نظام جمهوری اسلامی به ملت ایران امکان احیای کامل هویت خود را داد؛ اگر جوانان امروز تاریخ را مطالعه کنند، هرگز به سیاستهای انگلیس و نظام سیاسی آن گرایش پیدا نخواهند کرد. اگر نسل جوان امروز از این پیشینه تاریخی آگاه شود، نهتنها جذب چنین نظامهای سیاسی نخواهد شد، بلکه به نظام جمهوری اسلامی ایران که ریشه در فرهنگ و هویت خود دارد، گرایش پیدا میکند.
به مناسبت روز جمهوری اسلامی ایران، طی گفتوگو با «عباس سلیمی نمین» مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به بررسی چند پرسش کلیدی در ارتباط با این رویداد مهم تاریخی پرداخیتم؛ در این مصاحبه چرایی تصمیم امام خمینی (ره) برای برگزاری همهپرسی علیرغم حمایت عمومی از جمهوری اسلامی و واکنشهای نظامهای سرمایهداری به گسترش هویت جمهوری اسلامی و چگونگی تاثیر آن بر روابط جهانی بررسی شده و در نهایت، چگونگی آگاهسازی نسل جوان نسبت به پیشینه تاریخی و سیاستهای استعماری کشورهای غربی و ایجاد ارتباطی مثبت با ماهیت جمهوری اسلامی اشاره دارد.
آقای دکتر! چرا امام خمینی (ره) با وجود مطالبهی عمومی برای تشکیل جمهوری اسلامی، برگزاری همهپرسی را ضروری دانست؟
با وجود اینکه پیش از پیروزی نهضت سراسری ملت ایران، مردم در راهپیماییهای مختلف در سراسر کشور نوع نظام سیاسی مطلوب خود را مطالبه کرده بودند و در تمامی پلاکاردها و شعارهایشان بر «جمهوری اسلامی» تاکید داشتند، امام خمینی (ره) خواستار برگزاری همهپرسی برای تعیین نظام سیاسی شد. این تصمیم با هدف قانونمند شدن امور اتخاذ شد، چرا که خارج از چهارچوب قانون، این مطالبه صرفاً یک خواسته مردمی و اجتماعی بود. امام(ره) بر آن بود که همه مسائل، از نوع نظام سیاسی گرفته تا قانون اساسی، بر اساس رأی مردم تعیین شود. اهمیت این موضوع امروزه بیش از هر زمان دیگری قابل درک است. نظام جمهوری اسلامی به ملت ایران امکان احیای کامل هویت خود را داد. اگر ایران به نظامهای دیگر مانند مارکسیستی، سوسیالیستی یا سرمایهداری نزدیک میشد، هویت مستقلی نمیتوانست داشته باشد و در آنها مستحیل میگردید. حساسیت جدی قدرتهای دنیا این است که ایران در دوران انقلاب اسلامی خود را در چارچوب نظامهای سیاسی رایج آن دوران تعریف نکرده و بلکه مدل حکومتی خاص خود را ارائه داده است. این انتخاب، هرچند دشوار، جایگاه ایران را در میان نظامهای سیاسی تثبیت کرد. اگر ایران در قالب نظام سرمایهداری یا سوسیالیستی قرار میگرفت، طبیعتاً آثار و تبعات خاصی در حوزههای اقتصادی، سیاسی و روابط بینالملل به همراه داشت. اما جمهوری اسلامی ایران با تعریف یک مدل حکومتی جدید، مسئولیت سنگینی را پذیرفت و ناچار شد به مرور زمان، متناسب با نیازهای جامعه بشری، تفکر، اندیشه و برنامهریزیهای مستقل خود را تولید کند. این امر، امروز یکی از دستاوردهای بزرگ جمهوری اسلامی محسوب میشود.
چگونه گسترش هویت جمهوری اسلامی باعث واکنش نظامهای سرمایهداری شده است؟
عصبانیت نظامهای موجود تا آنجایی است که واکنش خود را بهوضوح نشان میدهند به گونهای که حتی آزادیهایی را که خودشان ادعای دفاع از آن را دارند را زیر پا میگذارند. بهعنوان نمونه، در فرانسه قانونی تصویب شد که حضور بانوان با حجاب در میدانهای ورزشی ممنوع است. این اقدام، نقض آشکار آزادیی است که خود آنها اعلام کرده بودند. این موضوع نشان میدهد مدل سیاسی و حکومتی جمهوری اسلامی حتی در مجامع ورزشی نیز بهعنوان یک عامل مستقیم جایگاه خود را تثبیت کرده و انگار حجاب افراد در ورزشگاهها تبلیغ جمهوری اسلامی است. برای کشورهای سرمایهداری، این روند یک تهدید محسوب میشود. ما در میدانهای ورزشی صرفاً فعالیت خود را انجام میدهیم، اما مشخص است که این مدل بهتدریج در حال گسترش است. امروز تنها بانوان ما نیستند که با حجاب در رقابتهای ورزشی ظاهر میشوند، بلکه
حساسیت جدی قدرتهای دنیا این است که ایران در دوران انقلاب اسلامی خود را در چارچوب نظامهای سیاسی رایج آن دوران تعریف نکرده و بلکه مدل حکومتی خاص خود را ارائه داده است. این انتخاب، هرچند دشوار، جایگاه ایران را در میان نظامهای سیاسی تثبیت کرد.
