در همین چارچوب روزنامه صهیونیستی یدیوت آهارنوت» سه سال قبل در گزارشی به صراحت نوشت: اسرائیل به دولت آمریکا وعده داده است برخی شهرکهای صهیونیستنشین بیاهمیت و کوچک را در کرانه باختری رود اردن تخلیه کند و بوش نیز در مقابل حفظ امنیت اسرائیل را تضمین کرده است و در چارچوب آن، از هرگونه تلاش بینالمللی برای بازرسی تاسیسات هستهای این رژیم و حتی از هرگونه درخواست از اسرائیل برای ارائه گزارش درباره توان هستهایاش جلوگیری خواهد شد.
انفعال آمریکا
اعتراف صریح دو سال پیش ایهود اولمرت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به داشتن سلاح هستهای، متحدین و حامیان این رژیم را در موضع انفعالی قرار داد.
در واقع همه چیز بطور رسمی از آنجا آغاز شد که «رابرت گیتس» وزیر دفاع آمریکا در جریان پرسش و پاسخ در سنای این کشور اعتراف کرد که اسرائیل سلاح اتمی دارد و از وجود یک زرادخانه اتمی برخوردار است اظهارات گیتس با واکنش چندانی مواجه نشد ولی اعترافات اولمرت حتی در داخل اسرائیل نیز با اعتراض مواجه گردید. معترضین که عموماً جزو جناح تندرو هستند. به این نکته اعتراض داشتند که چرا این مطلب را اولمرت اعتراف کرده و حال آنکه قرار بود همه چیز در پرده ابهام باقی بماند. در واقع کسی به داشتن سلاحهای هستهای اسرائیل معترض نیست بلکه مخالفتها از این بابت است که چرا وجود آن اعلام شد.
حتی در آمریکا و اروپا هم که فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران را تهدید میدانند، نه تنها این اعتراف صریح اولمرت واکنش قابل ذکری نداشت و مطلقاً با مخالفت و اعتراض مواجه نشد، بلکه حتی مقامات واشنگتن به توجیه آن پرداخته و عملاً بعنوان سخنگویان اسرائیل رفتار کردند.
شان مک کورمک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این زمینه جملات عجیبی را مطرح ساخت که هرگز در عرف سیاسی سابقه نداشته است سخنگوی یک وزارتخانه، نقش سخنگوی دولت دیگری را برعهده بگیرد و بجای آنها وارد صحنه شود.
مک کورمک در پاسخ کسانی که درباره احتمال تغییر خطمشی اسرائیل سؤال کردند. گفت هیچ تغییری در سیاست خارجی اسرائیل در خصوص سلاح اتمی ایجاد نشده است.
وی سپس پا را فراتر گذاشته و در پاسخ خبرنگارانی که اظهارات اولمرت را مقدمات التهاب در منطقه و موجب بیثباتی بیشتر در خاورمیانه ارزیابی میکنند و معتقدند این امر به مسابقه تسلیحاتی دامن میزند، با لحن وقیحانهای میگوید: «اسرائیل موافق این حرف نیست و این موضع را رد میکند.»
مسئله اینست که علیرغم تلاش مشترک آمریکا و اروپا برای عادی جلوه دادن موضوع و تلاش برای کمرنگ ساختن و بیاهمیت معرفی کردن این اعترافات، اظهارنظر اولمرت مبنی بر وجود سلاحهای هستهای در اسرائیل، از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار بود.
این اعتراف اسرائیل و مهمتر از آن بیتوجهی عمدی غرب نسبت به آن، وجود استانداردهای دوگانه، در مقیاس بینالمللی را بخوبی آشکار ساخت و بهترین فرصت برای افشای ماهیت غرب و رفتار نامتوازن آنها در قبال مسائل منطقه بود.
البته مقامهای دولت بوش شدیداً نگران عواقب اعترافات ایهود اولمرت مبنی بر برخورداری این رژیم از سلاحهای اتمی بودند چرا که به این ترتیب آنان طبق قوانین آمریکا، از آن پس نمیتوانستند سالانه دو میلیارد دلار کمک بلاعوض در اختیار اسرائیل قرار دهند.
