ترامپ به وضوح دریافته که مرحله بعد از استمرار نبرد یعنی "تعمیق بحران" بسیار پیچیدهتر از حد کنونی بوده و واشنگتن قطعا قدرت مدیریت آن را نخواهد داشت.
همگان به یاد دارند که در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر سال گذشته میلادی، ترامپ از عزم خود جهت پایان دادن به جنگ اوکراین خبر داد. نامزد حزب جمهوریخواه مدعی بود که در عرض ۲۴ ساعت به نبرد نسبتا طولانی مدتی که میان کییف و مسکو و با مداخلهگرایی ناتو جریان دارد، پایان خواهد داد. اما اکنون با گذشت حدود چهار ماه ازحضور ترامپ در راس معادلات قدرت، خبری از آتشبس در جنگ اوکراین نیست! فراتر از آن، مقامات کاخ سفید از گزینههایی مانند آتشبس ۳۰ روزه (به جای آتشبس دائمی) به مثابه اهدافی مطلوب در قبال این نبرد یاد میکنند. صورت مسئله گویاست: ترامپ به وضوح نسبت به ناتوانی خود در قبال پایان دادن فوری به جنگ اوکراین شده و در این مسیر هر دو سیاستمدار (طرفین نبرد) یعنی پوتین و زلنسکی را متهم به زیادهخواهی میسازد. مقامات دولت آمریکا از یک سو به زلنسکی اعلام کردهاند که باید بخشی از خاک کشورش از جمله مناطق کریمه و دونتسک را جهت انعقاد پیمان صلح نهایی به روسها واگذار کنند. از سوی دیگر، ترامپ و مارک روبیو وزیر خارجهاش معتقدند که روسها در مطالبات سرزمینی جدید خود از کییف زیادهروی نموده و علاوه بر مناطق جنگ، خواستار الحاق مناطقی هستند که هنوز به تصرف آنها در نیامده است.
گره کور راهبردی در اوکراین
واقعیت امر این است که ما با یک گره کور راهبردی در جنگ اوکراین مواجه هستیم. این گره کور، منبعث از یک سیاستگذاری کلان در دو سوی آتلانتیک است: استراتژی خلق بحرانهای هدفمند! اساسا یکی از اصلیترین دلایل مقاومت همه جانبه اروپاییان در قبال پایان یافتن جنگ اوکراین همین مسئله است. بازیگران اروپایی ناتو میگویند آنها هزینه میزبانی جنگ را در خاک خود داده و با اصرار پیدرپی مبنی بر گسترش ناتو به شرق، مسکو را در خصوص حمله به اوکراین تحریک کردهاند. در چنین شرایطی پایان یافتن جنگ با الحاق چندین منطقه اوکراین به خاک روسیه و ارائه تضمینهای محکم به مسکو در خصوص عدم الحاق دائمی اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، کابوسی سخت برای کشورهای اروپایی به شمار میآید. اما ترامپ این نگرانی را اساسا به مثابه یک مولفه مهم در سیاستگذاری خود در قبال جنگ اوکراین به شمار نمیآورد. رئیسجمهور آمریکا اکنون با نارضایتی مشترک روسها، اوکراینیها و اروپاییان از رویکرد کاخ سفید در قبال جنگ کنونی مواجه است. ضمن آنکه انعقاد پیمان بهرهبرداری از منابع کمیاب معدنی در اوکراین در قبال ارسال تجهیزات نظامی واشنگتن به کییف، بار دیگر گارد ولادیمیر پوتین و همراهانش در قبال ترامپ را بسته ساخته است. به عبارت بهتر، رئیسجمهور روسیه معتقد است که ترامپ به فرمول اولیه و مشترکی که طرفین (روسیه و آمریکای ترامپ) در خصوص آن در روزهای اول حضور جمهوریخواهان در کاخ سفید به توافق رسیده بودند، پشت کرده است.
