* غزه امروز نه فقط یک جغرافیا، بلکه نماد درد و مقاومتی است که کودکان در خط مقدم آن قربانی میشوند. اسرائیل در حدود ۲ سال گذشته علاوه بر بمب با سلاحهای خاموش خود یعنی تحریم مواد غذایی و دارویی، کودکان فلسطینی را در شدیدترین وضعیت قرار داده است.
از اکتبر ۲۰۲۳ محاصرهای همهجانبه، ورود غذا، دارو و آب آشامیدنی را به نوار غزّه به حدأقل رسانده و شرایطی ایجاد کرده که گرسنگی و تشنگی به سلاحی خاموش، اما مرگبار تبدیل شدهاند. گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد در حالیکه غزّه روزانه به حداقل ۵۰۰ کامیون کمک نیاز دارد، کمتر از ۵۰ کامیون وارد میشود؛ بسیاری از آنها نیز در مسیر به غارت میروند. این محدودیتها به سوءتغذیه گسترده در میان کودکان انجامیده است: یونیسف اعلام کرده از هر پنج نوزاد یکی نارس یا کموزن به دنیا میآید و بسیاری به دلیل نبود تغذیه یا شیر خشک جان میبازند. بیمارستانها به دلیل کمبود دارو و برق عملاً به گورستان کودکان بدل شدهاند. طبق آمار وزارت بهداشت غزّه ۷۱ هزار کودک در معرض مرگ ناشی از سوءتغذیه حاد قرار دارند.
محاصرهای که از سال ۲۰۰۷ آغاز شده، امروز ابعادی سازمانیافته به خود گرفته و به گفته گزارشگران سازمان ملل، به ابزاری برای نسلکشی تبدیل شده است. از اکتبر ۲۰۲۳ بیش از ۱۹۴ هزار فلسطینی شهید یا زخمی شدهاند که بخش اعظم آنان زنان و کودکان هستند. بیش از ۴۰ هزار کودک شهید یا زخمی، ۱۷ هزار کودک بیسرپرست و یک میلیون کودک محروم از تحصیل بخشی از این آمار هولناک است. مدارس و پناهگاههای تحت مدیریت آنروا نیز بارها هدف قرار گرفته و امنیّت حدأقلی خود را از دست دادهاند. رئیس این نهاد وضعیت کودکان غزّه را چنین توصیف میکند: «آنها نه زندهاند و نه مرده، بلکه جثههایی نحیفاند که از گرسنگی فرو میریزند.»
جامعه جهانی در برابر این جنایت واکنشی جز بیانیههای تکراری و ابراز نگرانی نشان نداده است. حمایت قدرتهای بزرگ از رژیم صهیونیستی، هشدارهای یونیسف و گزارشگران ویژه سازمان ملل را بیاثر کرده و کودکان غزّه همچنان در میان مرگ خاموش و بمباران روزانه گرفتارند. تصاویر کودکانی که خاک میخورند یا برای جرعهای آب جان میدهند، نهتنها افشاگر ماهیت این جنایت است بلکه وجدان جهانی را به چالش میکشد. یونیسف با وجود تلاشهای محدود برای توزیع آب و غذا اعتراف کرده است که سرعت گسترش سوءتغذیه از ظرفیت کمکرسانی فراتر رفته و بدون توقف جنگ و باز شدن معابر، فاجعه مهارنشدنی خواهد بود.
کودکان غزّه چیزی جز حق ابتدایی زندگی نمیخواهند: کودکی، امنیّت و فرصت تحصیل. اما آنچه نصیبشان شده، قحطی، مرگ و محرومیت است. این وضعیت نهتنها حیات جسمی آنان را میگیرد، بلکه روح انسانیت را در جهان به چالش میکشد. وقتی کودکی در غزّه خاک میخورد یا برای سطل آبی کشته میشود، مسئله فقط فلسطین نیست، بلکه سقوط وجدان بشری است.