چند روز پیش بود که سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، در اظهارات خود به موضوع نامه دونالد ترامپ و پاسخ به آن واکنش نشان داد؛ در پی این موضوع برخی به نقد این اقدام پرداختند و اذعان داشتند که مرجع اصلی اظهارنظر در این زمینه دستگاه دیپلماسی و بهطور مشخص وزیر امور خارجه است و ورود میدان (نظامیان) به حوزه دیپلماسی نوعی جابجایی نقشها محسوب میشود
چند روز پیش بود که سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، در اظهارات خود به موضوع نامه دونالد ترامپ و پاسخ به آن واکنش نشان داد؛ در پی این موضوع برخی به نقد این اقدام پرداختند و اذعان داشتند که مرجع اصلی اظهارنظر در این زمینه دستگاه دیپلماسی و بهطور مشخص وزیر امور خارجه است و ورود میدان (نظامیان) به حوزه دیپلماسی نوعی جابجایی نقشها محسوب میشود که نهتنها مزیتی ندارد، بلکه میتواند اختلال ایجاد کند و محاسبات غلطی را برای طرف مقابل به دنبال داشته باشد. در ادامه در پاسخ به این شبهه مواردی را بیان میکنیم.
1.نخستین نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، جایگاه سرلشکر باقری بهعنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است. این جایگاه نهتنها یک نقش اجرایی در حوزه نظامی، بلکه یک مسئولیت راهبردی در حفظ امنیت ملی و دفاع از منافع کشور در برابر تهدیدات خارجی را شامل میشود. در شرایطی که نامهای از سوی دونالد ترامپ، بهعنوان چهرهای که سابقه سیاستهای خصمانه علیه ایران داشته، مطرح میشود، طبیعی است که نهادهای نظامی بهعنوان بخشی از ساختار دفاعی کشور نسبت به آن حساسیت نشان دهند. اظهارنظر سرلشکر باقری در این زمینه میتواند نشانهای از هوشیاری و آمادگی نیروهای مسلح برای مواجهه با هرگونه پیامد احتمالی باشد، چه این پیامدها نظامی باشد و چه سیاسی.
2.دومین جنبه مثبت این اقدام، تقویت انسجام ملی و ارسال پیامی واحد به خارج از کشور است. در شرایطی که دشمنان ایران ممکن است به دنبال بهرهبرداری از شکافهای داخلی باشند، هماهنگی میان میدان و دیپلماسی میتواند نشاندهنده وحدت نظر و اراده در میان نهادهای مختلف نظام باشد. اظهارات سرلشکر باقری، در کنار پاسخ دستگاه دیپلماسی، این پیام را به طرف مقابل منتقل میکند که ایران در همه سطوح، از دیپلماتیک گرفته تا نظامی، آماده پاسخگویی است. این امر بهویژه در برابر شخصیتی چون ترامپ، که به زبان زور و تهدید آشناست، میتواند بازدارندگی بیشتری ایجاد کند.
3.سومین مزیت این اقدام، تأثیر آن بر محاسبات طرف مقابل است. برخلاف آنچه در برداشتها با عنوانهای «محاسبات غلط» و «پیامدهای ناخواسته»(به این معنا که این افراد گمان میکنند حضور افراد نظامی در مباحث دیپلماسی این فرکانس را به دشمن میدهد که ایران در پی جنگطلبی است) مطرح شده، ورود یک مقام ارشد نظامی به بحث میتواند بهعنوان یک اهرم فشار روانی عمل کند. در جهانی که قدرت نظامی یکی از عوامل تعیینکننده در معادلات بینالمللی است، اظهارنظر سرلشکر باقری یادآور توان دفاعی ایران و خط قرمزهای آن است. این موضوع میتواند طرف مقابل را وادار کند تا با احتیاط بیشتری عمل کند و از اقدامات نسنجیدهای که ممکن است به تقابل نظامی منجر شود، اجتناب ورزد.
4.چهارمین نکته، نقش مکمل میدان و دیپلماسی در سیاست خارجی ایران است. تاریخ انقلاب اسلامی نشان داده که موفقیت ایران در بسیاری از عرصهها نتیجه تعامل سازنده میان این دو حوزه بوده است. در سالهای اخیر به خوبی شاهد اهمیت و نتیجه این موضوع بودهایم. در این مورد خاص نیز، اظهارات سرلشکر باقری میتواند بهعنوان پشتوانهای برای موضع دیپلماتیک ایران عمل کند و به وزیر امور خارجه قدرت مانور بیشتری در مذاکرات یا پاسخگوییها بدهد.
جان کلام اینکه ورود سرلشکر باقری به این موضوع نهتنها اختلال نیست، بلکه نشانهای از بلوغ نظام تصمیمگیری ایران است. این اقدام نشان میدهد که در ایران، همه نهادها در راستای یک هدف مشترک عمل میکنند و هیچیک از حوزهها منفک از دیگری نیست. در جهانی که تهدیدات ترکیبی (نظامی، سیاسی، اقتصادی) به یک واقعیت تبدیل شده، پاسخ ترکیبی از سوی ایران، که هم دیپلماسی ظریف و هم اقتدار نظامی را در بر میگیرد، یک استراتژی هوشمندانه است. بنابراین، اقدام سرلشکر باقری نهتنها قابل دفاع، بلکه شایسته تقدیر است، زیرا به تقویت جایگاه ایران در برابر تهدیدات خارجی کمک میکند.