چنین سرانجام شومی را اکنون رژیم صهیونیستی با کمک غرب برای خادمان ذلیلی چون جولانی رقم زده و نقشه خاورمیانهای خود را پیش میبرد.
اگر این قوم نژادپرست و توسعهطلب، تفوق منطقهای خود را نهایی کند، برای سلطه جهانی خود علیه کشورهای دیگر، از جمله کشورهای غربی نیز به دنبال پیادهسازی همین نقشه خواهد رفت.
وقایع اخیر سوریه در وهله نخست برای کشورهای منطقه و در وهله بعد برای دیگر کشورهای جهان، از جمله کشورهای غربی، عبرتآموز است.
صهیونیسمی که اکنون در پی سلطه بر غرب آسیاست و در تلاش است با فرسایش توان نظامی کشورهای اسلامی، زمینه این سلطه را در منطقه فراهم کند، اگر به هدف نهایی خود یعنی تجزیه کشورهای بزرگ و گرفتن قدرت دفاعی آنها برسد و منطقه را به سلطه درآورد، آنگاه ایده جهانیسازی خود را دنبال خواهد کرد و به متحدان امروزش هم رحم نخواهد کرد.
آنها تمام اقوام غیر یهود را مخلوقاتی برای خدمت به خود میدانند و هیچ شأن انسانی برایشان قائل نیستند؛ بلکه تنها ابزاری برای نیل به منفعتاند که دوره مصرف دارند.
جولانی نهتنها در جنگ داخلی با وطنفروشی و همکاری با بیگانگان اقتدار نظامی سوریه را به تحلیل برد و زمینه انهدام داراییهای راهبردی کشورش توسط رژیم صهیونی را فراهم کرد، بلکه اشغال سرزمین سوریه توسط اشغالگران را نادیده گرفت و رابطه با اسرائیل و پیوستن به صلح ابراهیمی صهیونیستها را دنبال میکرد و حتی قول همکاری برای مقابله با دشمنان مشترک یعنی ایران، حزبالله و مقاومت در عراق را هم به آنها داده بود.
او ذلیلانه سوابق ظاهری القاعدهای خود را کنار گذاشت و تحقیر دیدار با ترامپ و تأیید آمریکا را هم پذیرفت و با استفاده از مکر اردوغانی، در توهم تثبیت قدرت بهسر میبرد؛ اما ناگهان غافلگیر شد. در حالی که تلاش کرد با شعار ترجیح آرامش بر جنگ و دستور عقبنشینی فضاحتبار نیروهایش از مقابل صهیونیستها موقعیت خود را حفظ کند، با بمباران و تهدید مواجه شد.
حامیان رسانهای رژیم هم دیگر عنوان کراواتی او یعنی «احمد الشرع» را کنار گذاشته و دوباره از عنوان القاعدهای او یعنی «جولانی» استفاده میکنند که میتواند نشانهای از سرنوشت پایانی رهبران القاعده یعنی ترور و حذف پس از دوران مصرف آنها باشد.
چنین سرانجام شومی را اکنون رژیم صهیونی با کمک غرب برای خادمان ذلیلی چون جولانی رقم زده و نقشه خاورمیانهای خود را پیش میبرد.
اگر این قوم نژادپرست و توسعهطلب، تفوق منطقهای خود را نهایی کند، برای سلطه جهانی خود علیه کشورهای دیگر، از جمله کشورهای غربی نیز به دنبال پیادهسازی همین نقشه خواهد رفت.
هشدار کارشناسان نظامی آمریکا مبنی بر اینکه به دلیل کمکهای گسترده آمریکا به رژیم، ذخایر موشکی این کشور برای جنگ احتمالی فقط برای هشت روز کفایت خواهد کرد، گویای باتلاقی است که حمایت متأثر از قدرت لابی صهیونیسم پیش پای آمریکاییها قرار داده است.
اگر جنگ درونتمدنی در حال زمینهسازی برای فرسایش قدرت کشورهای اسلامی به نفع رژیم و دولتهای غربی شده، کشاندن کشورها به جنگ بینتمدنی، زمینهساز فرسایش قدرت تمام کشورهای درگیر به نفع سلطه جهانی صهیونیستها خواهد بود.
با وجود طمعورزی و حرص ثروتاندوزی مافیای قدرت و ثروت در غرب، که امثال ترامپ در آمریکا آن را نمایندگی میکنند و یا نفوذ مافیای ماسونی بر دولتهای اروپایی که امثال صدراعظم آلمان و رئیسجمهور فرانسه را به قدرت میرساند، فعلاً صهیونیسم در استخدام دولتهای غربی چالش اساسی ندارد.
اما نفرت ناشی از جنایات صهیونیستها که در بین مردم، بهویژه جوانان غربی پدید آمده و در حال گسترش است، اگر با آگاهی نسبت به عقاید و اهداف جنایتکارانه آنان پیوند بخورد، چالشهای بزرگی نهتنها برای رژیم صهیونی، بلکه برای باندهای مافیای حاکم بر کشورهای غربی نیز رقم خواهد زد.
نامههای حکیم انقلاب برای جوانان غربی به این آگاهی کمک میکند، اما همراهی دیپلماسی عمومی را هم لازم دارد.
این همراهی و همافزایی میتواند به افزایش اثربخشی و تسریع روند آگاهی در جوامع غربی منجر شود.