سوریه گویا یکی از حلقههای مهم و ژئوپلتیک و البته ضعیف در سناریوهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در مقابله با جریان مقاومت در منطقه بود که حتی پس از سقوط و حملات متعدد رژیم صهیونیستی به مراکز قدرت و نظامی آن، هنوز نشانههایی از خوابهای آشفته صهیونی برای سوریه و نظم جدید منطقه، هویدا میشود. در پروژه جدید آمریکایی – صهیونی به نظر میرسد که سوریه با مساحت ۱۸۵ هزار کیلومتر مربع و جمعیت ۲۳ میلیونی را به سه منطقه حائل در شمال، مرکز و جنوب برای تحقق چند هدف مهم تبدیل نمایند.
۱. کردهای سوریه با مساحتی حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار کیلومتر مربع و ۱۰ تا ۱۸ درصد جمعیت در شمال سوریه و هم مرز با ترکیه با مذهب غالب اهل سنت شافعی و البته سکولار، دارای تعداد قابل توجهی از چاههای نفت و ۶۰ درصد زمینهای کشاورزی سوریه هستند که در ائتلاف وثیق با آمریکا و رژیم صهیونیستی میباشند. کردهای سوریه خطر امنیت ملی و از خطوط قرمز مهم امنیت ملی ترکیه محسوب میشوند که اساساً یکی از دلایل مهم دخالت ترکیه در سقوط دولت بشار اسد علاوه بر کاهش نفوذ و قدرت جریان مقاومت، احاطه، استیلا و کنترل پان کردیسم، تجزیه طلبی و ایجاد ناامنیهای احتمالی کردها در مرزهای جنوبی خود بود.
کردستان سوریه با حاکمیت نیروهای دموکراتیک سوریه یا قسد یا SDF در صورت خودمختاری و استقلال بیشتر و عدم دخالت مطلق نیروهای دولت مرکزی در آن میتواند هم برگ برندهای برای کنترل ترکیه از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان یک از جریانهای قدرت در منطقه غرب آسیا شود و هم منطقه حائلی برای کاهش کنشهای احتمالی نظامی و امنیتی ترکیه در دولت مرکزی سوریه یا علیه رژیم صهیونیستی در آینده گردد. البته در شرایط فعلی ترکیه علی رغم تلاش برای مشروعیت سازی دولت احمد الشرع نزد رژیم صهیونیستی، با چنین طرحی که کردهای سوریه را به صورت مستقل در کنار مرزهای خود تحمل کند به شدت مخالف است و به احتمال قوی بدون امتیازات و ضمانتهای اجرایی مطمئن، مانع پروژه حائل سازی خواهد شد و لذا به نظر میرسد تضاد منافع ترکیه و رژیم صهیونیستی در سوریه وارد فازهای جدیدی میشود.
۲. دولت فعلی حاکم بر سوریه با ریاست احمد الشرع با محوریت گروه تحریرالشام که با نقشه آمریکایی – صهیونی و البته با کارگزاری مستقیم ترکیه به قدرت رسید و از اعانه پادشاهان عربی ارتزاق میکند تا دو جریان عربی و ترکی و همچنین آمریکا و رژیم صهیونیستی در تداوم سقوط یکی از حلقههای مهم جریان مقاومت اطمینان حاصل کنند، سهیم باشند و البته سهمی هم از قدرت آینده سوریه برکنند.
منطقه مرکزی سوریه با جمعیتی در حدود ۸۰ درصد جمعیت کل سوریه که در سلطه هر جریان سیاسی و گروه مسلحی قرار گیرد، میتواند منطقه حائلی برای رژیم صهیونیستی برای مقابله با تهدیدات احتمالی جریانهای مقاومت از سوی ایران و عراق مورد استفاده قرار گیرد. البته این طرح با مخالفت دولت مرکزی و عموم مردم و عشایر سوریه مواجه شده و منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی ترکیه و اعراب را برای قیمومیت همه مناطق سوریه تحت یک کشور سوریه واحد دچار خطر جدی نموده است.
