شامگاه دوشنبه ۹ سپتامبر، آسمان «دوحه» پایتخت کشوری که سالها میزبان مذاکرات صلح و شریک استراتژیک آمریکا شناخته میشود، هدف حمله هوایی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. موشکهایی که در میانه یک نشست سیاسی فرود آمدند، نهتنها جان چند عضو حماس و یک مأمور امنیت داخلی قطر را گرفتند، بلکه لرزهای تازه بر معادلات خاورمیانه انداختند. حملهای که تلآویو با افتخار مسئولیت آن را پذیرفت و دوحه آن را «تروریسم دولتی» خواند، امروز به یکی از بحثبرانگیزترین رخدادهای سیاسی و امنیتی سال بدل شده است.
روایت حمله در قلب دوحه
بر اساس گزارشهای رسمی، هواپیماهای صهیونیستی ساختمانی را در مرکز دوحه، که محل برگزاری نشست اعضای سیاسی حماس بود، هدف قرار دادند. این نشست بهمنظور بررسی طرح پیشنهادی آمریکا برای آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی برگزار میشد. حمله به کشوری که تا دیروز نقش میانجی و میزبان مذاکرات را ایفا میکرد، نشانهای روشن از گستاخی رژیم صهیونیستی در بیاعتنایی به قواعد بینالمللی است.
مقامات قطری اعلام کردند در این حمله دستکم پنج عضو حماس شهید شدند؛ از جمله پسر «خلیل الحیه»، از رهبران ارشد این گروه. علاوه بر آن، یک مأمور امنیت داخلی قطر نیز جان باخت. هرچند تلآویو مدعی شد هدف حمله «زیرساختهای تروریستی» بوده، اما تصاویر و گزارشهای میدانی خلاف این روایت را تأیید میکنند.
واکنش دوحه
«محمدبنعبدالرحمن آل ثانی»، نخستوزیر قطر، در نخستین واکنش رسمی خود حمله رژیم صهیونیستی را «تروریسم دولتی و نقض آشکار حاکمیت ملی» توصیف کرد. او هشدار داد، این اقدام امیدها برای آزادی گروگانهای صهیونیست در غزه و پیشرفت مذاکرات آتشبس را بهکلی نابود کرده است. قطر در بیانیهای رسمی اعلام کرد: «اگر کشوری که خاک ما را هدف قرار داده متحد اصلی آمریکا باشد، این پرسش جدی مطرح میشود که امنیت ملی ما در سایه روابط استراتژیک با واشنگتن چه جایگاهی دارد؟» این اظهارات بیسابقه از زبان یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا در خلیج فارس، نشان میدهد اعتماد دوحه به سیاستهای غربی دچار لرزش جدی شده است.
محکومیت جهانی؛ از لندن تا مسکو
حمله رژیم صهیونیستی موجی از واکنشهای جهانی را بههمراه داشت. «کییر استارمر» نخستوزیر بریتانیا، آن را «نقض فاحش حاکمیت قطر و اقدامی غیرقابل قبول» خواند. او تأکید کرد، لندن از لزوم آتشبس فوری و کمکرسانی انسانی به غزه حمایت میکند.
روسیه نیز با لحنی تندتر وارد میدان شد. وزارت خارجه مسکو حمله را «نقض آشکار قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل» دانست و از جامعه جهانی خواست با رفتارهای غیرمسئولانه تلآویو برخورد کنند.
چندین کشور عربی، از جمله کویت و عمان نیز در بیانیههایی مشابه این اقدام را محکوم کرده و آن را تهدیدی علیه امنیت جمعی منطقه خواندند.
تهدید بیشتر
در سوی مقابل، رژیم صهیونیستی نهتنها مسئولیت حمله را برعهده گرفت، بلکه مقاماتش با لحن تهدیدآمیز از تکرار چنین اقداماتی سخن گفتند. سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا اعلام کرد: «اگر در دفعه نخست موفق به هدف قرار دادن رهبران حماس نشدهایم، بار دیگر این کار را خواهیم کرد.» «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در موضعگیری رسمی خود گفت: «کشورهایی که به حماس پناه میدهند، باید انتخاب کنند: یا این گروه را اخراج کنند یا آماده پذیرش جنگ باشند.» این سخنان آشکارا دوحه و حتی دیگر کشورهای میزبان گروههای فلسطینی را تهدیدی مستقیم کرد.
تناقض آشکار در سیاست آمریکا
آنچه بر شدت بحران افزود، نقش ایالات متحده در این معادله بود. واشنگتن تنها چند روز پیش از حمله، پیشنهادی برای آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی ارائه داده بود و دوحه میزبان جلسات بررسی این طرح بود. حالا همان مذاکرات در سایه بمباران متحد نزدیک آمریکا متوقف شد. واکنش رسمی کاخ سفید محتاطانه بود؛ آمریکا «حق اسرائیل برای دفاع از خود» را یادآور شد، اما در عین حال نگرانیاش از نقض حاکمیت قطر را ابراز کرد. این موضع دوپهلو بازتاب گستردهای در رسانههای منطقهای داشت و بسیاری آن را نشانهای دیگر از دوگانگی سیاست خارجی واشنگتن دانستند.
قطر؛ متحد نزدیک، قربانی حمله
قطر سالهاست یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا در خلیج فارس شناخته میشود؛ میزبانی پایگاه نظامی العُدیدـ بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه ـ نشانهای آشکار از این رابطه استراتژیک است. با این حال، حمله رژیم صهیونیستی به خاک این کشور نشان داد، حتی چنین روابطی نیز تضمینی برای مصونیت از تهدیدهای تلآویو نیست. برای بسیاری از کشورهای عربی این حادثه هشداری جدی بود. اگر کشوری مانند قطر با همه پیوندهای اقتصادی و نظامی با واشنگتن چنین آسیبپذیر باشد، امنیت سایر کشورها چه تضمینی خواهد داشت؟
تهدید امنیت منطقهای
فراتر از روابط دوجانبه، حمله رژیم صهیونیستی به قطر تهدیدی مستقیم برای امنیت جمعی در خلیج فارس بهشمار میرود. حزبالله لبنان در بیانیهای رسمی هشدار داد، این اقدام میتواند مقدمهای برای حملات مشابه به سایر کشورهای عربی باشد. چنین چشماندازی، احتمال کشیدهشدن بحران غزه به سطحی گستردهتر در منطقه را جدیتر میکند. حمله رژیم صهیونیستی به دوحه نه یک حادثه مقطعی، بلکه نمادی از تغییر موازنه در خاورمیانه است. تلآویو نشان داد که در صورت لزوم، هیچ مرزی را به رسمیت نمیشناسد؛ حتی اگر پای کشوری در میان باشد که سالها شریک استراتژیک آمریکا بوده است. در همین حال، رفتار دوگانه واشنگتن ـ میانجیگری روی کاغذ و حمایت عملی از تجاوزـ بیش از پیش بیاعتمادی به سیاست خارجی آمریکا را عمیقتر میکند. برای قطر و دیگر کشورهای منطقه، این حادثه یک پیام روشن دارد: امنیت واقعی نه در سایه ائتلافهای فرامنطقهای، بلکه در اتکای متقابل و همکاریهای منطقهای تضمین شدنی است.