سران کشورهای غربی همچون فرانسه، انگلیس و آلمان در کنار آمریکا در حالی خود را ناجی جهان معرفی و با ادعاهای حقوق بشری به دخالت در امور داخلی سایر کشورها میپردازند که آمارها و نظر سنجیها از وضعیت بحرانی و محبوبیت رو به افول آنها حکایت دارد که توجه به آنها ریشه هوچیگریهای جهانیشان را آشکار میسازد.
در فرانسه مکرون رئیس جمهور که سعی دارد تا با برگزاری نشستهایی همچون حامیان اوکراین و یا سازش سوریه با صهیونیستها نمایش اقتدار را داشته باشد، در وادی عمل از انزجار مردمی و صف بندیهای اعتراضی جریانهای سیاسی مواجه است. ژان لوک ملنشون رهبر حزب چپ فرانسه تسلیمناپذیر (LFI) گفت که اپوزیسیون طرحی را در پارلمان ارائه کرده و خواستار استیضاح امانوئل مکرون رئیسجمهور این کشور شده است. ملنشون در یک کنفرانس خبری در شهر لیل گفت: مکرون باید برود. در همین حال هزاران شهروند فرانسوی مخالف «امانوئل مکرون» رئیسجمهوری فرانسه و «فرانسوا بایرو» نخستوزیر این کشور در اقدامی اعتراض آمیز به خیابان ها آمدند. شهروندان فرانسوی در حالی که دست نوشته ها و پرچم فرانسه را در دست داشتند، در خیابانهای این شهر گرد هم آمدند و با سر دادن شعارهایی همچون «مکرون استعفا بده» و «نه به اروپا» از مکرون خواستند که از سمت خود استعفا دهد. لازم به ذکر است نتایج یک نظرسنجی که توسط مؤسسه جامعهشناسی «وریان» برای مجله لو فیگارو انجام شده است، نشان میدهد که میزان محبوبیت امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، به پایینترین سطح از زمان انتخابش در سال ۲۰۱۷ رسیده است. این نظرسنجی نشان میدهد که تنها ۱۵ درصد از فرانسویها عملکرد مکرون را در سمت ریاستجمهوری تأیید میکنند. در مقابل، ۸۰ درصد اعلام کردهاند که به او اعتماد ندارند.
در آلمان نیز نتایج این نظرسنجی که توسط موسسه تحقیقاتی Infratest dimap برای شبکه دولتی اِی. آر. دی آلمان انجام شده است، نشان میدهد که ۷۵ درصد از آلمانیها از عملکرد دولت فدرال یا «نسبتاً ناراضی» (۴۶ درصد) یا «کاملاً ناراضی» (۲۹ درصد) هستند. تنها ۲۱ درصد از پاسخدهندگان گفتند که از عملکرد صدراعظم فریدریش مرتس (از حزب دموکرات مسیحی، CDU) «راضی» هستند و تنها یک نفر از هر ۱۰۰ نفر گفت که «بسیار راضی» است.
در بریتانیا نیز نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که عملکرد دولت «کییر استارمر» در بسیاری از حوزههای کلیدی با نارضایتی گسترده افکار عمومی روبهرو و جایگاه این حزب بهشدت متزلزل شده است. نتایج یک نظرسنجی جدید که توسط مؤسسه یوگاو انجام شده، حاکی است که تنها ۱۴ تا ۱۷ درصد از مردم از عملکرد کلی دولت استارمر رضایت دارند، در حالی که ۶۳ تا ۶۷ درصد مخالف سیاستهای دولت کنونی هستند. رسوایی های زنجیرهای کابینه استارتر به معاون نخست وزیر نیز رسیده است، چنانکه آنجلا رینر با رسوایی مالی مجبور به استعفا شد.