۳. جامعه دروزی در جنوب سوریه یک گروه قومی_مذهبی یکتا و توحیدی است که بر نقش عقل و صداقت تأکید دارد. یکی از اصول اصلی اعتقادی آنها ممنوعیت گرویدن به این دین است. آنها به پیامبران متعددی از جمله عیسی، محمد و بهویژه شعیب (پدرزن موسی) احترام میگذارند که آرامگاه او در نزدیکی طبریه، مهمترین مکان مذهبی برای جامعه دروزی است. از نظر اجتماعی، آنها به قوانین غذایی سختگیرانهای (ممنوعیت الکل، گوشت خوک و تنباکو) پایبند هستند و چند همسری را ممنوع میدانند و مردان و زنان را برابر میشمارند. از نظر جغرافیایی، جامعه دروزی در سراسر شام پراکنده است، با جمعیتهای قابل توجهی در اسرائیل حدود ۱۶۰،۰۰۰ نفر، تقریباً ۱.۶% از جمعیت رژیم، بلندیهای جولان تحت اشغال اسرائیل حدود ۲۵،۰۰۰ نفر که اکثر آنها تابعیت سوری خود را حفظ کردهاند و بهطور برجستهای در سوریه، بهویژه در استان سویدا حضور دارند.
دروزیها با توجه به اینکه در تاریخ ۷۰ ساله رژیم صهیونیستی همراهیهای مختلفی از جمله در جنگ صهیونیستها با اعراب و کشتار جمعی اعراب روستاهای فلسطین در تحقق اهداف صهیونیستی داشتهاند، توانستهاند اعتماد صهیونیستها را به خود جلب نمایند و در طرحهای مهم دولت سازی و جامعه سازی رژیم صهیونیستی جزء گروههایی بودند که القای این را به نظام بین الملل داشتند که اعراب فلسطینی نیز در تشکیل جامعه اسرائیلی به عنوان شهروند نقش داشتهاند. اما به مرور زمان نقش دروزیها اهمیت بیشتر و بالاتری در ساختار قدرت رژیم یافته و آن؛ حضور حداکثری آنان در لایههای مختلف ارتش تا سطح فرماندهی است؛ بنابراین حملات اخیر رژیم صهیونیستی به سوریه در حمایت ظاهری از دروزیها در درجه اول برای کسب رضایت و اعتماد جامعه دروزی داخلی است که در سالهای اخیر با بدنه جوان دروزی دچار چالش شده بودند و دوم ایجاد منطقه حائلی در جنوب سوریه در کنار دو منطقه حائل قبلی در شمال و مرکز سوریه که میتواند تبعات کنشهای احتمالی جریانهای قدرت منطقه مانند مقاومت را در به دست آوردن دولت مرکزی سوریه علیه رژیم صهیونیستی کم اثر نماید. هر چند که رژیم صهیونیستی برای اجرای چنین پروژهای نه تنها با یک جامعه یکدست دروزی که همسو با او باشند مواجه نیست، بلکه با دروزیهای ضدصهیونیست هم در سویدا مواجه خواهد شد. علاوه بر این، خبرها حاکی از آن است که برخی گروههای مسلح در ائتلاف با تحریر الشام از دستور احمد الشرع مبنی بر خروج از سویدا سر باز زدهاند و آماده درگیری و بازپس گیری مناطق جنوب تحت اشغال رژیم صهیونیستی میشوند.
۴. کریدور داوود نیز از دیگر پروژههای ناتمام نظم نوین آمریکایی – صهیونی در سوریه بوده که از جنوب لبنان تا اقلیم کردستان، از جولان تا جنوب سوریه، با هدف اتصال رژیم صهیونیستی به کردستان سوریه (تحت حمایت امریکا)، صحرای تنف و سرزمین موعود برای جنگ آخرالزمانی در مثلث سوریه، اردن و عراق و دسترسی به رود فرات طراحی شده است که منجر به انقطاع در جغرافیای راهبردی مقاومت و تضعیف پارادایمهای جغرافیای فرهنگی و جغرافیای اقتصادی در منطقه خواهد شد. تمرکز آن بر استان سویدا در جنوب سوریه با اکثریتی دروزی، ساختاری اجتماعی خاص و فاصلهای نسبی از دولت مرکزی دمشق که کاملاً معنادار و هدفمند است.
این منطقه (سویدا) که در نقطه اتصال جغرافیایی میان جولان اشغالی، درعا، بادیه شام و مرزهای اردن قرار دارد، میتواند در طرح کلی کریدور بهعنوان یک گره ژئوپلتیکی برای برخی کشورهای منطقه عمل کند و البته موجب آوردههای اقتصادی و تجاری نیز برای کارگزارانش شود؛ لذا تحرکات اخیر رژیم در سوریه مبنی بر تجزیه، قطعه بندی و کوچک سازی سرزمینی که در بالا شرح داده شد، میتواند بستر مناسب برای تحقق رویای کریدور داود را برای صهیونیستها فراهم سازد، هر چند که راه پر فراز و نشیب و صعب العبوری را در پیش دارند.