«شرطی نکردن» کشور به مذاکره از جمله مسائل مهمی بود که رهبر معظم انقلاب در روزهای اخیر به مسئولان گوشزد کرد! مسئلهای که نمیتوان به راحتی از کنار آن رد شد چرا که در گزارشهایی که در هفتههای اخیر توسط چند اندیشکده پرنفوذ آمریکایی منتشر شده، بهصراحت اعلام میکند که یکی از مؤثرترین ابزارها در قبال ایران، مدیریت انتظارات مردم ایران از مذاکرات است. یعنی بدون امتیاز واقعی، جامعه را در حالت انتظار و امید نگهداشت.
«شرطی نکردن» کشور به مذاکره از جمله مسائل مهمی بود که رهبر معظم انقلاب در روزهای اخیر به مسئولان گوشزد کرد! مسئلهای که نمیتوان به راحتی از کنار آن رد شد چرا که در گزارشهایی که در هفتههای اخیر توسط چند اندیشکده پرنفوذ آمریکایی منتشر شده، بهصراحت اعلام میکند که یکی از مؤثرترین ابزارها در قبال ایران، مدیریت انتظارات مردم ایران از مذاکرات است. یعنی بدون امتیاز واقعی، جامعه را در حالت انتظار و امید نگهداشت.
در فضای مذاکراتی میان ایران و آمریکا، گاه مهمتر از آنچه در میز مذاکره میگذرد، چگونگی طراحی فضای روانی پیرامون آن است. مرور تحولات اخیر نشان میدهد که طرف آمریکایی از الگوی مشخصی استفاده میکند به این صورت که ابتدا با ارسال سیگنالهای مثبت، فضا را در ایران خوشبینانه و آرام میسازد؛ سپس بدون دادن امتیاز واقعی، فشار را از مسیر روانی و اجتماعی تشدید میکند.
شواهدی که از تحلیلهای اندیشکدههای مهم آمریکایی مانند Rand، Atlantic Council، Carnegie و CNAS در سال جاری منتشر شده و نشان میدهد که این رویکرد نهتنها طراحیشده است بلکه بخشی از یک «سیاست مرحلهای» در مواجهه با ایران تلقی میشود. آنها تأکید دارند که بهترین شیوه برای مدیریت رفتار ایران، ایجاد موج روانی مثبت بدون تعهدات عینی است؛ تا هم افکار عمومی ایران دلگرم باقی بماند و هم ساختار تصمیمگیری آن دچار تردید و فشار شود.
در این فرآیند مدیریت رسانهای مذاکرات بینالمللی، رعایت چند اصل اساسی برای حفظ منافع ملی و هدایت افکار عمومی ضروری است که در ادامه به آن میپردازیم.
1. ضرورت حفظ تعادل روانی جامعه در مواجهه با تحولات مذاکرات است. فضای مثبت و امیدوارکنندهای که در ابتدای گفتوگوها شکل میگیرد، اگرچه ارزشمند است، نباید به مطالبات غیرواقعی و دستنیافتنی تبدیل شود. چنین مطالبهای میتواند فشار غیرضروری بر تیم مذاکرهکننده و جامعه وارد کند و مدیریت شرایط را دشوار سازد.
2. باید با هوشیاری و دقت، تاکتیکها و استراتژیهای طرف مقابل را رصد و تحلیل کرد. شفافسازی الگوهای فشار مرحلهای که طرفهای مقابل به کار میگیرند، نهتنها به درک بهتر اهداف آنها کمک میکند، بلکه میتواند بخشی از استراتژی دفاعی رسانهای کشور باشد. افشای هوشمندانه این ترفندها، بدون افتادن در دام جنجالسازی غیرسازنده، به تقویت موضع ملی در افکار عمومی داخلی و بینالمللی منجر خواهد شد.
3. باید از زیادهروی در ایجاد امیدهای غیرواقعی در داخل کشور اجتناب کرد. تیم مذاکرهکننده باید این انعطاف را داشته باشد که در صورت لزوم، بدون نگرانی از تبعات سنگین روانی یا اجتماعی، مذاکرات را موقتاً متوقف کند یا مسیر آن را تغییر دهد. این امر تنها در صورتی ممکن است که از ابتدا انتظارات عمومی بهگونهای مدیریت شود که جامعه برای چنین سناریوهایی آماده باشد.
در شرایط کنونی و بنابر آنچه که اندیشکدههای آمریکایی درز دادهاند نشان میدهد که طرف آمریکایی با بهرهگیری همزمان از ابزارهای فشار نظامی، اجتماعی و روانی، تلاش دارد تا میدان مذاکرات را به نفع خود شکل دهد. در چنین فضایی، درک دقیق از ماهیت واقعی این تقابل برای کشورمان حیاتی است. این میدان دیگر تنها به میز مذاکره محدود نمیشود، بلکه به عرصهای گستردهتر، یعنی ذهن و قلب افکار عمومی، منتقل میشود. از این رو، استراتژی رسانهای ما باید بهگونهای طراحی شود که ضمن حفظ روحیه و انسجام داخلی، بتواند در برابر فشارهای خارجی نیز مقاومت کند و ابتکار عمل را در دست بگیرد.