تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۶  ، 
کد خبر : ۳۷۵۰۸۶

دوگانه بی‌اساس!

پایگاه بصیرت / رامین نصیری/ کارشناس سیاسی

در وضعیت کنونی، اقتصاد ایران به دلیل تحریم‌های گسترده، محدودیت‌های ژئوپلیتیکی و وابستگی تاریخی به درآمد‌های نفتی، بیش از پیش در معرض تأثیرات تحولات بین‌المللی قرار دارد. در این راستا، موضوع شرطی‌سازی مذاکرات به منزله یک راهبرد سیاسی ـ اقتصادی، از منظر علوم سیاسی و اقتصاد سیاسی حائز اهمیت است. رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود تأکید کرده‌اند، «کلید همیشه در ایران است؛ نه در مسقط و لوزان و نیویورک» و «مسائل کشور نباید به مذاکره گره بخورد». این دیدگاه، ضرورت بازنگری در رویکرد‌های اقتصادی و تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی را برجسته می‌کند. شرطی‌سازی مذاکرات به معنای گره زدن سرنوشت اقتصاد ملی به نتایج گفت‎وگو‌های بین‌المللی، ممکن است به تضعیف استقلال اقتصادی و افزایش شکنندگی در برابر فشار‌های خارجی منجر شود از این رو و در ادامه به مخاطرات شرطی‌سازی مذاکرات اشاره می‌شود:

۱- احتمال نوسانات شدید در بازار‌های مالی
تجربه‌های اخیر نشان داده است، اخبار مرتبط با مذاکرات به‌سرعت بر بازار‌های ارز، طلا و بورس اثر می‌گذارد. برای نمونه، در روز‌های گذشته، انتشار اخبار متناقض از سوی مقامات آمریکایی و ایرانی درباره پیشرفت یا بن‌بست مذاکرات، موجب ریزش یا جهش ناگهانی قیمت‌ها در بازار شد. این نوسانات ثبات اقتصادی را تضعیف کرده و اعتماد عمومی و سرمایه‌گذاران را کاهش می‌دهد. در صورت تداوم این روند، اقتصاد ایران ممکن است با تورم فزاینده و کاهش ارزش پول ملی مواجه شود، به‌ویژه اگر مذاکرات به نتیجه نرسد و تحریم‌ها تشدید شود.

۲- کاهش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی
شرطی‌سازی اقتصاد به مذاکرات، عدم اطمینان را در میان سرمایه‌گذاران افزایش می‌دهد. سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی، در وضعیتی که آینده اقتصادی به نتایج نامعلوم مذاکرات وابسته باشد، تمایل کمتری به سرمایه‌گذاری بلندمدت نشان می‌دهند. این امر می‌تواند به کاهش تولید، افزایش بیکاری و تشدید مشکلات ساختاری اقتصاد منجر شود.