شکست استراتژی سادهسازی بحرانها
آنچه در این آوردگاه بیش از پیش محکوم به شکست است، معطوف به استراتژی سادهسازی بحرانها توسط کاخ سفید است. ترامپ تصور میکرد در مقام، موقعیت و قدرتی قرار دارد که میتواند به سادگی بحرانهایی که اتفاقا مصدر اصلی وقوع آنها واشنگتن بوده را حل و فصل کند. بحرانهایی که امروز در قاموس امنیتی و سیاست خارجی آمریکا خلق شده، با یک تماس تلفنی یا برگزاری یک ملاقات دیپلماتیک قابل حل نیست! به نظر میرسد ترامپ به اندازهای ذهن خود را معطوف به الگووارههای تجاری و مالی نموده که حتی بایستهها و ثوابت حداقلی در مناسبات سیاسی-راهبردی در نظام بینالملل را نادیده انگاشته است. در هر حال، بر خلاف آنچه ترامپ تصور میکند، نه تنها جنگ اوکراین در عرض ۲۴ ساعت قابل پایان یافتن نیست، بلکه نشانهها و مصادیق پیچیدگی و وخامت اوضاع در جنگ اوکراین روز به روز بیشتر میشود! بسیاری از تحلیلگران مسائل نظامی و امنیتی در ناتو معتقدند فرسایشی شدن نبرد اوکراین منجر به افزایش مخاطرات و تصاعد بحران در این آوردگاه شده و بخش اعظمی از این بحرانها، حتی از سوی آمریکا-اروپا به عنوان بانیان اصلی آغاز این جنگ تمام عیار غیر قابل کنترل خواهد بود.
اعتراف ترامپ
اما نکتهای که در اینجا نمیتوان نادیده انگاشت، معطوف به اعتراف بزرگ ترامپ در خصوص قصور ناتو است. رئیسجمهور کنونی آمریکا بر خلاف جوبایدن رئیسجمهور سابق این کشور، معتقد است جنگ اوکراین محصول اصرار مشترک آمریکا و اروپاییان مبنی بر گسترش پیمان آتلانتیک شمالی به شرق و محاصره راهبردی روسیه از طریق پیوستن کشورهایی مانند اوکراین، گرجستان و مولداوی به این پیمان بوده است. در چنین شرایطی، ترامپ اساسا روایتگری ناقص بایدن و دموکراتها از جنگ اوکراین را تغییر داده و وزن ناتو را در بازی مقصر سازی در نظام بینالملل سنگینتر ساخته است. این جنگ تلخ، با هدف مهار راهبرد "محاصره همه جانبه مسکو" و جلوگیری از تحقق سناریو و نقشه ژئو استراتژیک جدید ناتو در حوزه پیرامونی روسیه صورت گرفت. پس از آغاز نبرد، واشنگتن و لندن به زلنسکی اصرار کردند که ضمن اصرار بر ادامه نبرد، دیپلماسی و مذاکره بر سر نقاط اختلافی با مسکو را با خط قرمز خود در این معادله خونین تبدیل کند. رئیسجمهور اوکراین نیز چارهای جز بازی در زمین پر از سنگلاخی که غربیها برای وی مهیا کرده بودند نداشت. اکنون نیز با حضور جمهوریخواهان در کاخ سفید، بار دیگر زلنسکی ناچار است در همان چارچوبی حرکت کند که ترامپ به وی دستور میدهد، حتی اگر مدتی در برابر آن مقاومت کند!
خطای محاسباتی وحشتناک ناتو
مقامات ارشد ناتو طی ماههای ابتدایی جنگ اوکراین (زمانی که هنوز فرصت برای پایان دادن به جنگ در همان زمان وجود داشت)، معتقد بودند که "زمان" کاتالیزوری برای پیروزی نهایی اوکراین در جنگ با روسیه و متعاقبا امتیازگیری ناتو از مسکو تبدیل میشود، اما گذشت زمان و فرسایشی شدن نبرد اوکراین به سود زلنسکی و ارتش کشورش تمام نشد. در چنین شرایطی استمرار جنگ اوکراین، مولد هزینههای به مراتب سختتری برای ناتو خواهد بود. ترامپ به وضوح دریافته که مرحله بعد از استمرار نبرد یعنی "تعمیق بحران" بسیار پیچیدهتر از حد کنونی بوده و واشنگتن قطعا قدرت مدیریت آن را نخواهد داشت.