً حمایت از مردم غزه و مقابله با اسرائیل و ممانعت از تردد کشتیهای با مقصد رژیم جعلی صهیونیستی بوده است و عملاً منافع آمریکاییها تحت الشعاع قرار نداشته است. اما صهیونیستها به واسطه لابی با نفوذ خود در ایالات متحده عملاً ترامپ و آمریکا را به سان عروسک خیمه شب بازی خود در منطقه مجاب به آتش افروزی در منطقه و یمن کردهاند. حال اینک مشخص شده است که عملاً ایالات متحده نیروی نیابتی رژیم جعلی صهیوینستی است و بنا به اذعان بسیاری از تحلیل گران سیاسی در صورتی که ایالات متحده پشتیبان و حامی اسرائیل نباشد موجودیت اسرائیل به راحتی قابل نابود شدن و از بین رفتن است. همانگونه که در عملیات طوفان الاقصی سال گذشته گروه کوچک وتحت محاصره مقاومت مردمی فلسطین، حماس توانست تا ابهت پوشالی رژیم را شکسته و تنها با تنفس مصنوعی ایالات متحده بود که اسرائیلیها توانستند تا در ادامه چنین جنایتهایی را متوجه مردم مظلوم فلسطین نمایند؛ و اگرنه شکست و زوال رژیم امری کاملاً عیان و آشکار میباشد.
زنگ خطر
حملات دشمن به یمن از مبادی مختلفی نظیر ناوهواپیمابر هری ترومن، پایگاه الظفره امارات و پایگاه العدید قطر انجام میشود. این حملات نشاندهنده یک همکاری نظامی گسترده میان کشورهای غربی و عربی است. با این حال، انصارالله با استفاده از توانمندیهای خود، به مقابله با این تهدیدات ادامه میدهد.
هواپیماهای انگلیسی مشارکت کننده در حمله به یمن نیز از مبدأ آکروتیری قبرس به پرواز در آمده و عملاً این پایگاهها تبدیل به اهداف متخاصم برای یمن شده است. نیروهای مقاومت انصارالله یمن در صورت استمرار حملات از این پایگاهها چارهای جز هدف قرار دادن و نابودی این پایگاهها ندارند. فلذا زنگ خطر جدی برای کشورهای منطقهای که پایگاه و یا آسمان و زمین و فضا در اختیار غرب و آمریکا برای حمله به یمن قرار میدهند به صدا در آمده است و باید مراقبت کنند تا هدف موشکها و پهبادهای یمنی قرار نگیرند.
از سوی دیگر تصور اینکه ارتباط دادن انصار الله یمن به ایران میتواند تا مانع از اقدامات انقلابی و جهادی یمنیها باشد نیز نادرست و غلط است. چرا که یمن با محاسبه شرایط و موقعیت خود مستقلاً تصمیم گیری و عملیات انجام میدهد و وابسته به سطح سیاسی تهران و ایران نیستند. تصور اینکه کشورهای منطقه به دلیل روابط خود با ایران میتوانند یک شبکه بازدارندگی از این حیث برای خود دست و پا کنند کاملاً موهوم و نادرست است. فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تکریم و معارفه فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا نیروی زمینی سپاه نیز ضمن تاکید بر این موضوع گفتند: «ایران نقشی در تنظیم سیاستهای ملی یمن ندارد و انصارالله یمن تصمیمات راهبردی و عملیاتی خود را بهصورت مستقل اتخاذ میکند؛ ما هر کجا عمل کنیم، واضح و آشکار مسئولیت آن را برعهده میگیریم.»
توئیت ترامپ و شکست زودهنگام
توئیت ترامپ به عنوان یک علامت از شکست زودهنگام دور جدید حملات آمریکا در برابر یمن تلقی میشود. این موضوع نشاندهنده ناکامی استراتژیهای نظامی و سیاسی آمریکا در منطقه است. اینکه هنوز ترامپ متوجه نشده است که انصارالله یمن مستقل از ایران دارای چنین قدرتی است باعث شده است که در توییتهای چند روز اخیر بارها اقدامات انصارالله یمن را متوجه و مربوط به ایران نشان دهد تا شاید بتواند از آبروی ریخته شده خود در منطقه جلوگیری کند. واقعیت این است که اگر ترامپ و آمریکا توانایی هدف قرار دادن انصارالله و قدرت نظامی یمنیها را داشت هیچگاه اقدام به توییت زنی و تهدید تهران برای عدم حمایت از یمن نمیکرد. فلذا توییتهای ترامپ نشانگر خشمگین شدن او به دلیل شکست در این عملیاتها است.
از سوی دیگر برخی تلاش کردند تا شرایط امروز را با شرایط دی ماه سال ۱۳۹۸ تلاقی دهند. گفتنی است که توییتهای ترامپ اگرچه شبیه به همان برهه زمانی است و نهایتاً منجر به اشتباه تاریخی ترامپ در به شهادت رساندن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شده است، اما به اذعان خود ترامپ این اقدام او در آن برهه زمانی کاملاً اشتباه بوده و منجر به پشیمانی برای آمریکاییها شده است. همچنین از بعد از سال ۱۳۹۸ نه تنها قدرت آمریکاییها در منطقه افزایش پیدا نکرد بلکه حملات متعدد به پایگاههای آمریکایی افزایش پیدا کرد و تنها پس از چند سال عملیات طوفان الاقصی رخ داد که همه تار و پودهای رشته کرده غرب و آمریکا را از هم گسیخت. فلذا شرایط اصلاً به مانند دی ماه سال ۱۳۹۸ نیست و باید مراقبت کرد تا دشمن غدّار، عملیات شکست خورده خود در ۱۳ دی ۱۳۹۸ را بازتولید معنایی و گفتمانی نکند.
