در آستانه دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم هستهای، تردیدها درباره طرف مقابل در افکار عمومی افزایش یافته است. اظهارات ضدونقیض مقامات آمریکایی، از وعدههای اولیه ویتکاف و ترامپ برای پذیرش حق غنیسازی ایران تا چرخش ناگهانی بهسمت درخواست برچیدن کامل تأسیسات هستهای، جامعه را از دست یابی به توافق ناامید کرده است. این رفتارهای متناقض که با تحریمهای جدید همراه شده، مذاکرات را به یک بازی سیاسی-رسانهای تبدیل کرده که بیشتر به نفع واشنگتن است تا تهران. مردم ایران، که زمانی مذاکرات را با امید دنبال میکردند، حالا با تردید به آن مینگرند. برخی نظرسنجیها نشان میدهد ۶۸ درصد ایرانیها نسبت به دور اول مذاکرات، کمتر به گفتوگوهای مسقط اهمیت میدهند. وضعیتی که این پرسش کلیدی را مطرح میسازد: وقتی آمریکا نه به وعدههایش پایبند است و نه ابتکارات خلاقانه ایران را جدی میگیرد، چرا باید به مذاکره ادامه داد؟ تحریمها پیش از مذاکرات بود، حالا هم هست؛ تهدیدات علیه برنامه هستهای ایران قبل بود، حالا هم ادامه دارد. پس چه چیزی تغییر کرده؟ پاسخ، شاید در رویکرد ایران نهفته باشد. تهران، مذاکرات را تنها یکی از ابزارهای دیپلماتیک خود میداند، نه همهچیز. برخلاف دولتهای پیشین که اقتصاد و سیاست را به مذاکرات گره زده بودند، دولت و دستگاه دیپلماسی با جدیت اعلام کرده که حتی لحظهای کار کشور را برای گفتوگو متوقف نمیکند. این پیام روشنی است که ایران نه از سر ضعف، بلکه از موضع قدرت مذاکره میکند. تأسیسات هستهای ایران با ظرفیت کامل فعالاند و پیشنهادهای نوآورانه تهران روی میز است. اما آمریکا، بهجای استقبال از این فرصت، با زیادهخواهی و بیارادگی، مذاکرات را به بنبست میکشاند. این بازی آمریکایی هزینهای برای ایران ندارد. تهران نشان داده که میتواند بدون توافق هم پیش برود. اما برای واشنگتن، که زیر فشار افکار عمومی جهانی و نیاز به یک دستاورد دیپلماتیک قرار دارد، تداوم این وضعیت زیانبار خواهد بود. از طرفی هم ایران اقتدار خود را پیش از این و پس از ماجرای برجام بهخوبی نشان داده است، بهگونهای که آمریکا زمانی خواستار مذاکره مستقیم در همه زمینهها بود، اما سرانجام ناچار به پذیرش شرایط ایران و مذاکرات غیرمستقیم آن هم صرفا درباره مساله هسته ای شد. اکنون، وظیفه دیپلماتهای ایرانی سنگینتر است. آنها باید با صدایی رساتر، بیارادگی آمریکا و زیادهخواهیهایش را که در پوشش دیپلماسی، دکترین نظامی را دنبال میکند، به گوش جهان برسانند. افکار عمومی دنیا باید بداند که ایران آماده توافقی عادلانه است، اما آمریکا با رویکرد غیرسازنده، این فرصت را هدر میدهد. از اینرو، مذاکرات مسقط میتواند نقطه عطفی باشد؛ بهشرطی که آمریکا از بازیهای سیاسی دست بکشد و بهجای تهدید، اراده واقعی برای توافق نشان دهد. در غیر این صورت، ایران راه خود را میرود و این واشنگتن است که بازنده خواهد بود.