در واقع کسی نباید ترامپ را جدی بگیرد. شاید او هم مانند زلنسکی باید در برنامههای طنز تلویزیونی بازی میکرد تا همه با شخصیت طنزگونه او آشنا شوند.
چهارمین دور مذاکرات غیرمستقیم در حالی آغاز شد که ترامپ و ویتکاف ادعاهای گزافی بر علیه دستاوردها و توانمندیهای هستهای کشورمان داشتند. امریکاییهای بدعهد و فریبکار صحبت از برچیده شدن تمام تاسیسات هستهای ایران در نیروگاههای کشور داشتند. البته خود امریکاییها میدانند که این درخواست آنان مورد قبول ایران واقع نمیشود و تلاششان برای مطیع کردن ایران در هر موضوعی، خصوصا توانمندیهای هستهای ایران بیفایده است. حال با علم به این موضوع چرا اینگونه ادعا دارند و در مقابل خبرنگاران و در محافل سیاسیشان از این حرفها میزنند؟ ابتدا به سخنان رد و بدل شده اشاره میکنیم تا دقیقتر بتوانیم ماهیت این سخنان را بررسی کنیم.
روزنامه وال استریت ژورنال نوشت که دونالد ترامپ در یک نشست خصوصی با حامیان مالی خود در فلوریدا به آنها گفته است که: «تنها در صورتی حاضر به رفع تحریمها خواهد بود که برنامه هستهای ایران بهطور کامل برچیده شود.» همزمان چند مقام آمریکایی به وال استریت ژورنال گفتند که مواضع دولت ترامپ در قبال برنامه هستهای ایران چندگانه و دارای تناقض است!
ویتکاف فرستاده ویژه ریاست جمهوری آمریکا در مصاحبه با بریت بارت گفت: «ما معتقدیم که آنها نمیتوانند غنیسازی داشته باشند، آنها نمیتوانند سانتریفیوژ داشته باشند، آنها نمیتوانند چیزی داشته باشند که به آنها امکان ساخت سلاح را بدهد. او میگوید: ما هرگز با توافقی مانند برجام که به رفع تحریمها و پایان تعهدات ایران منجر شود، موافقت نخواهیم کرد. برنامه غنیسازی هرگز نمیتواند دوباره در ایران وجود داشته باشد. این خط قرمز ماست. بدون غنیسازی. این بهمعنای برچیدن است، بهمعنای عدم تسلیحاتی شدن است و به این معناست که نطنز، فردو و اصفهان سه تأسیسات غنیسازی آنها باید برچیده شوند.» ویتکاف ادامه داد: «اگر روز یکشنبه نتیجهبخش نباشد، مذاکرات ادامه پیدا نخواهد کرد و ما باید مسیر دیگری را در پیش بگیریم. اکنون، مذاکرات ما با آنها امروز به مسائل هستهای محدود است. اما آیا فکر میکنیم آنها باید حمایت از حماس، حزبالله، حوثیها را متوقف کنند و از نقش تحریک کننده خود عقبنشینی کنند؟ بله، ما این را باور داریم. این یک بحث ثانویه است.»
در طول هفتههای گذشته بارها گفتیم که هدف امریکا از مذاکرات اثبات خودش است. ترامپ قبل از اینکه رئیس جمهور امریکا شود صدها ادعا داشته که هیچکدام نه منطقی بود، نه اصولی و نه واقع بینانه؛ بالاخره او هم در قامت یک سوپرمن میخواست امریکا را نجات دهد ولی نمیدانست که سوپرمنها صرفا در فیلمهای سینمایی قدرت و هیبت دارند و میتوانند نجات دهنده باشند و از قدرتهای فوق بشری داشته باشند. اینکه ترامپ نمیخواست بفهمد که مسائل دنیا خیلی پیچیدهتر از آن است که بتواند آن را درک کند هم برگرفته از شخصیت طنزگونه او داشت.
در واقع کسی نباید ترامپ را جدی بگیرد. شاید او هم مانند زلنسکی باید در برنامههای طنز تلویزیونی بازی میکرد تا همه با شخصیت طنزگونه او آشنا شوند. بهطور مثال روز گذشته وال استریت ژورنال نوشت که دونالد ترامپ در یک جلسه خصوصی، وقتی از او درباره وعدهاش برای پایان دادن یک روزه جنگ اوکراین سؤال شده، پاسخ داده «صرفا شوخی کردم»! ترامپ گفته: «حل بحران اوکراین بسیار سختتر از چیزی بود که فکرش را میکرده»! در کل مشکل امریکاییها و طرفداران او در جهان این است که فکر نمیکنند مسائل جدی است و همه چیز را با شوخی و یا قلدری میخواهند نگاه و حل و فصل کنند. با این توصیفات همه باید میدانستیم که امریکاییها اصلا اهل مذاکره نیستند و این با ذات آنان در تضاد است. زیرا ذات آنان زورگویی و نگاه بردگی به مردم جهان است.
