1. یکی از برنامههاییکه دولت برای رفع ناترازیهای موجود در بخش انرژی کشور در دستور کار خود قرار داده، طرحی موسوم به «بازتوزیع یارانه انرژی» است. هدف این طرح، اصلاح نظام پرداخت یارانههای انرژی و ایجاد امکانی برای مردم است تا بتوانند سهمیه مصرفی خود را مدیریت کرده و حتی در صورت عدم استفاده، آن را به دیگران واگذار کنند. در واقع، ایده اصلی این است که هر فرد ایرانی دارای سهمی مشخص از انرژی یارانهای – شامل حاملهایی نظیر برق، گاز، بنزین و غیره – باشد؛ اگر این سهمیه را مصرف نکند، این حق را داشته باشد که مازاد آن را در بازاری ویژه و با قیمت واقعی به فروش برساند.
2. اجرای چنین طرحی مستلزم ایجاد یک بازار انرژی برای خانوارهاست. در این بازار، خانوارهایی که مصرف بالاتری دارند باید مازاد نیاز خود را نه از دولت بلکه از شهروندانی خریداری کنند که کمتر از سهمیه خود مصرف داشتهاند. این سازوکار نوعی مشوق اقتصادی برای صرفهجویی در مصرف انرژی فراهم میکند؛ زیرا افرادی که مصرف خود را کاهش دهند، میتوانند از محل فروش سهمیه بلااستفاده خود، درآمدی کسب کنند. از سوی دیگر، به جای آنکه یارانه انرژی به صورت غیرهدفمند توزیع شود، به شکلی مستقیم و ملموس در اختیار اقشار کممصرف و غالباً کمدرآمد قرار میگیرد. این تغییر مسیر توزیع یارانه، احتمالا میتواند به تقویت عدالت اجتماعی بینجامد.
3. البته، این طرح بر مبنای مفهوم «یارانه پنهان» استوار است؛ اینکه یارانه پنهانی وجود دارد یا خیر یا چه مسائلی برآن مترتب است، نکتهی دیگری است و نیازمند متنی جداگانه و کارشناسی میباشد اما با فرض پذیرفتن درستی آن، طرح بازتوزیع انرژی مزایا و معایب قابل توجهی دارد که باید با دقت بررسی شود.
4. از جمله مزایای بالقوه این طرح، میتوان به سه نکته مهم اشاره کرد: نخست، ایجاد انگیزه واقعی برای صرفهجویی در مصرف انرژی از سوی شهروندان؛ دوم، کاهش فشار مالی بر بودجه عمومی دولت از طریق کنترل یارانهها؛ و سوم، توسعه بخش خصوصی انرژی و فراهم شدن زمینه برای رشد سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر. اینها اهدافی هستند که اگر بهدرستی محقق شوند، گامهایی در جهت بهرهوری اقتصادی و محیط زیستی بهشمار میآیند.
5. با این حال، اجرای چنین طرحی با چالشهای جدی نیز مواجه است. افزایش احتمالی قیمت حاملهای انرژی میتواند موج جدیدی از تورم را به همراه داشته باشد و در نبود نظامهای حمایتی دقیق، فشار مضاعفی بر اقشار آسیبپذیر وارد کند. افزون بر این، اجرای موفق این طرح نیازمند زیرساختهای فنی، دیجیتالی و نظارتی پیشرفته است که در حال حاضر به طور کامل مهیا نشدهاند. همچنین، نبود شفافیت کافی، اطلاعرسانی ناقص و ضعف در جلب اعتماد عمومی میتواند زمینهساز بروز نارضایتی گسترده در جامعه شود.
6. در نهایت، میتوان گفت که طرح بازتوزیع یارانه انرژی نه یک ایده شکستخورده و غیرقابلاجراست و نه یک راهحل معجزهآسا برای همه مشکلات اقتصادی کشور. بلکه این طرح ابزاری است که در صورت طراحی دقیق، اجرای شفاف و همراهی با تدابیر مکمل، میتواند به بهبود عدالت اقتصادی و کارایی مصرف انرژی کمک کند. اما نباید فراموش کرد که این مسیر، بدون هزینه نخواهد بود. یکی از مهمترین هزینهها، احتمال افزایش تورم و فشار روانی و اقتصادی بر جامعه است. در نتیجه، موفقیت این طرح در گروِ اجرای مرحلهای، سنجیده و با مشارکت واقعی مردم و نخبگان خواهد بود.
منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره 6