در حالی که اغلب رسانههای غربی در تلاشند از تضعیف حزبالله به دنبال ترور شهید «سیدحسن نصرالله» سخن بگویند، اندیشکده «رند» در پژوهشی با عنوان «شبکههای حزبالله در آمریکای لاتین» هشدار داده است که نفوذ شبکههای حزبالله در آمریکای لاتین تهدیدی برای ایالات متحده آمریکاست. این اندیشکده در گزارش اخیر خود ادعا کرده است: «چون سازمان حزبالله با محدودیتهای عملیاتی بیسابقهای در لبنان، سوریه و سایر مناطق مواجه است، شبکههای آمریکای لاتین آن، که در گذشته عمدتاً برای جمعآوری کمک مالی استفاده میشدند، ارزش مضاعفی برای ایجاد قدرت عملیاتی و پایگاههای جایگزین این گروه، دور از صحنه اصلی (نبرد) خود یافتهاند.»
به نوشته این اندیشکده، ردپای حزبالله در آمریکای لاتین نه جدید است و نه محدود به تئوریها. این سازمان از اوایل دهه ۱۹۸۰ در منطقه حضور داشته و شبکههایی را ایجاد کرد که حداقل ۱۲ کشور از مکزیک تا آرژانتین را در بر میگیرد. ترکیب آنها، که متشکل از شبکه پیچیده از عوامل مستقیم، حامیان ایدئولوژیک، شرکای فرصتطلب، و اعضای جامعه دیاسپورا با درجات مختلف ارتباط سازمانی است، مقابله با این شبکهها را چالشبرانگیز کرده است. این شبکههای پراکنده ظرفیت جمعآوری کمک مالی و قابلیت عملیاتی حزبالله را (پیشتر) به نمایش گذاشتهاند.
اندیشکده رند افزود: «دو قطب جغرافیایی برای حضور منطقهای حزبالله حیاتی هستند: منطقه سهمرزی- ـ جایی که آرژانتین، برزیل و پاراگوئه تلاقی دارند- ـ و ونزوئلا تحت حکومتهای هوگو چاوز و نیکلاس مادورو. ونزوئلا حمایت صریح دولتی از جمله محافظت سیاسی، مجوز فعالیت اقتصادی و شبکههای حملونقل را از طریق شرکتهای دولتی، مانند خطوط هوایی کونویاسا ارائه میدهد. همکاری استراتژیک ونزوئلا با ایران که در یک توافقنامه همکاری ۲۰ ساله در سال ۲۰۲۲ رسمیت یافت، موقعیت حزبالله را بیشتر تقویت کرده است. مادورو صراحتاً کشورش را با (محور مقاومت) ایران همسو کرد و محیطی را ایجاد کرد که در آن، عوامل حزبالله بتوانند آزادانه حرکت کنند، به منابع دسترسی داشته باشند و به طور بالقوه قابلیتهای عملیاتی را با نظارت محدود توسعه دهند.»
این اندیشکده در ادامه تصریح کرد: «ایران از طریق یک رویکرد هماهنگ که شامل احداث مراکز فرهنگی، اعطای بورسیههای آموزشی، انجام عملیات رسانهای، مانند راهاندازی هیسپان تیوی و زیرساختهای دیپلماتیک در آمریکای لاتین میشود، به طور گستردهتری نفوذ خود را در این منطقه ایجاد کرده که حزبالله نیز از آن بهرهمند میشود. ترجمه و انتشار کتاب خاطرات رهبر معظم ایران به زبان اسپانیایی در سال ۲۰۲۳، نمونهای از اقدامات ایران برای ایجاد پیوندهای منطقهای و ایدئولوژیک است.»
اشاره این اندیشکده آمریکایی به سفر شهید رئیسی به کاراکاس در تابستان سال ۱۴۰۲ است که طی آن، دو طرف یادداشت تفاهمی برای گسترش همکاریها در حوزه پتروشیمی با هدف انجام پروژههای مشترک امضا کردند. شهید رئیسی در آن زمان اعلام کرد جمهوری اسلامی قصد دارد تجارت با ونزوئلا را از سالانه سه میلیارد دلار به ۲۰ میلیارد دلار افزایش دهد. در آن زمان، برخی رسانههای صهیونیستی از جمله «اسرائیلهیوم» مدعی شدند که ونزوئلا به مکانی برای فعالیتهای حزبالله لبنان تبدیل شده و ادعا کردند این گروه در برخی مناطق ونزوئلا، مراکز آموزش نظامی دایر کرده است و جمهوری اسلامی از این طریق میتواند نفوذ خود را در سراسر آمریکای لاتین گسترش دهد.
این اندیشکده در بخش دیگری از پژوهش خود با بیان اینکه آخرین جلسه استماع کنگره آمریکا درباره فعالیتهای حزبالله در منطقه آمریکای لاتین به سال ۲۰۱۵ باز میگردد، از عدم به روزرسانی نکردن دادههای واشنگتن در این زمینه انتقاد کرد و نوشت: «نوسانات پویای منطقه غرب آسیا، توأم با افزایش حمایت ایالات متحده از اسرائیل، شرایطی را ایجاد کرده که شاید حزبالله را به سمت استفاده از شبکههای جهانی خود، از جمله در آمریکای مرکزی و جنوبی، سوق دهد. در حالی که این سازمان ممکن است حوزه نفوذ فوری خود را اولویتبندی کند، زیرساختهای مستقر در آمریکای لاتین امکان پاسخهای نامتقارن را فراهم میکند و از تشدید مستقیم درگیریها در غرب آسیا نیز جلوگیری مینماید.»
رند در پایان خاطر نشان کرده است: «درک عملیات حزبالله در آمریکای لاتین مؤلفهای است که نباید نادیده گرفته شود. باید پا را از الگوی تاریخی نادیده گرفتن قابلیتهای این سازمان فراتر گذاشت و با یک رویکرد جامع و مبتنی بر شواهد و به صورت علنی به بیان (نفوذ و حضور) این سازمان در منطقه آمریکای لاتین) پرداخت.»