در حالیکه نگاههای جهانی به جنگ غزه و جنایات بیوقفه رژیم صهیونی در سرزمینهای اشغالی و منطقه دوخته شده، جبههای دیگر در شمال سوریه هر روز در حال شعلهور شدن است. اینبار، نه تنها رژیم تروریستی جولانی و صهیونیستها در یک بازی پیچیده درگیر شدهاند، بلکه ترکیه نیز بیآنکه رسماً وارد جنگی شود در حال از دست دادن برگهای مهمی در معادله منطقهای است. در مرکز این رخدادها، «ابومحمد الجولانی» قرار دارد؛ رهبر گروهک تروریستی «هیئت تحریر الشام» که به عنوان بازیگرِ بیثبات و مأیوسکنندهای شناخته میشود که نه تنها در سیاستورزی شکست خورده، بلکه در میدان نظامی نیز به آلت دست جریانهای پیچیدهتر بدل شده است. جولانی با آنکه در هفتههای اخیر تحرکات نظامی خود را در مناطق مرزی افزایش داده است، اما این تحرکات نه تنها جدی و هدفمند نیستند، بلکه آشکارا به بیثباتی سوریه و تضعیف موضع ترکیه در منطقه انجامیدهاند. ترکیه، که با چالشهای اقتصادی، نارضایتی داخلی و فشار بینالمللی روبروست، اکنون خود را در بنبستی راهبردی میبیند.
حضور نیروهای ترکیه در شمال سوریه از ابتدا با شعار «حفظ امنیت مرزها و جلوگیری از نفوذ کردها» توجیه شد، اما امروز، همان مناطق به میدانی برای درگیریهای پراکنده، تبادل آتش و تحرکات مشکوک تبدیل شدهاند. جولانی، در این فضای آشفته، با بهرهگیری از خلأ قدرت در مناطق تحت نفوذ ترکیه، عملاً پروژهای مستقل و مخرب را پیاده میکند؛ پروژهای که بهنوعی در هماهنگی غیرمستقیم با منافع رژیم صهیونی قرار گرفته است. رژیم صهیونی نیز به نوبه خود، از هر فرصتی برای حمله به مواضع سوری و حتی گاه بهصورت محدود به مراکز هیئت تحریر الشام استفاده میکند.
در واقع هدف اصلی رژیم صهیونی، استمرار تضعیف حکومت فعلی دمشق است. در این میان، ترکیه که انتظار داشت با مدیریت گروههای مسلح سوری به امتیاز سیاسی در میز مذاکرات دست یابد، اکنون میبیند که این گروهها نهتنها سرسپرده آنکارا نیستند، بلکه به فاکتورهایی غیرقابلکنترل تبدیل شدهاند. نکتهی تلخ برای دولت اردوغان در آنجاست که در این بازی چند وجهی، ترکیه هیچ برگ برندهای ندارد. از یکسو، نمیتواند با جولانی وارد تقابل مستقیم شود، زیرا ساختار امنیتی برخی مناطق شمالی سوریه بر حضور این گروهها بنا شده و هرگونه درگیری نظامی برای ترکیه ریسکی دو چندان را در پی دارد.
از سوی دیگر، حمایت آشکار از گروهی که گاه با مواضع نزدیک به القاعده شناخته میشود، بهشدت اعتبار بینالمللی ترکیه را زیر سؤال برده است. افزون بر این، با توجه به برخی اخبار غیر رسمی مبنی بر نزدیکی تحریر الشام به برخی حلقههای اطلاعاتی خارجی و گزارشهایی درباره ارسال اطلاعات نظامی به طرفهای ناشناس، پرسشهای مهمی درباره ماهیت واقعی این گروه و نقش ترکیه در مهار آن ایجاد کرده است. از سوی دیگر، رژیم صهیونی، با تکیه بر حفرههای امنیتی ایجادشده توسط تحرکات جولانی، بدون هیچگونه مانع مؤثر به بمباران خاک سوریه ادامه میدهد.
این حملات که بعضاً به مناطق نزدیک به مرزهای ترکیه میرسند، پیام خطرناکی را به آنکارا میفرستند و آن پیام این است که اگر موازنه قدرت در شمال سوریه حفظ نشود، ترکیه ممکن است مستقیماً وارد دایره آسیب شود؛ چه به لحاظ امنیتی، چه سیاسی و چه هویتی.
در آخر میتوان چنین نتیجه گرفت که ترکیه نیز قربانی اعتماد به رژیم صهیونی و سرمایه گذاری سیاسی بر ترورریست های تحریر الشام شد؛ زیرا حال علاوه بر آنکه درگیر بحرانهای داخلی شده است، در حوزه سیاست خارجی خود نیز شکست خورده و نفوذش تا حد زیادی در منطقه کاهش پیدا کرده است و جنگ سوریه اکنون تبدیل به تلهای خطرناک شده که مشروعیت سیاسی و امنیت منطقهای این کشور را تهدید میکند. گفتنی است که آنچه در عمل دیده میشود، میدان نبردی بیهدف است که در آن، ترکیه بیش از همه ضرر میبیند؛ نه بهخاطر حضور رسمی در جنگ، بلکه بهخاطر همجواری با بازیگرانی که نه قابل پیشبینیاند، نه قابل کنترل و بخش زیادی از این قضیه به تصمیمات اشتباه اردوغان و دولت ترکیه بر میگردد.