از مجموعه بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی در مراسم بزرگداشت سی وششمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) در روز ١۴ خرداد سال جاری، به وضوح میتوان دریافت که غنیسازی اورانیوم و صنعت هستهای در ایران، در ردیف منافع حیاتی قرار دارد.
این سخن به آن معنا است که در مذاکرات هستهای، چرخه سوخت و غنیسازی اورانیوم به منزله بخش اصلی صنعت هستهای کشور، به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی، قابل معامله و کنار گذاشتن نیست. اهمیت این موضوع آنگاه بیشتر روشن میشود که بدانیم، آمریکاییها به همراه متحدین خود، همواره بر برچیده شدن چرخه سوخت در ایران به ویژه در دوران «ترامپ» چه در مرحله اول و چه در مرحله کنونی، تأکید داشتهاند و اینک هر نوع توافقی را مشروط به غنیسازی صفر درصد در ایران میکنند.
بسیار روشن است که در چنین موقعیتی، توافقی در مذاکرات حاصل نخواهد شد مگر به شرط اینکه یکی از طرفین از مواضع اعلامی خود عقبنشینی کنند. بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در بیش از دو دهه گذشته و خصوصا در روز ١۴ خرداد، در بردارنده این پیام به جهان است که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی، با تمام توان از صنعت هستهای کشور دفاع کرده و آن را باوجود همه فشارها، تحریمها و تهدیدها حفظ میکند و در این میان، چرخه سوخت و غنیسازی را بخش حیاتی و تفکیکناپذیر این صنعت میداند.
پرسش اصلی آن است که چرا باید بر این صنعت و غنیسازی و حفظ چرخه سوخت، تحت هر شرایطی و با احتمال هر نوع پیامدی ایستادگی کرد؟ آیا این ایستادگی و مقاومت، با عقلانیت و خرد حکومتداری و سیاستورزی در تعارض نیست؟
پاسخ به این پرسش از اهمیت بسیاری در شرایط کنونی برخوردار است؛ چرا که هستند افراد، گروهها و رسانههایی که، این نوع مقاومت و ایستادگی برای حفظ صنعت هستهای و چرخه سوخت را، بهدلیل تبعات سنگین و خطرناک و فشارهای تحریمی، یک سیاست غیرعقلانی دانسته و خواهان توافق با آمریکا به هر شکل ممکن هستند.
تأمل در موارد زیر، بیانگر آن است که حفظ صنعت هستهای ایران به همراه چرخه سوخت غنیسازی اورانیوم در داخل کشور، نهتنها مبتنی بر عقلانیت سیاسی انقلابی است، بلکه یک ضرورت اجتنابناپذیر برای ایرانیان از جهات گوناگون است.
۱- اصرار غرب و آمریکا بر اینکه ایران باید چرخه سوخت هستهای را برچیند، در چیست؟ آیا آنان آنگونه که میگویند، نگران دستیابی ایران به بمب اتمی هستند؟ پاسخ منفی است. این ادعا فقط بهانه برای فشار و توجیه فشار بر ملت ایران و جمهوری اسلامی است. نگرانی اصلی غربیها در این است که با انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، یک هویت تمدنساز متفاوت از تمدن غرب، آن هم با ظرفیتهای بسیار فراوان برای ساخت تمدن نوین اسلامی پدید آمده است. دستیابی ایرانیها به صنعت هستهای و چرخه سوخت بهرغم تحریمها، فشارها و تهدیدها، یعنی دستیابی این هویت جدید تمدنساز، به شاه کلید پیشرفت. اصرار آنان بر اینکه ایران باید دست از غنیسازی بردارد، در واقع تلاشی برای خارج کردن این شاه کلید از دست ملت ایران است.
۲- غربیها و بهخصوص آمریکاییها، بر این باور هستند که اگر بتوانند با تحریم، فشارهای حداکثری و تهدید به اقدام نظامی، جمهوری اسلامی را به کنار گذاشتن صنعت غنیسازی اورانیوم مجبور سازند؛ آنگاه ایران در موقعیتی قرار میگیرد که با همین اجبارها و فشارها، میتوان دیگر مؤلفههای قدرت از قبیل قدرت موشکی و پهبادی و نفوذ منطقهای را هم از جمهوری اسلامی گرفت؛ بنابراین این نقشه پایانبخشی به چرخه سوخت و غنیسازی اورانیوم در ایران و در واقع یک نقشه ادامهدار برای ایجاد تغییر در مسیر حرکت ایران است. آنان از این طریق، میخواهند ایرانی را که در مسیر پیشرفت و قوی شدن با شتابی حیرتانگیز در حال حرکت است، به یک ایران ضعیف، آسیبپذیر و وابسته از هر جهت تبدیل کنند.