البته اعتراف اولمرت و ابراز شگفتی آمریکا و اتحادیه اروپا دو روی یک سکه است و طرفین ماجرا دو نقش متفاوت از یک نمایشنامه مضحک را بازی میکنند. چرا که برخورداری رژیمصهیونیستی از حداقل 200 موشک با کلاهک هستهای و تعداد قابل توجهی بمب اتمی راز پنهانی نبوده است که با اعتراف اولمرت برای اولین بار فاش شده باشد و آمریکا و کشورهای اروپایی از جمله انگلیس و فرانسه بارها به تلویح و یا تلویحی نزدیک به تصریح از وجود سلاحهای هستهای در اسرائیل خبر دادهاند.
ژنرال دوگل، رئیسجمهور اسبق فرانسه در خاطرات خود از شبی یاد میکند که با آرامش خاطر به خواب رفته بود و در توضیح علت این آرامش خاطر، به تکمیل اولین پروژه تولید سلاح هستهای در اسرائیل اشاره میکند که با کمک مشترک آمریکا، فرانسه و انگلیس به اجرا درآمده بود.
در فوریه سال 2004 وزارت خارجه انگلیس در پاسخ به سؤال یکی از نمایندگان مجلس عوام این کشور که خواستار توضیح دولت درباره ارسال تجهیزات تولید سلاح هستهای به اسرائیل شده بود اعلام کرد دولت انگلیس ارسال تجهیزات اتمی به اسرائیل را یکی از اولویتهای استراتژیک خود در منطقه خاورمیانه تلقی میکند.
به نظر میرسد که اظهارات اولمرت قبل از آنکه به قول وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، یک خطای فاجعهآمیز، باشد. یک اقدام هماهنگ شده با آمریکا و اتحادیه اروپاست و هدف اصلی از این اظهارات ارسال یک پیام تهدیدآمیز خطاب به حزبالله لبنان و سایر دشمنان منطقهای اسرائیل است.
آمریکا، اسرائیل و اتحادیه اروپا در پی آنند که با ارسال پیام تهدید اتمی، نخست مردم لبنان را از ادامه تظاهرات برای سرنگونی دولت آمریکایی سینیوره باز دارند. دوم آبروی بر باد رفته خود در جنگ 33 روزه لبنان را ترمیم کنند. سوم ملتهای مسلمان منطقه را از عواقب درگیری با رژیم صهیونیستی به وحشت اندازند.
چهارم برای دولتهای سازشکار عرب بهانهای فراهم آورند تا با استناد به تهدید اتمی اسرائیل، مردم کشورهای خویش را از حمایت حزبالله لبنان و درخواست همکاری کشورهای عربی برای مقابله با اسرائیل برحذر دارند.
و اما، ماده 39 از فصل هفتم منشور ملل متحد تصریح میکند، شورای امنیت وظیفه دارد با وجود هرگونه تهدید علیه صلح و نقض صلح، مقابله کند و برای این مقابله میتواند به مواد 41 و 42 این منشور متوسل شود.
ماده 41 تصریح دارد که شورای امنیت باید کشور تهدیدکننده صلح را با اعمال تحریم مجازات کرده و عامل تهدیدکننده صلح را از میان بردارد و ماده 42 از فصل هفتم بر مقابله نظامی با کشور تهدیدکننده صلح تأکید میکند.
در پایان این مبحث میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هرچه بر توان هستهای اسرائیل افزوده شود از امنیت و ثبات خاورمیانه کاسته خواهد شد. رژیم اشغالگر قدس اگرچه حتی حضورش در منطقه باعث بیثباتی شده است اما داشتن زرادخانه اتمی با حجم 200 کلاهک هستهای یقیناً در بحرانیتر کردن منطقه بیتأثیر نیست. از سوی دیگر تلاش کشورهای دیگر منطقه برای داشتن فناوری هستهای با توجه به وجود اسرائیل هستهای، امری طبیعی به نظر میرسد و لازم است کشورهای غربی به ویژه آمریکا ضرورت این موضوع را درک کنند.