حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک قطر که به بهانه هدف قرار دادن برخی از سران جنبشهای مقاومت صورت گرفت نقض آشکار حاکمیت ملی یک کشور مستقل و تهدیدی برای ثبات منطقهای محسوب میشود. در پی این تجاوز، کشورهای اسلامی و عربی نشست اضطراری در قطر برگزار کردند تا پاسخی هماهنگ و جمعی به این اقدام ارائه شود. اما با وجود اهمیت این نشست نتیجه آن محدود به صدور یک بیانیه پایانی شد؛ بیانیهای که گرچه با لحن محکومیتآمیز و هشداردهنده همراه بود اما هیچ اقدام عملی مشخص و قابل اجرایی در آن دیده نمیشد. این وضعیت انتقادهای گستردهای را برانگیخت زیرا بیانیههای صرف، در عمل نمیتوانند بازدارنده تجاوزات رژیم اسرائیل باشند. فقدان اقدام ملموس نه تنها باعث کاهش اثرگذاری نشست میشود بلکه میتواند جسارت طرف مقابل را افزایش دهد و زمینه ادامه اقدامات تجاوزکارانه را فراهم کند.
بیانیه پایانی اجلاس کشورهای اسلامی حمله به قطر را محکوم کرده و آن را نقض قوانین بینالمللی و تهدیدی علیه امنیت و ثبات منطقهای دانست. همچنین بر حمایت از مردم فلسطین و مقابله با سیاستهای اشغالگرانه رژیم صهیونستی تأکید شد. با این حال فقدان سازوکار اجرایی مشخص، راهبرد عملی مشترک و برنامه زمانی برای اقدام، موجب شد اثرگذاری این بیانیه محدود باقی بماند و هیچ سیگنال قاطعی به طرف مقابل منتقل نشود که این بیعملی در پاسخ به تجاوزات اسرائیل پیامدهای مختلفی دارد. نخست، این وضعیت تصور اسرائیل از ضعف و پراکندگی جهان اسلام را تقویت میکند و احساس میشود که کشورهای اسلامی توانایی تصمیمگیری جمعی و اتخاذ اقدامات مؤثر علیه تجاوزات را ندارند. دوم، فقدان اقدامات عملی، اعتماد افکار عمومی و مردم منطقه را نسبت به نهادهای اسلامی و عربی کاهش میدهد و میتواند منجر به افزایش نارضایتی و فشارهای داخلی شود. سوم، این روند، فرصت گروههای مقاومت را برای مقابله مؤثر با اشغالگری کاهش میدهد و امکان ادامه سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل را فراهم میکند.
بیانیه صرف، تنها یک واکنش لفظی به حمله اسرائیل محسوب میشود و نمیتواند اثر بازدارنده واقعی ایجاد کند. ادامه این وضعیت میتواند پیامدهای گستردهای برای امنیت و ثبات منطقه داشته باشد. یکی از پیامدهای مهم، تشدید بیاعتمادی بین کشورهای اسلامی و عربی است. وقتی کشورهای عضو تنها به صدور بیانیه بسنده میکنند، این امر میتواند نشان دهد که تصمیمگیری جمعی و هماهنگی عملی میان آنها ناکارآمد است. پیامد دیگر، تقویت تمایل اسرائیل برای انجام اقدامات تجاوزکارانه بیشتر است. تجربههای گذشته نشان داده که قدرتها و کشورهای ضعیف یا پراکنده در برابر تجاوزگری، انگیزه طرف مقابل را برای ادامه اقدامات خود افزایش میدهند.
افزایش بیاعتمادی داخلی و منطقهای نیز یکی دیگر از پیامدهای مهم است. مردم منطقه با مشاهده واکنش محدود کشورهای اسلامی و عربی، ممکن است نسبت به کارآمدی ساختارهای جمعی و راهبردهای دیپلماتیک دچار بدبینی شوند. این امر نه تنها میتواند انسجام داخلی کشورها را تضعیف کند بلکه زمینه را برای ظهور واکنشهای شدیدتر یا اقدامات غیرمتمرکز و خودسرانه فراهم میسازد که ممکن است به نفع ثبات منطقه نباشد.
تحولات اخیر نشان میدهد که کشورهای اسلامی و عربی برای مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی باید از سطح شعار و بیانیه فراتر رفته و به سمت اقدامات عملی و هماهنگ حرکت کنند. اقدام عملی میتواند طیف گستردهای از ابزارها را شامل شود؛ از فشارهای دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی گرفته تا هماهنگی امنیتی و نظامی مشترک و ایجاد سازوکارهای منطقهای برای جلوگیری از تجاوزات. لذا تنها اقدام متحد و قاطع میتواند پیام بازدارندهای به اسرائیل منتقل کرده و آن را مجبور به بازنگری در سیاستهای تجاوزکارانه خود کند.
بدون اقدام عملی، ادامه وضعیت فعلی نه تنها اثربخشی محکومیتها را کاهش میدهد بلکه راه را برای اقدامات تجاوزکارانه بیشتر باز میکند. این روند به رژیم صهیونی اجازه میدهد تا بدون هیچ مانعی، پروژههای توسعهطلبانه و اشغالگرانه خود را ادامه دهد و امنیت و ثبات منطقه را بیش از پیش تهدید کند.
به طور کلی حمله اسرائیل به قطر فرصتی برای نشان دادن وحدت و قدرت کشورهای اسلامی فراهم کرد اما با این حال پاسخ موجود، محدود به صدور یک بیانیه بدون اقدام عملی باقی مانده است. تجربههای گذشته نشان داده که صدور بیانیه صرف، نه بازدارنده است و نه مانع از ادامه تجاوزات میشود. برای حفظ امنیت و ثبات منطقه و جلوگیری از توسعهطلبی اسرائیل، کشورهای اسلامی و عربی باید اقدام عملی، متحد و هماهنگی را در دستور کار قرار دهند. در غیر این صورت عملاً راه برای رژیم صهیوینستی بازتر خواهد شد تا تجاوزات و جنایات بیشتری را رقم بزند.
منبع: دفاع پرس