۳- رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانات روز ١۴ خرداد در مرقد مطهر حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه)، با اشاره به زیادهخواهی و زورگویی آمریکاییها مبنی براینکه، ایران نباید چرخه سوخت و غنیسازی اورانیوم داشته باشد، یک پرسش مبنایی حقوقی را مطرح ساختند. معظمله خطاب به آمریکاییها فرمودند: «شما چهکاره هستید که تصور میکنید دیگران باید با اجازه شما، کاری را انجام بدهند و یا از انجام آن خودداری کنند!» این یک پرسش حقوقی جدی است و با حقوق ملتها و استقلال کشورها و حق حاکمیت ملی در هر واحد سیاسی در تعارض آشکار است.
۴- صنعت هستهای در جهان بهمنزله یک صنعت مادر شناخته شده است. صنعتی که هم با علوم و فناوریهای مختلف در ارتباط است، و هم در عرصههای گوناگون برای پیشرفت یک کشور، شرط لازم به حساب میآید. هیچ کشوری در جهان کنونی، بدون برخورداری از این صنعت، نمیتواند به پیشرفتهای واقعی دست یابد.
کاربرد این صنعت در بخشهای گوناگون، همانند کاربرد شاه کلید برای باز کردن تمامی قفلها است. در دنیای کنونی صنعت هستهای، علوم پزشکی و فناوریهای مرتبط، علوم کشاورزی و فناوریهای مرتبط، علوم زیست محیطی و فناوریهای مرتبط، علوم دفاعی و فناوریهای مرتبط، و در یک کلام تمامی علوم و فناوریهای مرتبط با آن علوم را که برای پیشرفت یک کشور و ملت لازم است؛ به شکل اساسی متحول کرده است. این تحول بهگونهای است که با حذف کاربرد فرآوردههای هستهای از هر علمی، آن علم و صنعت مرتبط با آن علم، از دنیای پیشرفت فاصله میگیرد. برای نمونه، بدون صنعت هستهای، نمیتوان در علوم پزشکی، چه در مرحله تشخیص و چه در مرحله پیشگیری و درمان، دارای یک نظام سلامت و درمان پیشرفته بود.
۵- در صنعت هستهای، غنیسازی اورانیوم و بهعبارت دیگر برخورداری کشور از چرخه کامل سوخت، برای کشوری، چون ایران، بهمنزله بخش اصلی این صنعت به حساب میآید. این سخن به این معنا است که فرض کنیم ایران، بیست نیروگاه اتمی همانند نیروگاه اتمی بوشهر را، برای تولید بیست هزار مگاوات برق بسازد تا مردم عزیزمان، از برق پاک استفاده کنند. اگر ایران چرخه سوخت نداشته باشد و برای سوخت این نیروگاهها بخواهد از خارج و آن هم از چند کشور محدود وارد کند، از هماکنون میتوان تصور کرد که چه اتفاقات تلخی میتواند برای منافع ملی، امنیت ملی، عزت و غرور ملی ما رقم بخورد، تا با اجازه مستکبران زورگویی، چون آمریکا به شکل قطره چکانی، آن هم بهصورت احتمالی در ازای دادن امتیازات فراوان و با دست کشیدن از بسیاری از ارزشهای اسلامی و ملی، بخشی از نیاز نیروگاههای ما به سوخت اورانیوم غنی شده برطرف شود.
آری با چنین برآوردی است که میتوان گفت، برای ایران صنعت هستهای بدون داشتن چرخه سوخت، پشیزی ارزش ندارد.
بنابراین، ملت ایران و نظام اسلامی مدافع حقوق ملت ایران، مصمم است با اتکا به قدرت ایمان و در پرتو وحدت و انسجام داخلی، با انتخاب مسیر ایستادگی و مقاومت بینظیر تاریخی، با چنگ و دندان از صنعت هستهای خود که ثمره مجاهدتهای دانشمندان جوان ایرانی و از جمله تلاش وصفناپذیر شهدای هستهای است؛ دفاع کرده و آن را حفظ کند.
به طور قطع آیندگان، از این تصمیم درست و عقلایی، و این مقاومت بینظیر نتیجهبخش برای پیشرفت کشور و تأمینکننده عزت و غرور ملی، تمجید خواهند کرد و بر تمامی کسانیکه در این مسیر مقاومت عزتآفرین سهمی داشتند؛ درود خواهند فرستاد. بدون شک، ایران و ایرانی فردا و فرداهای ما، اینچنین خواهد بود؛ انشاءالله.