فشار حداکثری به ایران و اهمیت کنترل تنگه باب المندب
آمریکا در پی فشار حداکثری به ایران، به ویژه کنترل و کاهش فروش نفت ایران، به دنبال در دست گرفتن تنگه باب المندب است. این اقدام نه تنها به دنبال کنترل تجارت نفتی ایران است بلکه به دنبال ایجاد یک خط دفاعی برای خود در برابر محور مقاومت نیز میباشد. این استراتژی، نشاندهنده یک رویکرد تهاجمی و برنامهریزی شده از سوی آمریکا است.
رویکردی که پیش از این از طریق جنگ نیابتی عربستان با یمنیها پی گرفته شد و نهایتاً با شکست رو به رو شد و امروز ایالات متحده به دنبال احیای آن است. به نظر میرسد که هر چند که اقدامات آمریکایی در منطقه مصداق جنایت جنگی است و ناقض حقوق بشری، اما در روی زمین و میدان توانایی تثبیت و تحمیل خواست و اراده خود را ندارد و کنترل تنگه باب المندب در اختیار انصارالله یمن باقی خواهد ماند.
آمریکا و تلاش برای احیای اشغالگران
با وجود گذشت یک سال و نیم از عملیات طوفان الاقصی، شکست ترمیم ناپذیر اسرائیلیها همچنان ادامه پیدا کرده است و به نظر میرسد که هنوز نتوانستهاند تا خود را بازیابی کنند. در همین راستا تیم ترامپ که تحت تأثیر شدید لابی صهیونیستها است به دنبال کلید زدن یک سلسله درگیری در منطقه غرب آسیا ذیل تصاعد تنش هستند تا هم جریان مقاومت، فرسوده شده و عقب نشینی کند و هم برای آماده شدن و بازیابی قدرت از دست رفته اسرائیل، زمان بخرند.
برآوردهای امنیتی آمریکایی نشان میدهد که موازنه قوا در منطقه به نفع جبهه مقاومت میباشد فلذا باید با اقدامات مستقیم آمریکا در منطقه، هم قدرت جریان مقاومت را کمتر کرده و کنترل نمایند و هم فرصتی برای بازسازی و بازیابی توان رژیم جعلی صهیونیستی ایجاد نمایند.
در این بین نیز با راهبرد «جنگ میان جنگها» تلاش دارند تا جریان مقاومت را دچار خطای تحلیلی و محاسباتی نمایند. از مهمترین اقدامات آمریکاییها و صهیونیستها در این راهبردها میتوان به ترورهای هدفمند در سطح مختلف و یا انجام عملیاتهای خرابکارانه و یا تبدیل مقابله با یمن به مدخلی برای ضربه به ناوگان کشتیرانی نفت ایران، و نهایتاً ارتباط دادن بحرانهای مختلف به همدیگر برای افزایش هزینههای هر کدام از این بحرانها اشاره کرد.
تهدیدات گاه و بی گاه تهران و اتخاذ سیاست فشار حداکثری بر علیه ایران نیز به منظور تضعیف و به انحراف کشاندن محاسبات و سطح تحلیل ایرانیان بوده و تلاشی مذبوحانه برای هنجارمند کردن اقدامات و تصمیمات سیاسی تهران میباشد. همه این اقدامات را میتوان ذیل جنگ ترکیبی گسترده آمریکا و صهیونیستها برای ایجاد تغییرات بنیادین در سطوح عالی منطقهای قلمداد کرد.
سخن پایانی
با توجه به تحولات اخیر در یمن و تلاشهای دشمنان، به وضوح میتوان گفت که محور مقاومت با عزم راسخ و با عنایت الهی، قادر به شکست جبهه استکبار خواهد بود. این موضوع نه تنها به تقویت موقعیت یمن در معادلات منطقهای کمک میکند بلکه به ایجاد یک آینده روشن برای محور مقاومت نیز منجر خواهد شد.
تکرار اشتباه بایدن توسط ترامپ در حمله به نیروهای مقاومت انصارالله یمن نه تنها باعث کاهش ایمان و عزم و اراده ایشان در مقابله با استکبار و حمایت از مردم مظلوم غزه نخواهد شد بلکه منجر به تغییر معادلات منطقهای به نفع جریان مقاومت شده و پشیمانی و شکست را برای غرب و آمریکا به ارمغان خواهد آورد.
ایمان مثال زدنی یمنیها و تاکید ایشان بر تنها ترسیدن از خداوند منان و اعتقاد قلبی آنها به پیروزی جبهه حق علیه باطل باعث شده است که عملاً آمریکا و صهیونیستها توانایی مقابله با آنها را نداشته باشند و مطمئناً بر اساس سنتهای الهی نهایتاً در پس هر سختی یک آسانی است و زمین را خداوند به بندگان صالح خود به میراث گذاشته است.