در آمریکا نیز چند ماه پس از روی کار آمدن مجدد «دونالد ترامپ» در کاخ سفید، نتایج نظرسنجی جدید نشریه اکونومیست نشان میدهد که بیش از نیمی از افراد بزرگسال در ایالات متحده، یعنی ۵۶ درصد گفتند که «به شدت یا تا حدودی» عملکرد رئیس جمهور را تأیید نمیکنند و تنها ۴۰ درصد از آنها گفتند که «کاملا یا تاحدودی» عملکرد ترامپ را تائید میکنند.
کارنامه سران آمریکا و اروپاییها بیانگر نقاط اشتراکی است که خشم مردمی را به همراه داشته است. آنها در حالی با وعده احیای اقتصاد بر سر قدرت آمدهاند که سیاستهای آنها عملا به تشدید بحران اقتصادی و بی کاری منجر شده است. تعرفههای ترامپ و اقتصاد تحمیلی آن، رشد بیکاری و ضررهای گسترده را برای مردم به همراه داشته است. مکرون، استارمر و مرتس نیز وعده های احیای اقتصادیشان عملا اجرایی نشده است، در حالی که تسلیم شدن آنها در برابر تحمیلها و تعرفههای ترامپ و حضور حقارت آمیزشان در کاخ سفید بر خشم مردمی افزوده است. در سیاست خارجی نیز در حالی ملتهای غربی با برپایی تظاهراتهای اعتراضی خواستار پایان جنگ اوکراین هستند که دولتمردانشان برای منافع شخصی و خدمت به کارخانههای اسلحهسازی از پذیرش این خواسته خودداری می کنند. اما آنچه بیش از هر چیز خشم و انزجار علیه ترامپ، مکرون، استارمر و مرتس را به همراه داشته، حمایت آنها از رژیم صهیونیستی و مشارکت در نسل کشی غزه است. غربیهای مدعی حقوق بشر و صلح جهانی نه تنها اقدامی در این زمینه ندارند، بلکه خود رسما حامی رژیم کودک کش صهیونیستی هستند. هر چند که سران غرب با ادعاهایی همچون به رسمیت شناختن کشور فلسطین و ابراز نارضایتی از برخی جنایات و اشغالگری رژیم صهیونیستی به دنبال کاهش اعتراضات مردمی هستند، اما در عمل هیچ تغییری در رفتار آنها ایجاد نشده و در کنار کمکهای نظامی به این رژیم به سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین نیز می پردازند. چنانکه شنبه در انگلیس صدها نفر به جرم اعتراض به نسل کشی غزه بازداشت شدند.
با توجه به وضعیت داخلی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان در عرصه داخلی و البته ناکامیهایشان در برابر نظام چند جانبه گرایی جهانی، می توان به پشت پرده رفتارهای مخرب آنها علیه سایر کشورها دست یافت. بازندگانی که برای پنهان سازی وضعیت بحرانی خویش به خرج کردن از سیاست خارجی با جنگ افروزی در اوکراین و اتهام زنیهای واهی علیه کشورهای مستقلی همچون ایران، روسیه، چین، برزیل، آفریقای جنوبی و... می پردازند. حقیقت آن است که سران غرب مسیر زوال را با سرعت می پیمایند و متهم سازیها و جوسازیها علیه سایر کشورها نیز نمیتواند آنها را از این بحران رهایی بخشد. تظاهراتگسترده جهانی و حرکت ناوگانهای شکستن محاصره غزه و نیز اعتماد جهانی به کشورهایی همچون ایران، روسیه و چین که در نشست اخیر شانگهای نمود یافت بیانگر بی نتیجه بودن سلطه غرب بر ابزار رسانه است و نظم نوین جهانی با بیداری ملتها و حرکت دولتها برای رسیدن به چند جانبه گرایی در حال شکل گیری است و سران غرب نیز اگر با تغییر رفتار عملی در این مسیر قرار نگیرند جز انزوا و شتاب گرفتن قطار زوالشان سرنوشتی در پیش رو نخواهند داشت.