سایر مسلمانان در کشورهای مختلف نیز این الگو را دنبال میکنند و به نمایش میگذارند. این نشان میدهد که ما توانستهایم هویتی مبتنی بر اسلام ایجاد کنیم؛ هویتی که نهتنها فرهنگی، بلکه سیاسی نیز هست و روزبهروز گسترش مییابد. البته این گسترش محدود به ایران نیست. به همین دلیل، نظامهای موجود برای منصرف کردن ما از این مدل و تحلیل بردن آن، فشارهای جدی وارد میکنند. بااینحال، ما موفق شدهایم این الگو را تثبیت کنیم، هرچند که هنوز نیاز به تلاشهای بیشتری وجود دارد تا بتوانیم این مدل را بر اساس باورهای دینی، کاملاً منضبط کرده و به علاقهمندان ارائه دهیم. انتخاب مدل حکومتداری برای ما بسیار مهم بوده است. این تنها یک رأیگیری نبود، بلکه از ابتدا اعلام کردیم که ما هویتی مستقل داریم و میخواهیم در جهان بر اساس این هویت تعریف شویم. مطمئناً این روند روزبهروز گسترش مییابد و موجب تقویت بازگشت به خویشتن در کشورهای اسلامی میشود.
چگونه میتوان نسل جوان را نسبت به پیشینه تاریخی و سیاستهای استعماری کشورهای غربی آگاه کرد و شکاف که میان بخشی از نسل جوان و جمهوری اسلامی ایجاد شده است را مرتفع کرد؟
ترمیم شکاف ایجادشده بین نسلی، یکی از چالشهای اساسی در جامعه امروز است. کشورهای غربی، بهویژه انگلیس، برای جلب افکار عمومی در کشورهای مختلف، هزینههای کلانی در زمینه دیپلماسی عمومی صرف میکنند. این هزینهها شامل راهاندازی و حمایت از رسانههایی است که بتوانند نسل جدید را به سمت خود جذب کنند. بااینحال، اگر جوانان امروز تاریخ را مطالعه کنند، هرگز به سیاستهای انگلیس و نظام سیاسی آن گرایش پیدا نخواهند کرد. جنایاتی که انگلیس در آفریقا، آسیا و سایر نقاط جهان مرتکب شده است، از بردهداری گرفته تا نابودی ملتها، نشاندهنده چهره واقعی این نظام است. برای نمونه برای جنایات انگلیس در هند میتوان به کودتاهای متعدد، قتل دانشمندان و تحمیل حکومتهای وابسته اشاره کرد. در ایران نیز انگلیس دو بار کودتا کرده و دولتهایی را به مردم تحمیل کرده است. این روند در بسیاری از کشورهای دیگر نیز تکرار شده است. اگر نسل جوان امروز از این پیشینه تاریخی آگاه شود، نهتنها جذب چنین نظامهای سیاسی نخواهد شد، بلکه به نظامی که ریشه در فرهنگ و هویت خود دارد، گرایش پیدا میکند. اما متاسفانه، کشورهای غربی با صرف بودجههای هنگفت، در تلاشاند تا این آگاهی را از جوانان بگیرند. در مقابل، ما به دلیل تحریمها و مشکلات اقتصادی، سرمایهگذاری لازم را برای آگاهسازی نسل جدید انجام نمیدهیم. نظامهای غربی، با وجود کارنامهای سرشار از جنایت و دخالت در امور کشورهای دیگر، خود را مدافع حقوق بشر، آزادی و دموکراسی معرفی میکنند. این در حالی است که تاریخ ثابت کرده است که عملکرد آنها چیزی جز نابودی، کودتا و سلطهگری نبوده است. از کودتاهای آمریکا در آمریکای لاتین گرفته تا مداخلات نظامی در دیگر نقاط جهان، همگی نشاندهنده سیاستهای استعماری این کشورهاست. یکی از مهمترین راههای آگاهسازی نسل جوان، سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ و آموزش تاریخ است. متأسفانه در این زمینه هم غفلت کردهایم و هم عملکرد ضعیفی داشتهایم.