سالها قبل حضرت امام خمینی(ره) که خوب شخصیت امریکاییها را شناخته بود در اینباره میفرماید: «میگویند که ما با دنیا رابطه داشته باشیم، رابطه متقابل و دوستی باشد، ما باید با همه دنیا روابط داشته باشیم. اگر اینطور رابطه باشد، ما هرگز نمیخواهیم که رابطه با اینها داشته باشیم. نه با اینها، نه با هر کس که بخواهد تحمیل به ما بکند. دول اسلامی با ما روابط دارند آن هم تا حدی که روی مصالح اسلامی، روی مصالح مسلمین باشد ما با آنها روابط داریم. سایر دول غیر اسلامی هم هر کدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بکنند، ما را به حساب بیاورند، ما را بدانند که یک ملت هستیم، یک دولت داریم، یک ملت هستیم، یک رژیم هست در اینجا، این را بفهمند و از آن سواری که هستند پیاده بشوند یک قدری با هم راه برویم. اگر پیاده شد آقای کارتر از آن عرشی که دارد. آمد روی زمین نشست. با ما زمین نشینها تفاهم کرد. ما هم با او تفاهم میکنیم و به استثنای اینکه آن ظلمهایی که به ما کرده است باید جبران بکند. با ملت امریکا که هیچ [اختلافی] نداریم. هیچ اختلافی نیست بین ملتها با هم...» امام راحل وقتی میگویند: «ما زمینیها»، اشاره دارند به اینکه امریکاییها همیشه بین زمین و هوا و در تخیلات و توهمات خود، یک برتری برای خودشان فرض کردند و با آن توهم میخواهند با ملتها رفتار کنند که این امکان وجود ندارد. لااقل برای مردم و ملت مسلمان و انقلابی ایران؛
این استدلالها بهمعنای شکست مذاکرات نیست، بلکه مطمئنا پیروزیهای زیادی در مذاکرات وجود دارد. برای درک هر پیروزی و شکستی باید با نگاهی عاقلانه و عالمانه باید به بررسی اتفاقات بپردازیم. در این موضوع وقتی نگاه کنیم به سیر مذاکرات سالهای گذشته پیروزی را در رشد سیاسی و دیپلماسیمان میبینیم. جمهوری اسلامی ایران همیشه یک قدرت سیاسی فعال و اهل گفتگو بوده که در طول چهل سال گذشته همیشه آداب هر مذاکره و گفتگویی را رعایت کرده است. جمهوری اسلامی زبان دیپلماسی قدرتمندی دارد که کشورهای جهان را در کنار خود جمع کرده است. او قابل اتکا، اعتماد و اطمینان است. هر کشوری که دست نیاز بهسوی او دراز کرده از اعتماد خود راضی بوده و به داشتن چنین دوستی افتخار کرده است.
تجربه ارزشمند ایرانیها در هر گفتگویی و در هر تعاملی یک پیروزی بزرگ است که مایه مباهات همه کشورهای جهان شده. اگر کشوری با ایران همراهی نبوده، خودش ضرر کرده و پشیمان شده است. به عبارتی سالها گذشته است تا بفهمد بهتر از ایران و ایرانی، نمیتواند برای خود یار و همراه پیدا کند. مانند تذکری که رهبری انقلاب به «خالد بن سلمان» وزیر دفاع عربستان سعودی داد و فرمود: «سالها پیش همینجا که شما نشستهاید عمویتان ملک عبدالله نشسته بود؛ من به او گفتم ارتباط صمیمی با عربستان را به سود خود میدانیم. اگر شما هم آنرا به سود خودتان میدانید، ارتباطات میتواند مستحکم شود...» آگاهی مردم ما، فوق آن چیزی است که در مردم جهان دیده میشود و این خود مایه مسرت است که ملت ایران با چشم باز هر چیزی را نگاه میکند. بسیاری از مردم کشورهای جهان نیز به این آگاهی و رشد افتخار میکنند و دوست دارند سران کشورهای آنان نیز مانند ایران، انسانیت خود را به نمایش بگذارند.
در کل آنکه همیشه متضرر بوده امریکا بوده و اگر نتواند از فرصتی که ایران به او داده برای مذاکره استفاده کند، نمیتواند گامهای بعدی را در جهت ادامه وضعیت خود بردارد. ترامپ تاکنون نتوانسته حتی یک قدم مفید برای اصلاح اوضاع نابسامان امریکا بردارد و هر جا که وارد شده پس از چند روز یا حتی چند ساعت یا حرفش بدون خریدار مانده یا خودش فهمیده که بدون فکر وارد میدان شده است. طبیعتا ترامپ هم از طرف رژیم فاسد صهیونی و شخص نتانیاهو تحت فشار است اما باید یک بار هم که شده خودش تصمیمی بگیرد و عاقلانه رفتار کند. نتانیاهو با بیاعتنایی به ترامپ آبرویی برای او نگذاشته است و آنقدر آشکارا او را آدم حساب نکرده که سیاستمداران امریکا هم این موضوع را فهمیدهاند اما قدرت تغییر وضع موجود را ندارند. مثلا چند روز قبل در اخبار آمد که یکی از نزدیکان ترامپ گفته: «رئیس جمهور(ترامپ) احساس میکند نتانیاهو به او بیاحترامی کرده و او را بازیچه خود قرار داده است و ترامپ از اینکه در ملاء عام بهراحتی فریب بخورد متنفر است.»! خب، راههای زیاد جلوی پای ترامپ وجود دارد. او میتواند با ادعاهای گزاف و طرح موضوعاتی که میداند ایران اصلا آن را قبول نمیکند، مذاکرات را به بن بست بکشاند یا از این فرصت استفاده کند و یک بار هم که شده در یک ادعای خود درست عمل کند و سربلند از مذاکرات بیرون بیاید.