۳ ـ فشار روانی و سیاسی از سوی طرف مقابل
تجربه تاریخی نشان می‌دهد، طرف‌های مقابل، به‌ویژه ایالات متحده، از شرطی‌سازی اقتصاد ایران برای اعمال فشار در مذاکرات استفاده می‌کنند. «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا، در اظهارات اخیر خود همزمان از «پیشرفت مثبت مذاکرات» و «گزینه نظامی روی میز» سخن گفته است. این دوگانگی به‌منظور ایجاد سردرگمی و بهره‌برداری از فضای داخلی ایران طراحی شده است و می‌تواند موقعیت مذاکره‌کنندگان ایرانی را تضعیف کند. گروگان گرفتن اقتصاد و معیشت جامعه ایرانی به طمع تحمیل حداکثری خواسته‌ها و انتظارات خود و در مقابل امتیازگیری از ایران و ندادن مابه‎ازای واقعی در برابر این امتیازات، از طریق تأثیرگذاری سیاست بر اقتصاد ایران، کلان راهبرد و تاکتیک اعمال شده از سوی دونالد جی ترامپ در دور اول ریاست‌جمهوری و اکنون در آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری اوست. تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران، نمونه‌ای کلاسیک از این راهبرد است که هدف نهایی آن، تبدیل اقتصاد ایران به اهرمی برای امتیازگیری سیاسی است. در این چارچوب، «اقتصاد مقاومتی» نه یک شعار، که یک ضرورت راهبردی برای خنثی‌سازی این اهرم‌هاست. اقتصاد مقاومتی، با محوریت خوداتکایی، کاهش آسیب‌پذیری از نوسانات بین‌المللی و تقویت تولید داخلی، تنها راه گسست از چرخه معیوب «شرطی‌سازی مذاکراتی» است.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با جمعی از مسئولان ارشد سه قوه نسبت به این حربه تاکتیکی آمریکایی‌ها هشدار داده و گوشزد کردند که در مواجهه با موضوع مذاکرات با آمریکایی‌ها نه باید خوش‎بینی مفرط داشت و نه بدبینی افراطی؛ چرا که اولاً در میان انبوه فعالیت‌ها و کار‌های دیپلماتیک دستگاه دیپلماسی ایران برای تعامل با کشور‌های دیگر، مذاکره با آمریکایی‌ها بر سر پرونده هسته‌ای ایران، تنها یک مورد از هزاران مورد است و در ثانی خوش‌بینی افراطی به این موضوع می‌تواند اثرگذاری مؤلفه‌های خارجی بر اقتصاد ایران را تشدید کند. از سوی دیگر، این خوش‌بینی افراطی موجب افزایش انتظارات کاذب از سوی جامعه شده و در صورت برآورده نشدن آن موجب سرخوردگی و تزلزل شدید اقتصادی شود. همچنین، بدبینی افراطی مخاطرات خاص خود را داشته و ممکن است روایت‌گری رسانه‌ای خارجی آسیب‌هایی به باور، شناخت و معیشت اقتصادی جامعه وارد کند. بن‎بست سیاسی و در نتیجه بن‌بست اقتصادی و در نهایت حربه حمله نظامی، از جمله این روایت‌گری‌های نادرست رسانه‌ای غربی‌هاست که در این مدت گاهی تأثیرات سوء بر بازار و اقتصاد ایران نیز داشته است.
در مقابل این فضا ضرورت دارد با مدیریت انتظارات داخلی و روایت‌گری واقعی از صحنه میدان و دیپلماسی و افزایش اعتماد و اطمینان به دستگاه دیپلماسی و رزمندگان دیپلماتیک کشورمان، توازنی واقعی از آنچه موجود است، ارائه دهیم.

سخن پایانی
باید دانست ریزش ناگهانی بازار سهام و ارز در پی انتشار اخبار متناقض از مذاکرات، هشداری جدی برای اقتصاد ایران به شمار می‌رود که از تأثیرپذیری فزاینده اقتصاد و جامعه ایران از روند مذاکرات و اقدامات دیپلماتیک خبر می‎دهد. این وابستگی، آمریکا را تشویق می‌کند تا با انتشار اخبار جعلی یا تحریف شده (مانند ادعای «گزینه جنگ روی میز» از سوی ترامپ)، بازار‌های ایران را به ابزاری برای افزایش فشار مذاکراتی تبدیل کند. در چنین وضعیتی، کار برای تیم مذاکره‎کننده ایرانی سخت شده و فشار مضاعفی بر دوش ایشان قرار خواهد گرفت. در حالی که واقعیت موضوع این است که اولاً نیازمندی به مذاکرات و توافق نه از سوی ایران، بلکه از سوی غرب و آمریکا بوده و در ثانی ایران به هیچ عنوان مقصر هر گونه به بن‌بست رسیدن مذاکرات نیست، بلکه کاملاً منعطف و متعهد به تعهد‌های خود در توافقات و مذاکرات پیشین بوده و بد عهدی و نقض عهد از سوی طرف مقابل بوده است.
به هر سو، جمهوری اسلامی ایران در چهل سال گذشته، بار‌ها آزموده است که اتکا به مذاکرات بین‌المللی برای حل مشکلات داخلی، نه تنها راهگشا نیست؛ بلکه امنیت ملی را به مخاطره می‌اندازد. امروز نیز با توجه به ماهیت معامله‌گرانه دولت آمریکا و پایبند نبودن آن به تعهدات بین‌المللی (نظیر خروج یکجانبه از برجام)، تنها راه نجات اقتصاد ایران، تقویت زیرساخت‌های داخلی، مهار التهاب‌های رسانه‌ای و تبدیل مذاکرات از «ابزار فشار خارجی» به «فرصتی برای تأمین منافع ملی» است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در دیدار نوروزی با جمعی از مسئولان سه قوه فرمودند: «کلید همیشه در ایران است؛ کلید رهایی از چرخه تحریم‌ها و تهدید‌ها نیز در گرو همین گزاره است.» (بیانات معظم‌له در دیدار جمعی از مسئولان ارشد سه قوه ۲۶/۱/۱۴۰۴)

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات